قدرت نظامی ارتش ایران ابتدای جنگ چگونه بود؟
ساختار نظامی نیروهای ایرانی، الهامگرفته از سیستم آمریکایی و بریتانیایی بود. ترکیب لشکری ارتش ایران به طور خیرهکنندهای به ارتش ایالات متحده شباهت داشت؛ تعداد محدود از لشکرهای بسیار عظیم، پرجمعیت و به غایت مجهز که به لطف پشتیبانی قدرتمند، قادر بودند مستقل از یکدیگر دست به عملیات بزنند.
اعتمادآنلاین| ارتش ایران شامل 210 هزار نفر بود که سهچهارم آنها اعضای نیروی زمینی و شامل یک یگان نظامی، 7 لشکر (2 لشکر زرهی، 3 لشکر مکانیزه و یک لشکر پیادهنظام)، 7 تیپ مستقل مجهز به 1710 تانک، 1900 ماشین جنگی مختلف و 1100 توپخانه بودند.
همزمان، شمار ارتش پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه)، متشکل از پاسداران و بسیج، یکششم نیروی زمینی تخمین زده میشد؛ گرچه نرخ افزایش جمعیت سپاه به سرعت بالا میرفت. نظام انقلابی قصد داشت امتیازات خاصی به این نهاد نظامی اختصاص دهد.
سپاه برخلاف ارتش که در نظر حکومت همچنان مورد سوءظن بود، به طور کامل خود را وقف نظام انقلابی کرده بود. سپاه از واحدهای مستقلی تشکیل شده بود که به تدریج جایگزین پلیس شده بود و به هیچ کس جز رهبر انقلاب پاسخگو نبود. حکومت عزم خود را جزم کرده بود واحدهای عظیمی از پاسداران (در سطح لشکر و تیپ) ایجاد کند و درجه نظامی پاسداران را به طور چشمگیری ارتقا بخشد.
نیروی هوایی که برای سالها نیروی نخبه ارتش شاهنشاهی تلقی میشد، 421 هواپیما که در 23 اسکادران در 9 پایگاه هوایی مستقر بودند در اختیار داشت.
به دلیل کمبود خلبان، قطعات یدکی و ضعف در امور نگهداری، فقط نیمی از آنها قابلیت حضور در عملیات داشتند. تناقضآمیز است که نیروی هوایی مقادیر قابلتوجهی ذخایر قطعه یدکی و مهمات در اختیار داشت اما این ذخایر به وسیله سیستم کامپیوتری پیچیده در چندین منطقه دورافتاده در کشور پراکنده شده بودند؛ سیستمی که به وسیله مهندسان آمریکایی طراحی شده ولی به دلیل فراخوانده شدن آنها به ایالاتمتحده ناتمام مانده بود.
در این میان، تکنیسینهای ایرانی خود را مسئول انبارگردانی مقادیر معتنابهی تجهیزات دیدند که نه فهرست اقلام و اصلاحات آن را در اختیار داشتند و نه نقشههای مربوط به آنها را. ق
طعات یدکی بدون برچسب بودند و برای مهندسان ایرانی تشخیص قطعه یدکی متعلق به جنگنده فانتوم از قطعه کناریاش که متعلق به رهگیر تامکت یا هلیکوپترهای کبرا بود، امری دشوار مینمود. از آن بدتر، بسیاری از تکنیسینهای قدیمی ترک خدمت کرده و آنهایی که مانده بودند، خود را وقف وظیفهای با هراس بیپایان کرده بودند تا سیستم مدیریتی منسجمی ایجاد کنند اما زمانی که تخاصم میان عراق و ایران آغاز شد، آنها فاصله زیادی تا پایان کار داشتند.
امتیاز اصلی نیروی هوایی، چهار بوئینگ 747 با قابلیت تبدیل به پستهای فرماندهی هوایی و 10 بوئینگ با قابلیت سوخترسانی بود؛ امری که به خلبانهای ایران اجازه میدهد بسیار بیش از همتایان عراقی خود در آسمان باقی بمانند و در صورت نیاز به عمق خاک عراق هجوم ببرند.
تجهیزات سبک نیروی هوایی و نیروی زمینی شامل 800 هلیکوپتر بود که از این مقدار فقط یکسوم از قابلیت حضور در عملیات برخوردار بودند. سیستم دفاع ضدهوایی متشکل از 60 پادگان مجهز به موشکهای زمین به هوا و مسلسلهای واکنش سریع بود.
شبکه شناسایی هوایی گرچه بسیار مدرن بود اما همچون نیروی هوایی از معضل فقدان کنترل و نگهداری به وسیله متخصصان رنج میبرد. این شبکه شناسایی، تمام شهرهای کلیدی و پایگاههای هوایی به اضافه مرزهای ایران با شوروی را پوشش میداد اما در عین حال، خلأ و شکافهایی زیاد داشت که به هر خلبان مجرب و مصمم عراقی اجازه میداد با پرواز در اغلب مناطق هوایی ایران راه گریز داشته باشد.
از طرف دیگر، نیروی دریایی ایران هنوز قدرتمندترین نیروی دریایی در خلیج فارس بود. این نیرو 3 نابودگر، 4 ناو محافظ، 4 رزمناو مجهز به توپ، 9 قایق موشکانداز (به اضافه 3 قایق دیگر که به فرانسه سفارش داده شده بود)، 5 کشتی جنگنده در زمین و دریا، 10 کشتی امدادی، 35 هلیکوپتر و همچنین 26 قایق سبک گشتزنی، شامل 14 هواپیمای آبنشین (قایق پرنده) که قابلیت حملاتی ویرانگر به سکوهای نفتی دشمن داشتند در اختیار داشت.
این کشتیها عموما در پایگاههای دریایی ایران در بندرعباس، در کنار دریای عمان و بوشهر در کرانه خلیج فارس پهلو گرفته بودند. ساختار نظامی نیروهای ایرانی، الهامگرفته از سیستم آمریکایی و بریتانیایی بود.
ترکیب لشکری ارتش ایران به طور خیرهکنندهای به ارتش ایالات متحده شباهت داشت؛ تعداد محدود از لشکرهای بسیار عظیم، پرجمعیت و به غایت مجهز که به لطف پشتیبانی قدرتمند، قادر بودند مستقل از یکدیگر دست به عملیات بزنند؛ گرچه به طور خاص انعطافپذیری چندانی نداشتند و به شدت متکی بر لجستیک بودند.
از سوی دیگر، تیپ و گردانهای ایران به سبک ارتش بریتانیا سازماندهی شده و برخوردار از نیروی واکنشدهنده و جامعالمهارت بودند. نیروی هوایی، بازتولید مدل نیروی هوایی ایالات متحده بود؛ دستههای جنگندههای آماده عمل که برای مأموریتهای خاص تخصص داشته و هر یک از دو یا سه اسکادران شامل حدود 20 هواپیما تشکیل شده بودند.
ترکیب نیروی هوایی ایران نیز یادآور مدل آمریکایی بود: یگانهای ترکیبی متشکل از چندین هواپیمای گشت و شناسایی، حملونقل و گردان هلیکوپترهای ضدتانک. سازمان نیروی دریایی ایران به طور مستقیم الهامگرفته از ارتش سلطنتی بریتانیا بود.
طنزآمیز است؛ در شرایطی که ایرانیها پس از انقلاب هر گونه رجوع و بازگشت به غرب را پس میزدند، ساختار غرب را برای ارتش خود برگزیده بودند. انعکاس مضاعف این دوگانگی در تجهیز تمامعیار ارتش ایران به وسیله ابزار و تجهیزات آمریکایی و انگلیسی هویدا بود، امری که وظایف لجستیک ارتش را پیچیده کرده بود.
به جز نیروی هوایی که به طور کامل به وسیله تسلیحات آمریکایی تجهیز شده بود، بقیه تجهیزات ارتش از کشورهای متعددی تأمین شده بودند که از استاندارد مشابه یا حتی مدل عملیاتی یکسانی برخوردار نبودند.
افرادی که فرمان تانکها را در اختیار داشتند، باید بسته به اینکه سوار بر یک تانک پاتون آمریکایی هستند یا تانک چیفتن بریتانیا، واکنشهای آنی خود را دوباره میزان میکردند. افرادی که پشت توپخانه قرار میگرفتند نیز حال و روز مشابهی داشتند، یک روز خود را پشت سیستم موشکی زمین به هوای «هاک» و روز دیگر پشت سیستم رییر بریتانیا میدیدند.
اوضاع از این هم پیچیدهتر بود و نیروی زمینی، هزار ماشین زرهی حملکننده پرسنل BTR-60 در اختیار داشت که اوایل دهه 1960 از اتحاد جماهیر شوروی تحویل گرفته بود؛ زمانی که شاه تصمیم گرفته بود روابط دوستانهای با مسکو برقرار کند. با وجود پراکندگی چشمگیر، این تجهیزات بسیار مدرن بودند و همین امر، برتری نظامی قابل ملاحظهای به ارتش ایران میبخشید.
اغلب سیستمهای تسلیحاتی ایران (جنگندههای فانتوم و تامکت، موشکهای زمین به هوای هاک، موشکهای رزمناو MK-5 و سپر) از سیستمهای مشابه عراقی به مراتب بهتر بودند. هر چند در عمل، با توجه به کمبود قدرت حفظ و نگهداری و نبود پرسنل آموزشدیده، خیلی از این تسلیحات قابل استفاده نبودند و از اینرو، ایران ناچار شد برای تأمین تجهیزات خود تعداد زیادی از هواپیماها، تانکها و هلیکوپترها را اوراق کرده و از آنها قطعهبرداری کند.
به اضافه، واحدهای نظامی برای ایستادگی در مقابل شورشیها، حفظ نظام و پوشش مرزها در تمام کشور پراکنده شده بودند. در نتیجه از زمان آغاز تخاصم میان ایران و عراق، فقط نیمی از ارتش ایران برای مواجهه با نیروهای عراقی در موقعیت قرار داشت.
فارغ از جنبههای کمیتی، ضعفهای کیفی ارتش انقلابی ایران نیز باید مورد تأکید قرار گیرد؛ امور اجرایی بیش از حد معمول سیاسی شده بود، حضور مقامات سیاسی، قدرت ابتکار عمل افسران نظامی را مختل کرده بود، رقابت میان ارتش و پاسداران انقلاب بالا گرفته بود، تعامل و هماهنگی میان شاخههای مختلف نظامی منسجم نبود و در نهایت، ارتش از کمبود نیروی آموزشدیده در رنج بود.
از آنجا که ارتش ایران از تجربه حضور واقعی در جنگ به شدت مکانیزه محروم بود، مورد آخر یعنی کمبود نیروی آموزشدیده به طور خاص دردسرساز بود. دورترین خاطرهای که افسران میتوانستند به خاطر بیاورند، کمک ارتش شاهنشاهی به ارتش عمان در اوایل دهه 1970 در نبرد علیه شبهنظامیان «جبهه مردمی برای آزادی خلیج اشغالشده عربی» بود. نبردهای تازهتر هم به درگیری با کردهای پیشمرگه عضو PDKI، جبهه خلق برای آزادی فدائیان اهواز و شورشیان بلوچ و آذری مربوط میشد. هیچ یک از این حریفان به تسلیحات سنگین، هلیکوپتر، هواپیمای جنگنده یا تانک مجهز نبودند.
زمانی سربازان ایران برای مواجهه با لشکرهای زرهی شوروی آموزش دیده بودند اما عمده آن فوت و فنهایی که آموخته بودند، پس از انقلاب اسلامی از یادشان رفته بود. اوضاع در سطوح بالای نظام هم تعریفی نداشت.
تغییرات گسترده در مناصب بالای نظام هم به بهبود اوضاع در ارتش منجر نشده بود. در کمتر از 15 ماه، سه وزیر دفاع و سه فرمانده ارتش، جای خود را به دیگری دادند. در سطوح بالای ارتش، افرادی روی کار آمدند که از اعتبار کامل انقلابی برخوردار بودند اما در عوض، تجارب عملیاتی و توانایی فرماندهی بسیار ناچیزی داشتند. بدتر از آن اینکه هیچ ژنرال و سرهنگی وجود نداشت که بتواند ادعا کند یک استراتژیست حقیقی است.
منبع: تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید