کد خبر: 237462
|
۱۳۹۷/۰۷/۱۷ ۱۰:۵۶:۰۰
| |

بازتاب کشته شدن چه‌گوارا در روزنامه‌های ایران

پنجاه و یک سال پیش در اکتبر 1967 (مهر 1346) از بولیوی خبر رسید که ارنستو چه‌گوارا کشته شده است. آن زمان دو سالی بود که از «ال ‌چه» خبری نبود و حالا ناگهان از زبان دشمنان او خبر کشته شدنش شنیده می‌شد.

بازتاب کشته شدن چه‌گوارا در روزنامه‌های ایران
کد خبر: 237462
|
۱۳۹۷/۰۷/۱۷ ۱۰:۵۶:۰۰

اعتمادآنلاین| پذیرفتن این خبر به صرف اینکه ارتش بولیوی آن را اعلام کرده به خصوص برای نزدیکان و هواداران چه‌گوارا دشوار بود، برای همین با انتشار خبر، تردید‌ها درباره صحت آن شروع شد. بیشتر از اینکه پرسیده شود چه‌گوارا چرا و چگونه کشته شده، سوال می‌شد که آیا او واقعا کشته شده است؟

از تردید در تیتر‌ها تا تائید و تکذیب‌ها

مطبوعات ایران هم در انعکاس خبر کشته شدن چه‌گوارا تحت تاثیر همین فضا بودند. از روز سه‌شنبه هجدهم مهرماه 46 که خبرهای مربوط به مرگ چه‌گوارا به نیم‌صفحه نخست روزنامه‌ها راه پیدا کرد، تیتر‌ها بوی تردید می‌داد.

«چه‌گوارا کشته شد؟‌» تیتری بود که روزنامه کیهان عصر روز سه‌شنبه برای خبر کشته شدن «ال‌ چه» انتخاب کرد (این روزنامه البته آن روز‌ها به جای «چه‌گوارا» از عنوان «که‌گوارا» استفاده می‌کرد). اطلاعات هم تیتر مشابه و سوالی «آیا چه‌گوارا کشته شده؟» را برگزید.

روزنامه کیهان در متن خبر خود درباره مرگ ارنستو چه‌گوارا نوشت: «... در اعلامیه ارتش بولیوی گفته شده در طی زد و خورد بین چریک‌ها و نیروهای دولتی سه سرباز کشته و چهار نفر مجروح شدند. اما این اخبار هنوز رسما تائید نشده است. مساله ناپدید شدن گوارا مساله‌ای است که هنوز احدی از صحت و سقم آن آگاهی ندارد...»

خبر‌ها قطعی نبودند. رسانه‌ها و مردم در انتظار اخبار تکمیلی و تازه‌تری بودند که ابهام و تردید‌ها را برطرف کند. افکار عمومی هنوز قانع نشده بود.در چنین شرایطی دولت بولیوی دست به کار شد و کنفرانسی مطبوعاتی تشکیل داد. در این کنفرانس جدا از پاسخ به سوالات خبرنگاران، جسدی که گفته می‌شد متعلق به چه‌گواراست هم در معرض شناسایی خبرنگاران گذاشته شد. در آنجا همچنین اثر انگشت جسد با اثر انگشتی که قبلا از چه‌گوارا گرفته شده بود، تطبیق داده شد. کار البته به اینجا هم ختم نشد و دولت بولیوی برای رفع تردید‌ها یک سند دیگر نیز رو کرد؛ این سند دفترچه خاطرات «ال ‌چه» بود که زمان مرگ، همراه او و در کوله‌پشتی‌اش قرار داشت.

روزنامه‌های روز چهارشنبه 19 مهر با تیترهایی مثل «قتل چه‌گوارا تائید شد» به انعکاس اخبار این کنفرانس پرداختند. جدا از این‌ها عدم پذیرش کشته شدن «چه» از طرف خانواده‌اش هم خبری بود که در روز چهارشنبه میان خبرهای مربوط به مرگ او جلب توجه می‌کرد. کیهان در این‌باره نوشت: «... با آنکه مقامات دولتی مرگ «چه‌گوارا» را تائید کرده‌اند، اعضای فامیل اشرافی این انقلابی آرژانتینی‌الاصل کوبایی از قبول و باور این خبر سر باز می‌زنند. بعضی از افراد فامیل او عقیده دارند که «چه‎گوارا» دو سه سال پیش مرده است و برخی می‌گویند او زنده است و در چند نهضت سیاسی پنهانی فعالیت می‌کند...»

آن روز‌ها روزنامه اطلاعات صفحه‌ای داشت که در آن مقالات خارجی روز ترجمه می‌شد. مسئولان وقت روزنامه به مناسبت خبرهای منتشر شده درباره چه‌گوارا مطلب اصلی این صفحه در روز چهارشنبه را به او اختصاص دادند؛ مطلبی با عنوان «چه‌گوارا، مرد اسرارآمیز آمریکای لاتین».

در بخشی از این مطلب با اشاره به آشنایی چه‌گوارا با فیدل کاسترو آمده: «... این شناسایی سرآغاز یک همکاری حیرت‌انگیز بین دو مرد انقلابی بود. گوارا با برتری فکری فوق‌العاده، صداقت و صراحت لهجه‌ای که از خود نشان داد فیدل کاسترو را تحت تاثیر قرار داد تا جایی که مردم «سیرا» اغلب در صحبت‌های خصوصی به شوخی می‌گفتند: آنچه را که «چه» امروز می‌گوید «فیدل» فردا خواهد گفت. به هر حال «چه» به زودی در ردیف یکی از همکاران و معاونان درجه اول کاسترو قرار گرفت...»‌4 آن روز‌ها «دوست فیدل کاسترو» عبارتی بود که برای توصیف ارنستو چه‌گوارا به ویژه در روزنامه اطلاعات استفاده می‌شد. «انقلابی معروف آمریکای لاتین»، «از رهبران انقلاب کوبا» و «از برجسته‌ترین خبره‌های جنگ‌های چریکی» نمونه‌های دیگری از عباراتی‌اند که روزنامه‌های کثیرالانتشار چهل و چهار سال پیش، در جریان انعکاس خبرهای مربوط به کشته شدن «ال‌ چه» برای توصیف او استفاده می‌کردند.

از دفن مخفیانه تا افسانه «ال ‌چه»

خبرهای تازه درباره «ال‌ چه» همچنان ادامه داشت. روز پنج‌شنبه 20 مهر باز هم نام او به تیتر روزنامه‌ها راه پیدا کرد. انتشار بخشی از یادداشت‌هایی که چه‌گوارا در دفترچه خاطراتش نوشته بود و دفن مخفیانه او در روز چهارشنبه، مهم‌ترین اخباری بودند که پنج‌شنبه از طریق روزنامه‌های ایران و جهان درباره چه‌گوارا منتشر شدند.

روزنامه کیهان در این‌ روز درباره دفن ناگهانی ارنستو نوشت: «... جسدی که مقامات بولیوی می‌گویند متعلق به «چه‌گوارا» است، دیروز به آرامی در گور بی‌نام و نشانی به خاک سپرده شد و مراسم کلیسای کاتولیک هنگام تدفین انجام گردید... یکی از مقامات نظامی بولیوی گفت محل گور «چه‌گوارا» را معلوم نخواهند کرد تا بعد‌ها به صورت یک زیارتگاه درنیاید... مقامات بولیوی گفتند که جنازه چه‌گوارا از روز سه‌شنبه گذشته که عده‌ای روزنامه‌نگار آن را دیدند متعفن شده بود و از این رو زود آن را دفن کردند...»

این روزنامه در این روز همچنین از زبان سخنگوی نظامی بولیوی از پرداخت جایزه‌ای معادل 32 هزار تومان آن زمان به کسانی که چه‌گوارا را کشتند، خبر داد.

کیهان آن روز‌ها در 16 صفحه منتشر می‌شد و فقط پنج‌شنبه‌ها 20 صفحه داشت و هر هفته به «تفسیر وقایع مهم ایران و جهان در هفته‌ای که گذشت» پرداخته می‌شد و طبیعی بود که با توجه به اتفاقات آن هفته در این صفحه هم نامی از ارنستو چه‌گوارا در میان باشد.

آن روز در صفحه «تفسیر وقایع مهم ایران و جهان در هفته‌ای که گذشت» عکس بزرگی از «چه» در کنار مطلبی با عنوان «چه‌گوارا انقلابی خانه به دوش خاموش شد!» جلب توجه می‌کرد؛ مطلبی که در آن به زندگی و منش این انقلابی خانه به دوش پرداخته شده و در بخشی از آن آمده: «ژان لارگی که به تازگی از آمریکای جنوبی بازگشته است در گزارشی که در هفته‌نامه «پاری-ماچ» نوشته است قصه این انقلابی خانه به دوش آرژانتینی‌الاصل کوبایی را چنین تعریف می‌کند: چه آدم و چه سایه «چه‌گوارا» در فاصله دو سال به صورت افسانه درآمد، افسانه انقلاب آمریکای لاتین. این افسانه را آرزومندان انقلاب ساخته‌اند. خواه فیدل کاسترو، خواه روس‌ها یا ویتنامی‌ها و همه اردوگاه سوسیالیسم که از روش جنگی آمریکا نگرانند و در جست‌و‌جوی آنند که در پهلوهای آمریکا، آوردگا‌ه‌های تازه‌ای ایجاد شود که نیروی آمریکا را پراکنده سازد، چنین افسانه‌ای را ساز کرده‌اند!...»

از تکذیب برادر تا تائید کاسترو

روز پنج‌شنبه هم پرونده اخبار مربوط به ارنستو چه‌گوارا بسته نشد. این قصه سر دراز داشت. انگار قرار نبود نام «ال ‌چه» به این زودی‌ها از اخبار رسانه‌ها کنار رود. این بار به خاطر صحبت‌های برادر او، «روبرتو» بود که نامش در روزنامه‌های روز یکشنبه بیست و سوم مهرماه نقش بست.

روبرتو مدعی شده بود برادرش همچنان زنده است و آن فرد کشته شده شخص دیگری بوده است. روزنامه اطلاعات هم نوشت که شب‌‌‌‌ همان روز فیدل کاسترو نطقی خواهد داشت تا در آن نظرش را درباره مرگ چه‌گوارا بیان کند. صحبت‌های او با توجه به رابطه‌اش با «ال ‌چه» می‌توانست نقشی تعیین‌کننده داشته باشد.

کاسترو‌‌‌ همان شب در نطقی رادیویی با تائید صحت سخنان مقامات بولیوی درباره مرگ چه‌گوارا آب پاکی را روی دست کسانی ریخت که هنوز به زنده بودن او امیدوار بودند. فردای آن روز روزنامه‌ها از قول کاسترو نوشتند: «... عکس‌ها واقعی است و خاطرات تقویم بغلی او عین حقیقت است. برای ما هرگز امکان ندارد باور کنیم ادعای دولت بولیوی اساسی دروغ دارد و باید با کمال تاسف اعلام کنیم که درگذشت چه‌گوارا، حقیقت محض است...»

کاسترو در اواخر صحبت‌هایش به مناسبت مرگ چه‌گوارا در کوبا سه روز عزای عمومی اعلام کرد. سفر برادر ارنستو به کوبا برای مذاکره درباره مرگ او هم از دیگر اخبار مطبوعات روز دوشنبه یکم آبان ماه درباره چه‌گوارا بود.

از جزئیات مرگ تا خروج از لیست خبر‌ها

صبح روز سه‌شنبه دوم آبان پس از گذشت یک هفته از کشته شدن ارنستو چه‌گوارا درباره جزئیات مرگ او گزارشی منتشر شد که روزنامه کیهان در عصر‌‌‌ همان روز بلافاصله به انعکاس آن پرداخت: «در گزارشی که امروز درباره چگونگی گرفتار شدن چه‌گوارا منتشر شد گفته می‌شود «گوارا» وقتی به طور مرگباری زخمی شده بود و دیگر هیچ کس از یارانش باقی نمانده بود خطاب به افراد رنجر بولیوی فریاد زد «... بس کنید من «چه» هستم... زنده من برایتان گرانبها‌تر از مرده من است...»

این گزارش حاکی است که ابتدا رنجر‌ها روز یکشنبه 16 مهرماه با دسته پارتیزان‌های چه‌گوارا در حوالی دهکده «هیگواراس» روبرو شدند و نبرد سختی میان آن‌ها درگیر شد. در این جنگ گوارا به شدت زخمی شد و یکی از دوستان او که به نام ویلی شناخته می‌شد کوشید تا او را به میان جنگل برده از میدان نبرد دور کند.

ویلی موفق شد «چه» را در لابه‌لای درختان تا بالای تپه بکشاند ولی افراد رنجر تپه را نیز اشغال کرده بودند و ویلی ناگهان خود را با افراد رنجر روبرو دید و بدون آنکه به اخطار رنجر‌ها توجه کند و تسلیم شود به سوی ایشان تیراندازی کرد ولی خود بلادرنگ کشته شد.

در اینجا بود که «گوارا» خود را معرفی کرد ستوان الگویری افسر رنجر که نقش پزشک را نیز برای «چه» بازی کرد گفت ما پزشک نداشتیم و «چه» به شدت از زخم‌های خود رنج می‌برد و سرفه شدیدی به او دست داده بود و زخمی که بر اثر گلوله در گردن او به وجود آمده بود باز‌تر می‌شد. ما «چه» را روی برانکاردی که از شاخه‌های درخت ساخته شده بود حمل کردیم ولی صبح فردای آن روز گوارا بر اثر جراحات وارده درگذشت. الگویری گفت خود گوارا، او را راهنمایی می‌کرد که چگونه خونریزی را بند بیاورد و زخم را ببندد (چه‌گوارا خود پزشک بود)...»

به این ترتیب پس از ماجرای کشته شدن ارنستو چه‌گوارا مهم‌ترین روزنامه‌های ایران یک هفته تمام همزمان با سایر رسانه‌های دنیا به انعکاس خبرهای مرتبط با این ماجرا پرداختند.

آن زمان نشریات داخلی اخبار خارجی‌شان را از خبرگزاری‌هایی مثل «یونایتدپرس»، «آسوشیتدپرس»، «خبرگزاری فرانسه» و... دریافت می‌کردند. در طول آن یک هفته از سه‌شنبه هجدهم مهر تا سه‌شنبه بیست و پنجم مهرماه بار‌ها نام و عکس «ال‌ چه» علاوه بر صفحات داخلی و در نیم صفحه نخست روزنامه‌ها تکرار شد اما پس از این مدت، گذشت زمان و خبرهای تازه نام ارنستو چه‌گوارا را از لیست اخبار مهم دنیا خارج کرد.

منبع: تاریخ ایرانی

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها