خاطرات فرح از آخرین روزهای محمدرضا پهلوی
شاه به تاریخ 5 مرداد 1359 در کشور مصر درگذشت. شاه تصمیم داشت برای ادامه درمان به آمریکا برود اما آمریکا و کشورهای اروپایی از پذیرش وی امتناع میکردند.
اعتمادآنلاین| «بعضی شبها به رود نیل خیره میشدم و به فکر فرو میرفتم... پادشاهان، فرمانروایان و فرماندهان بسیاری هر یک به نوبه خود این منظره و روشنایی خیرهکننده این رودخانه را دیدهاند، زندگی کردهاند، خوشبخت بودهاند، مدحشان را گفتهاند و به آنها خیانت کردهاند. ما نیز اکنون به نوبه خود در اینجا هستیم و مانند آنها روزی جهان را ترک خواهیم گفت اما رودخانه نیل هزاران سال دیگر همچنان به راه خود ادامه خواهد داد...»
اینها عباراتی است که فرح در یادداشتهای خود از آخرین روزهای زنده بودن محمدرضا پهلوی روایت میکند.
محمدرضا پس از خروج از کشور و در نهایت تغییر حاکمیت سیاسی در ایران جایی برای اقامت نداشت. حتی دولت کارتر که یکی دو سال قبل، او را لنگر ثبات در منطقه معرفی کرده بود حاضر به پذیرش او نبود.
دیپلماتهای آمریکایی در لانه جاسوسی در تهران به دام افتاده بودند. کارتر ترجیح میداد بین دیپلماتهایش و متحد سابق خود در ایران، اولی را انتخاب کند. او حتی تا معامله با اتباع گرفتار شدهاش در لانه جاسوسی هم پیش رفته بود.
دوست روزهای سابق شاه پهلوی حالا حتی از پذیرش آنها در خاک خودش هم خودداری میکرد آن هم در حالی که شاه سابق با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. انگاری که عالم سیاست و رفاقتهایش آنقدر ریشه نداشت که محمدرضا پهلوی روی آن با طرف آمریکایی حساب باز کرده بود. اشتباهی که پدرش هم انجام داده بود و زمانی متوجه اشتباهش شد که دیگر خیلی دیر بود.
شاید گفتوگوی تلفنی فرح و جهان سادات، همسر انور سادات بهتر بتواند وضعیت آن روزها و درماندگی شاه سابق ایران و همسرش را تشریح کند زمانی که جهان سادات گفته بود شاید بشود از جراحان آمریکایی برای عمل شاه کمک گرفت:
فرح: دولت پاناما اجازه نمیدهد!
جهان سادات: اما دولت آمریکا که میتواند در پشتیبانی از شما دخالت کند!
فرح: دولت آمریکا؟! دیدیم چه کمکهایی کردند. تا آخر عمر برایمان کافی است!
همین هم باعث شد که دلسوزی زنانه همسر رئیسجمهور مصر -او هم بعدها قربانی سیاستهایش شد و قربانی خشم انقلابی مردم مصر - فرح و همسر بیمارش را به مصر دعوت کند.
شاه و همسرش خودشان را جمع و جور کردند که راهی قاهره شوند. جالب آنکه کارتر بعد از اطلاع از این واقعه با انور سادات تماس گرفته بود که او را از این تصمیم منصرف کند هرچند انور سادات مخالفت کرده بود.
حافظ منافع سابق ایالات متحده در خاورمیانه و غرب آسیا جایی روی کره خاکی نداشت.
فرح دیبا در ادامه مینویسد:««دولت فرانسه ما را نپذیرفت... دولت سوئیس هم همین رویه را در پیش گرفت... کشور موناکو نخست با رفتن ما موافقت کرد اما بعدا تحت تاثیر فشار دولت فرانسه تصمیم خود را تغییر داد. دولت آمریکا نیز در مقابل درخواست ما گفته بود شاید در آینده! پیامی که از انگلستان داشتیم مبنی بر آن بود که مارگارت تاچر در صورت پیروزی در انتخابات با رفتن ما به آن کشور موافقت خواهد کرد اما همینکه به نخستوزیری رسید به عهد خود وفا نکرد... ما با بسیاری از کشورهای دنیا روابط نزدیک و با بعضی از آنها روابط دوستانه داشتیم ولی در آن روزها همه از ما روی برمیگرداندند. ملکحسن پادشاه اردن هواپیمای شخصی خود را در اختیار ما گذاشته بود. حرکت این هواپیما بستگی به تاریخ و مقصدی داشت که انتخاب میکردیم. در آن زمان مطلع شدیم کشور باهاماس حاضر است فقط به مدت سه ماه ما را بپذیرد!»»
در پرواز به مصر هم دوباره آمریکاییها دست به کار شده بودند تا حتی در آخرین لحظات هم شده محمدرضا را در قبال دیپلماتها و اتباعشان در لانه جاسوسی معامله کنند و حتی هواپیمای حامل او را هم چند ساعتی در بین راه معطل کنند که ظاهرا برنامهشان نگرفته بود.
با همه اینها اما عمر محمدرضا به دنیا نبود. بیماریایی که در چند سال آخر سلطنتش شناسایی شده و عملیات درمانش، کاملا مخفیانه و سری شروع شده بود امان به پادشاه سابق ایران نداد. همین هم شد که نهایتا پنجم مرداد 1359 تسلیم بیماری شد و به مرگ در قاهره رضایتداد.
منبع: جام جم
دیدگاه تان را بنویسید