۴۷ سال پیش در چنین روزی:
جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی برای اولینبار برگزار شد+عکس
در روز 20 مهرماه 1350 جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران در تختجمشید آغاز شد؛ مراسمی پر زرق و برق با حضور سران برخی کشورهای جهان که هرچند از سال 1346 قرار برگزاری آن گذاشته شده بود اما به دلایل مالی و اینکه جشن تاجگذاری نیز قرار بود در همین سال برپا گردد، برگزاریاش تا چهار سال بعد به تعویق افتاد.
اعتمادآنلاین| این جشن در میان انتقادات مخالفان حکومت، در رسانههای رسمی بازتاب عجیبی داشت. همین امر شاید حساسیتها و مخالفتها را در برابر برگزاری این جشن موجب شد. روزنامه اطلاعات در گزارشی که در شماره همان روز به چاپ رساند، با توصیفی لحظه به لحظه از برگزاری این مراسم نوشت: «ساعت 11 و 15 دقیقه هلیکوپتر حامل شاهنشاه در محوطه مخصوص در پاسارگاد که به وسیله پرچمهای ایران تزیین شده است بر زمین نشست.
پاسارگاد آرامگاه کوروش بزرگ در میان پرچمهای ایران ابهت خاصی به خود گرفته بود. هزاران شرکتکننده با لباس رسمی و در جایگاه مخصوص خود قرار داشتند و از شاهنشاه و شهبانو استقبال کردند. چند دقیقه بعد شاهنشاه، علیاحضرت شهبانو، والاحضرت ولایتعهد و سایر والاحضرتها به جایگاه مخصوص نزدیک شدند. شاهنشاه و شهبانو و والاحضرت ولیعهد به جایگاه نزول اجلال فرمودند. سکوت، پاسارگاد را که 52 قرن قبل از آنجا بر دنیای متمدن آن زمان فرمانروایی میشد فرا گرفته بود. شکوه و عظمت مراسم که تاکنون نظیر آن را دنیا به خود ندیده است، نفسها را در سینه حبس کرده بود.
شرکتکنندگان در مراسم در صفوف منظم در جایگاههای روباز در زیر آفتاب درخشان پاییزی فارس ایستاده بودند. شاهنشاه در حالی که علیاحضرت شهبانو در سمت راست و والاحضرت ولیعهد در سمت چپ و والاحضرتها در پست سر معظمله قرار داشتند، رهسپار آرامگاه کوروش کبیر شدند. در طول مسیری که اعلیحضرتین در حرکت بودند در سمت راست مدعوین به صفوف ایستاده بودند.
شاهنشاه و شهبانو و والاحضرتها در حالی که شلیک توپ ادامه داشت از مقابل شرکتکنندگان در مراسم میگذشتند. توپها 101 گلوله شلیک کردند و شاهنشاه سر ساعت یازده و سی دقیقه تاج گل زیبایی که به وسیله دو افسر حمل میشد بر آرامگاه کوروش کبیر نثار فرمودند. معظمله سپس با همان تشریفاتی که به آرامگاه تشریففرما شده بودند، به مقابل محوطه بازگشتند و روبروی آرامگاه کوروش کبیر قرار گرفتند و نطق تاریخی خویش را ایراد فرمودند.
با آغاز پخش مراسم باشکوه پاسارگاد از رادیو و تلویزیون، خیابانهای تهران به تدریج خلوت و خلوتتر میشد و مردم پایتخت خود را به پای تلویزیون میرساندند و با دقت این مراسم تاریخی را مشاهده مینمودند. گزارش خبرنگار اطلاعات حاکی است امروز برخلاف روزهای تعطیل گذشته نقاط خارج از شهر و گردشگاهها خالی از مردم بود و اکثرا در خانه، کوچه و بازار به تماشای پخش مراسم پاسارگاد پرداخته و به گزارش رادیویی این مراسم گوش میدادند.»
سخن از نطق پرطمطراق محمدرضا شاه خطاب به کوروش کبیر است. آنجا که آخرین شاه ایران گفت: «کوروش! ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمدهایم تا به تو بگوییم: آسوده بخواب که ما بیداریم و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود. سوگند یاد میکنیم که آن پرچمی را که تو دو هزار و پانصد سال پیش برافراشتی، همچنان افراشته و در اهتزاز نگاه خواهیم داشت.
سوگند یاد میکنیم که بزرگی و سربلندی این سرزمین را به عنوان ودیعهای مقدس که گذشتگان ما به ما سپردهاند با ارادهای پولادین حفظ خواهیم کرد، و این کشور را سربلندتر و پیروزتر از همیشه به آیندگان خویش خواهیم سپرد.
سوگند یاد میکنیم که سنت بشردوستی و نیکاندیشی را که تو اساس شاهنشاهی ایران قرار دادی، همواره پاس خواهیم داشت و همچنان برای مردم جهان پیامآور دوستی و حقیقت خواهیم بود. در این بیست و پنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگینترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی داده است، و با این همه هرگز این ملت در برابر دشواریهای گران سر تسلیم فرود نیاورد. در طول دو هزار و پانصد سال، هر وجب از خاک این مرز و بوم با خون دلیران و جانبازان ایران زمین آبیاری شد، تا ایران همچنان زنده و سربلند بماند، بسیار کسان بدین سرزمین روی آوردند تا آن را از پای در آورند، اما همه آنان رفتند و ایران بر جای ماند و در همه این مدت، علیرغم تیرگیها، این سرزمین فروغ جاودان همچنان تجلیگاه اخلاق و کانون ابدی اندیشه باقی ماند.
اکنون ما در اینجا گرد آمدهایم تا با سربلندی به تو بگوییم که: پس از گذشت بیست و پنج قرن، امروز نیز مانند دوران پر افتخار تو، نام ایران در سراسر گیتی با احترام و ستایش بسیار در آمیخته است. امروز نیز همانند عصر تو، ایران در صحنه پر آشوب جهان پیامآور آزادگی و بشردوستی و پاسدار والاترین آرمانهای انسانی است. مشعلی که تو بر افروختی و در طول دو هزار و پانصد سال هرگز در برابر تندبادهای حوادث خاموش نشد، امروز نیز فروزانتر و تابناکتر از همیشه در این سرزمین نورافشان است، و فروغ آن همچون دوران تو، از مرزهای ایران زمین بسیار فراتر رفته است...»
هرچند روزنامههایی مثل اطلاعات در آن زمان چنین گزارشهایی را از فضای حاکم بر کشور در روزهای برگزاری جشنهای 2500 ساله به چاپ میرساندند اما این مراسم مخالفانی هم داشت. طیفهای مذهبی مردم که در آن روزگار اکثریت ایرانیان را تشکیل میدادند چندان روی خوشی به این برنامهها نشان نمیدادند.
ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» درباره انگیزههای برگزاری جشنهای 2500 ساله مینویسد: «جشنهای 2500 ساله در تختجمشید نمایشی از رویاها و بلندپروازیهای شاه بود... در مورد شخص شاه در رابطه با جشن 2500 ساله، رهآورد جشنهای تختجمشید جدایی کامل او از واقعیات بود. او بیش از پیش دچار اشتغال فکری درباره سلطنت خودش و اهمیت جانشینی مستقیم خود بر اریکه کوروش گردید... شاه با برگزاری جشنهای 2500 ساله در واقع با بزرگداشت ایران در زمان کوروش و داریوش، عملا بخشی از تاریخ ایران را که به مراتب متناسبتر با قرن بیستم میلادی است نادیده میگیرد و آن تعالیم حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام است. در ایران، اسلام نقش نگهبان مردم در برابر قدرت شاهان را ایفا میکرد و روحانیون تا قرن بیستم از نفوذ فراوانی برخوردار بودند و در این قرن بود که دودمان پهلوی کوشید قدرت آنها را کاهش دهد.»
امام خمینی از جمله مخالفان سرسخت برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود. امام که در آن زمان در تبعید و ساکن عراق بود، طی سخنانی در نجف با اشاره به جشنهای شاهنشاهی گفته بود: «از اول تاریخ بشر تا حالا، دولتهای جائر مقابلشان انبیا ایستاده بودند و علما ایستاده بودند، آنها عقلشان نمیرسید؟
خدای تبارک و تعالی که موسی را میفرستد که این شاهنشاه را از بین ببرد، در روایت است که طبری نقل میکند که ملکالملوک را پیغمبر فرموده است که منفورترین کلمات است پیش من؛ یعنی شاهنشاه، این جزو کلمات منفور است که به کسی از بشر نسبت داده شد، این مال خداست، از اولی که بساط انبیاء بوده است تا زمان رسول اکرم تا بعدها زمان ائمه علیهمالسلام مرتب مقابله کردند، تو حبس هم بودند مقابله کردند، موسی بن جعفر توی حبس هم مقابله میکرد... شاهنشاهی ایران از اولی که زاییده شده است تا حالا روی تاریخ را سیاه کرده است.
جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است، برج، از سر درست کردند، سر مردم را میبریدند، قتلعام میدادند بعد برج درست میکردند با آن. برای این شاهان، ما ملت اسلام باید جشن بگیرد؟! ملت ایران موظف است که با این جشنها مبارزه منفی کند، مثبت نه لازم نیست، از خانه بیرون نیایند وقتی که این جشنها هست، شرکت نکنند در جشنها، جایز نیست شرکت کردن در این جشنها. هرچه میتوانند از زیر بار اینطور چیزها بیرون بروند...»
محمدرضا پهلوی هرچند با برگزاری جشنهای 2500 ساله به ظاهر 25 قرن تاریخ پادشاهی در ایران را به جشن نشسته بود اما در حقیقت شاهان در گور خفته را به حملات هر روزه مخالفانش مهمان کرد. علاوه بر رهبر انقلاب که با یادآوری جنایات تاریخ شاهنشاهی در ایران به رد برگزاری این جشنها میپرداخت، روحانیونی چون شیخ صادق خلخالی هم بودند که با نوشتن رسالههایی از رهگذر حمله به دوران کوروش هخامنشی، جشنهای 2500 ساله را به چالش میکشید. وی در رساله خود کوروش هخامنشی را زاده مادری یهودی خوانده و حمله وی به بابل را نیز در پی دستور مادرش برای آزاد کردن قوم یهود دانسته و نتیجه گرفته بود: «نژاد یهود امروز به تبهکاری و دشمن بشریت معرفی شدهاند... تنها معرف کوروش به نیکی و نیکنامی نیز همین یهودند... فریاد که همین یهود، همین دلالهای سیاست بینالمللی، برای ملل دیگر تاریخ، پادشاه نامدار معرفی میکنند و مردم را وادار میکنند که جشن بگیرند، پول بدهند و شادی کنند و برای دایر کردن این جشنها، کارشناس میفرستند و میلیونها تومان پول را به این وسیله به غارت میبرند.»
منبع: تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید