گدایی که کلفت و نوکر مخصوص خود را داشت
صاحبان بعضی مشاغل از زمان پیدایش تا پایان جهان بدون تغییر به کاسبیشان ادامه میدهند. گدایی یکی از این حرفههاست. وقتی به شیوههای گدایی در 37سال پیش نگاه میکنید، به همان جزئیاتی میرسید که هنوز هم در خیابانهای شهر دیده میشوند؛ فقط کمی بهروز شدهاند، مثلا بعضیهایشان کارتخوان هم به بساطشان اضافه کردهاند. لابد با خودشان میگویند وقتی کار و کاسبیمان رونق دارد ما را با تکنولوژی و تغییر چه کار!
اعتمادآنلاین| راست میگویند که تاریخ همیشه خودش را تکرار میکند. حال و هوای گدایی در سال1360درست به سبکوسیاق اکنون است. آن زمان هم گدایان سرقفلی برای محل گداییشان میپرداختند. دست و پایشان فلج و کور مادرزاد میشد. مسافر بودند و سارقان جیبهایشان را میزدند و بهدنبال پولی برای بازگشت به شهرشان بودند؛ درست همان تراژدیهای تلخ روزگار امروز.
درآمدها و داراییهایشان نیز مانند امروز یک سر و گردن از قشر ضعیف و متوسط جامعه بالاتر بود و برای خود پادشاهی میکردند. براساس گزارش روزنامههای سال60 هر گدا بهطور متوسط در هر ساعت 750تومان کاسبی میکرد. البته آنان که در برانگیختن ترحم موفقتر بودند تا ساعتی 2تا 3هزار تومان نیز درآمد داشتند. گدایان پولداری هم بودند که آوازه شهرتشان تمام شهر را پر کرده و شایع بود که از کنار گدایی، دستی سخاوتمند پیدا کرده و به این و آن پول قرض میدهند. مثلا مرد نابینایی بود که از راه گدایی به ثروت هنگفتی رسیده بود و برای خود نوکر و کلفت داشت. برای خود دم و دستگاهی راه انداخته بود و در ازای گرفتن طلای زنان به آنان پول قرض میداد. ه
میشه هم سر پل قازی تبریز مینشست و خورش قورمهسبزی میخورد که کلفت خانه برایش میآورد؛ غذایی که خیلیها در حسرت خوردنش بودند. متکدیانی هم بودند که در پرداخت رشوه به مأموران دست و دلبازی را از حد گذرانده و مبالغ هنگفت 30هزار تومانی میدادند
منبع: همشهری
دیدگاه تان را بنویسید