بخش آخر
کودتا به روایت اسناد سرویسهای جاسوسی . 8
مصدق و 15 تن از همکاران وی از جمله شایگان، صدیقی، زیرکزاده، نریمان، رضوی، سیفالله معظمی و حسیبی از راه دیوار وارد منزل همسایه شدند. در این میان، مچ پای زیرکزاده شکست و سر مصدق زخمی شد. این گروه از طریق دیگر خانههای مسیر متفرق شدند.
اعتمادآنلاین| 1. برخورد و تیراندازی شدید و نهایی فقط 2 ساعت ادامه یافت، اما نتیجه آن قابل پیشبینی بود. سرهنگ ممتاز که از منزل مصدق محافظت میکرد، تنها 3 تانک در اختیار داشت. اما سرهنگ روحانی و سرهنگ افخمی برای حمله به منزل مصدق 24 تانک از جمله 2 تانک مهلک شرمن در اختیار داشتند.
ممتاز به اطلاع مصدق رساند که تانکهای سبک او توان مقابله با بمباران سنگین منزل توسط تانکهای شرمن را ندارند. حدود ساعت 7 بعداز ظهر، درحالی که تیراندازی به سوی منزل ادامه داشت، مصدق به ممتاز فرمان آتشبس داد. در پی تخریب و غارت شدید منزل، مصدق و 15 تن از همکاران وی از جمله شایگان، صدیقی، زیرکزاده، نریمان، رضوی، سیفالله معظمی و حسیبی از راه دیوار وارد منزل همسایه شدند. در این میان، مچ پای زیرکزاده شکست و سر مصدق زخمی شد. این گروه از طریق دیگر خانههای مسیر متفرق شدند.
2. مصدق، شایگان، صدیقی، رضوی و سیفالله معظمی به خانه معظمی که در همان نزدیکی بود، رفتند و از آنجا با جعفر شریفامامی، سلطنتطلب سرسخت و نخستوزیر آینده تماس گرفتند. شریفامامی داماد معظمی بود. آنها را اول در باشگاه افسران بازداشت کردند. آنجا تیمسار باتمانقلیچ - رئیس جدید ستاد ارتش که از خویشاوندان صدیقی بود- منتظرشان بود. سپس آنها را به پادگان سلطنتآباد منتقل کردند. در این میان، چند وزیر دیگر از جمله فاطمی موفق به فرار شدند.
3. طی آن روز پرآشوب، مبارزان جبهه ملی برای تشکیل نیروی ملی، فراخواندن هواداران به خیابانها و در صورت لزوم توزیع سلاح، دست به دامن مصدق شدند. حزب توده نیز پس از جلسه اضطراری کمیته اجرایی، نمایندهای را برای ارائه درخواستی مشابه به دیدار مصدق فرستاد. کیانوری مجددا به مصدق تلفن کرده و اطلاع داده بود که افراد گارد شاهنشاهی را با کامیونهای نفربر به شهر میآورند. به او گفته شد نگران نباشد، زیرا اوضاع تحتکنترل است!
4. شایگان در خاطرات خود نوشته است که 3 فرستاده حزب توده به منزل مصدق آمده و خواهان مقاومت فعالانه شدند. این درخواست مورد حمایت فاطمی، سنجابی و یکی از خوانین قشقایی حاضر در جلسات قرار گرفت، اما مصدق با اعلام اینکه نمیخواهد بر آتش سوزان نفت بریزد، از پذیرش آن خودداری کرد. شایگان اذعان میکند که آنها در اکثر ساعات روز اطمینان داشتند که افسران معتمد نظیر تیمسار ریاحی و دفتری «اوضاع را در کنترل» خواهند گرفت. او سالها بعد نوشت «تنها درسی که آموختم این است که در کشوری نظیر ایران هرگز نمیتوانید به ارتش اعتماد کنید»
5. زیرکزاده، آذر، شایگان و دیگر سران جبهه ملی بعدها طی مصاحبه.های مختلف گفتند که مصدق تمایل نداشت کاری انجام دهد زیرا به «الگوی سیاسیون قدیمی» دلبسته بود و حتی از فکر جنگ خونین داخلی نفرت داشت. او همچنین نگران بود که چنین کشاکشی، زمینه ساز دخالت خارجی شود و همانند قرارداد سال 1907 به تجزیه کشور بیانجامد. یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب توده مینویسد مصدق در آخرین گفتوگوی تلفنی با کیانوری، با شور و شگفتی گفت که سرنوشت کشور اکنون در دست کرامالکاتبین است. سفارت بریتانیا بعدها تصدیق کرد که مصدق در آن روز سرنوشتساز، سرسختانه همه درخواستها برای توزیع سلاح را رد کرد.
6. مقامات پزشکی شهر، شمار کشتههای این روز را 41 نفر و تعداد زخمیها را 75 نفر اعلام کردند. سفارت آمریکا اما ادعا کرد که در این حوادث 73 نفر کشته و 100 نفر زخمی شدهاند. با این حال، روزنامههای غربی در روزهای نزدیک به محاکمه مصدق ادعا کردند که هنگام تصرف منزل او بیش از 300 نفر بر اثر تیراندازی کشته شدند. روزنامهنگاری مدعی شد که مصدق کاملا بموقع تسلیم شد زیرا زاهدی داشت برای حمله هوایی آماده میشد.
7. شاه در 31 مردادماه تنها 6 روز پس از فرار، به کشور بازگشت. او در فرودگاه از سوی زاهدی، نصیری، باتمانقلیچ، دفتری و شعبان بیمخ مورد استقبال قرار گرفت. او به هنگام ورود به شهر با گلباران و طاق نصرتهایی که به سرعت درست شده بودند، روبهرو شد. غروب همان روز، زاهدی در دیداری که بسیار مورد توجه قرار گرفت، کاشانی را ملاقات کرد. روز بعد، شاه نیز بیسروصدا به دیدار کاشانی رفت. سفیر عراق محرمانه به رویترز گفت «اقدام بیسابقه شاه در سرزدن به کاشانی در منزلش به منظور تشکر از همکاری او در اعاده سلطنت انجام گرفته است.»
8. طی هفته بعدی، روزنامههای عمده کشور نیز تصاویری بزرگ از زاهدی را در کنار کاشانی، بقایی، مکی، حائریزاده و قناتآبادی منتشر کردند. سالها بعد، سید محمود کاشانی فرزند آیتالله و نماینده ایران در دیوان بین المللی لاهه مدعی شد علت موفقیت کودتا این بوده که مصدق از پذیرش توصیه پدرش به ویژه برای بازداشت زاهدی امتناع کرده بود. براساس گفته او، مصدق به جنبش میهنپرستانه به رهبری پدر شجاعش خیانت کرده بود.
منبع: کودتا، نوشته، یرواند آبراهامیان، نشر نی
دیدگاه تان را بنویسید