جمعه سیاه و عواقب آن برای شاه
کشتار 17 شهریور و ادامه رویارویی ملت با نظام سیاسی به شکلهای گوناگون در راهپیمایی، مراسم هفتم و چهلم کشتهشدگان، سبب شد مشروعیت نداشتن نظام سلطنتی و شخص شاه نمایانتر شود.
اعتمادآنلاین| مساجد، به عنوان کانونی برای دو کارکرد عبادت و سیاست، تشکلی را برای طبقات متوسط فراهم کرد که توانست بین شاگردان و یاران امام و سایر اقشار متدین و مومن کانالی ارتباطی ایجاد کند تا ضمن جهتدهی، برنامهریزی و راهکارهای پیروزی انقلاب، به تنظیم اعتراض، مخالفت و رویارویی با رژیم شاه بپردازد.
درواقع، مساجد با تغییر محسوس نقش خود به عنوان نهادی عبادی؛ وجه سیاسی و انقلابیاش را افزون تر کرد و توانست در کوران سلسله مراسم چهلم شهدای دی ماه 56 به بعد، نقش حائز اهمیتی را در مسیر انقلاب عهدهدار شود.
پایان ماه رمضان و برپایی عید فطر، به بزرگترین راهپیمایی ایران در سراسر کشور انجامید که رژیم تا به حال به خود ندیده بود. این گردهماییها و تجمعات، سرانجام به 17 شهریور ماه 57 و جمعه سیاه انجامید که صدها تن از مرد و زن به خاک و خون کشیده شدند و به آغازی فرو انجامید که پایههای مشروعیت حکومت پهلوی را به لرزه درآورد.
در پی این واقعه، مصیبت دیگری نیز بهوقوع پیوست و آن به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان بهدست عوامل رژیم و کشته و مجروح شدن تعدادی از مردم بود که در 24 مهرماه صورت پذیرفت و به نوعی دومین آتشسوزی مهم بعد از سینما رکس آبان محسوب میشود.
واقعه مسجد جامع کرمان، به دنبال برپایی مراسم چهلم شهدای هفدهم شهریور رخ داد. به این سبب، این مقاله درصدد است ریشهها، آثار و پیامدهای حادثه 17 شهریور را در دو سطح داخلی و خارجی مورد بررسی قرار دهد و به تبیین موضع حامیان و مخالفان آن بپردازد.
راهپیمایی عید فطر: ترس رژیم
برای واکاوی کشتار وحشیانه رژیم پهلوی در میدان شهدا (ژاله)، باید کمی به گذشته برگشت و ریشههای آن را در تظاهرات میلیونی مردم شهر تهران در قیطریه، به رهبری و امامت شهید باهنر جستجو کرد. باهنر «در مورد تشکیل حکومت اسلامی و مفاسد حکومتهای موجود» سخنرانی کرد و جمعیت به صورت خودجوش به خیابان شریعتی و حسینیه ارشاد سرازیر شد و تجلیل خیلی خوبی از دکتر علی شریعتی شد.
به گفته «ویلیام سولیوان»، آخرین سفیر آمریکا در ایران، راهپیمایی عید فطر «حتی شاه را هم تکان داد» و فردای این راهپیمایی شاه فرماندههان نیروی مسلح را نزد خود فرا خواند و تصمیم گرفته شد در تهران و چندین شهر دیگر حکومت نظامی اعلام شود.
اعلام حکومت نظامی یک مبارزهطلبی آشکار میان مخالفان و رژیم بود که سرانجام این زورآزمایی به شکست نظام سلطنتی انجامید. امرای کشوری و لشکری که از توفان بزرگ راهپیمایی به وحشت افتاده بودند «بعد از رایزنیهای بسیار بین هیئت دولت، ساواک، فرماندههای ژاندارمری و شهربانی، مراتب را به عرض شاه رساندند و با اصرار تیمسار سپهبد مقدم و آقای آزمون، قرار شد بدون فوت وقت، از همان نصف شب حکومت نظامی را اعلام دارند».
بسیاری از مردم بدون اطلاع از این اعلامیه، گروه گروه به سمت میدان ژاله سرازیر شدند هرچند که « این تجمع نه رسما و نه لفظا تاییدیهای از طرف روحانیت نداشت» و به صورت خودجوش انجام گرفت.
ژاله خون شد، خون جنون شد
با اجتماع مردم بیاطلاع از حکومت نظامی بدون توجه به اخطارهای مکرر فرماندههان گارد مبنی بر اینکه: حکومت نظامی است و این اجتماع غیرقانونی است؛ همچنان در صحنه ماندند و به فاجعهای منجر شد که به «جمعه سیاه» و یا «سپتامبر سیاه» معروف گشت. «این کشتار برای هر دو طرف (موافقان و مخالفان) تکان دهنده بود. مخالفان از شدت عمل حکومت نظامی جا خوردند و دولت ــ مخصوصا شاه ــ از کثرت کشتهشدگان متحیر و نگران شدند».
شاه، به عنوان نماد دستنشاندگی دچار بیتصمیمی و آشوب فکری شده بود و مرتبا در باب چنین اعتراضات و مخالفتهایی انگ اجنبی و یا خارجی به آن میداد و آنها را برنامهریزی شده برای کند نمودن و یا مسدود کردن رویای تمدن بزرگ و پیشرفت ایران میدانست. روحیه شاه تضعیف و تاثیر روانی این کشتار بر روحیه ارتش موجب ازهمپاشیدگی و نافرمانی در میان سربازان و بدنه میانی ارتش شده بود. شاه نیاز به حمایت داشت و این حمایت بعد از فردای این کشتار از طرف «جیمی کارتر» رییس جمهوری آمریکا و «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی به وی اهداء شد.
آمریکا: حامی شاه
واقعه جمعه سیاه سه هدف را نشانه رفته بود: شاه، ارتش و دولت؛ که این سه مولفه پایههای نظام سلطنتی را سست و میرفت تا نظام سلطنتی را برچیند اما همچنان منافع آمریکا اقتضا میکرد که از این دستنشانده حمایت کند.
«کاخ سفید بر روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و ایالات متحده و اهمیت ادامه این اتحاد مجددا مورد تاکید و تایید قرار داد و امید به استقرار آزادی را برای ایران درخواست مینمود. از طرف دیگر، برژینسکی به طور خصوصی به شاه تلفن کرد که برای اعاده نظم هر کاری که لازم است انجام بدهد».
درواقع، این کشتار عبرتی برای شاه به ارمغان نیاورد و همچنان از مشت آهنین و روشهای خشونتآمیز اشتفاده مینمود. اواخر مهرماه، ایران آبستن یکی دیگر از فجایع غیرانسانی و غیر مذهبی از طرف عمال رژیم و افراد فاقد امتیاز حاشیهنشین بود که این بار در مسجد جامع کرمان بهوقوع پیوست.
امام، مساجد و چهلم شهدای اربعین
فردای روز هفده شهریور، امام خمینی در پیامی به ملت ایران این کشتار وحشیانه را محکوم و آرزو کرد که «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد» در فرازهایی از این پیام، ملت، ارتش و علمای بزرگ و سیاسیون را مورد خطاب قرار دادن و ضمن اشاره به ستمگری و غیرمشروعیت خواندن رژیم، همه را به استقامت، تقویت روحیه و متشکلکردن این صفوف توصیه نمود. امام در پیامی دیگر به مناسبت هفتمین روز این کشتار، «قیام بر علیه شاه را به مثابه قیام امیرالمومنین در برابر معاویه دانست و به حامیان شاه چه در داخل و خارج از کشور هشدار داد که با صحنهسازی به این مجرم اصلی (یعنی شاه) کمک نکنند زیرا که وی میخواهد ایران را، ویرانه و به قبرستان تبدیل نماید».
بنابراین با حمایت امام از این صفوف بههم فشرده در مخالفت با سیاستهای رژیم شاه، آیینهای چهلمین روز این حادثه در سراسر شهرهای بزرگ و کوچک برگزار شد که مصیبت دیگری در کرمان پدیدار گشت. در روز 24 مهرماه 1357، به دعوت جامعه روحانیت مبارز و انقلابیون شهر کرمان مجلس بزرگداشتی به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور و سالگرد درگذشت فرزند امام، مرحوم آیتالله سیدمصطفی خمینی منعقد گردید. بازار کرمان در آن روز به کلی تعطیل شد. مردم دستهدسته به صحن و شبستان مسجد که در راس آن «آیتالله علیاصغر صالحی کرمانی» قرار داشت حضور یافتند.
پس از شروع مراسم و سخنرانی آقایان حسین جلال کمالی، حجتالاسلام صمدانی و حجتالاسلام نیشابوری، افرادی با یاری عوامل شهربانی به درون شبستان وارد شده و با «جاوید شاه گویان» به مردم با چماق و چاقو حمله نمودند.شلیک گاز اشکآور و گلوله و حملات وحشیانه به شهادت دو نفر انجامید. شعلههای آتش موتورسیکلت و دوچرخه بیرون و درون مسجد زبانه میکشید. سوخته شدن کتب ادعیه و قرآن خشم مهاجمان را هویدا میکرد. این کارها وضعی را پیش آورد که یادآور به آتش کشیدن سینما رکس آبادان در دو ماه گذشته بود.
اینگونه حرکات رعبآور و وحشتآفرین در «راور» و «بم» نیز تکرار شد که با واکنش شدید جامعه روحانیت، فرهنگیان، دانشگاهیان و کسبه روبهرو گشت و بازتاب آن به نخستوزیری (شریف امامی) و روانه ساختن هیئتی برای بررسی حادثه انجامید. در شیراز، اصفهان، سبزوار، زنجان و دیگر شهرهای کوچک و بزرگ دیگر، با برپایی این مراسم و شعلهور شدن موج اعتراضات، شیرازه نظام از هم گسست و این کشتار و ادامه آن لکه ننگی را در تاریخ نظام شاهنشاهی برجای گذاشت.
فرجام
کشتار 17 شهریور و ادامه رویارویی ملت با نظام سیاسی به شکلهای گوناگون در راهپیمایی، مراسم هفتم و چهلم کشتهشدگان، سبب شد مشروعیت نداشتن نظام سلطنتی و شخص شاه نمایانتر شود. ادامه حکومت نظامی و روشهای خشونتآمیز، باعث تسریع موج انقلابی و تحکیم مواضع بین ایرانیان داخل و خارج از کشور گشت و جهانیان را با روی دیگر رژیم شاه مواجه ساخت که شکوفایی دلیری و شجاعت لالههای خونین کشتار 17 شهریورماه نبود.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر
دیدگاه تان را بنویسید