مرجعیت امام خمینی(ره) چگونه تایید شد؟
دوم مرداد سال 42 و پس از دستگیری امام توسط رژیم پهلوی، تعدادی از علما و مراجع، از قم، مشهد و دیگر شهرها راهی تهران شده و ضمن تهیه نامهای مبنی بر تأیید مرجعیت ایشان خواستار آزادی حضرت امام گردیدند.
اعتمادآنلاین| از طریق مراجع عظام تقلید در خارج از کشور، آنها هم تلگرافهایی کردند به دستگاه و دولت و کشورهای اسلامی مخابره کردند و به شاه فشار آوردند، طوری که قریب به یکسال بیشتر امام بازداشت نبودند و شاه مجبور شد که امام را آزاد بکند.
برای اینکه بازداشت یک مرجع تقلید هم از نظر قوانین بین المللی و هم از نظر قانون اساسی مشروطه خلاف قانون بود و این یک اعتراض واردی بود که چرا باید یک مرجع تقلید بازداشت بشود و زندانی بشود.
خوب شاه مجبور شد که امام را از حبس به حصر به تعبیر خود امام منتقل کند.
امام را به یک منزلی انتقال دادند که منزل آقای نجاتی برادر آیتالله قمی بود. یک مدتی امام آنجا بودند و رفت و آمدی شد، دیدارهایی علما و بزرگان با ایشان داشتند و در نهایت اجازه داده شد امام به قم منتقل بشوند. وقتی که امام به قم آمدند از آنجا ملاقاتهای عمومی با امام شروع شد و اردوهایی از مراکز استانها و شهرستانها من جمله از خراسان برای دیدار با امام آمدند.
علمای مهاجر برای تایید مرجعیت امام چه کسانی بودند؟
22 نفر از فضلا و مدرسین قم جواب یک استفتاء در این باره دادند و مرجعیت امام را امضاء کردند.
ناگفته نماند که از فوت مرحوم آیتالله بروجردی این مورد بحث بود که چه کسی شایستگی مرجعیت را دارد؟ اما بعد از قصه انجمنهای ایالتی و ولایتی دیگر کسی در مرجعیت امام شک نداشت.
برای محکم کاری و تثبیت مطلب استفتائی هم شد و مراجع عظام مرجعیت ایشان را تایید کردند و 22 نفر از مدرسین عالی مقام هم امضاء کردند و چاپ شد و منتشر در سراسر کشور گردیدتا بعضی از افرادی هم که شک داشتند شک آنها هم برطرف بشود. مساله مرجعیت امام یک مساله ای بود که همان اوایل شروع نهضت در زمان مبارزه با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح بود.
به عنوان مثال در مشهد مقدس جمعی از طلاب قم و بعضی از علمای خود مشهد خدمت حاج شیخ مجتبی قزوینی رسیده بودند و از ایشان سوال کردند که امروز وضع ما از نظر تقلید چیست؟ از چه کسی باید تقلید بکنیم؟ ایشان فرموده بودند از حاج آقا روح الله، که آن موقع حاج آقا روحالله گفته می شد و امام گفته نمی شد.
البته امام رساله نداشتند، رساله امری عوامی است، لازم نیست مرجع رساله داشته باشد. امام اجازه نمی دادند رسالهاش چاپ بشود و برای چاپ رساله پول نمی دادند.
بعضی از آقایان که برای چاپ رساله پول می دادند می فرمودند این بحثها را بگذارید برای بعد، خصوصی سوالتان را بپرسید. مثلاً الآن مقام معظم رهبری مرجع است لازم نیست رساله داشته باشد ولی فتوای ایشان مشخص است.
ایشان فرمودند اگر کسی احتیاج به فتوا داشته باشد از من سوال کند من جواب می دهم تا تکلیفشان روشن بشود.
منبع: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پور
دیدگاه تان را بنویسید