کد خبر: 254927
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ ۱۶:۲۱:۰۰
| |

فیلسوفی که به بهشت روی زمین باور نداشت

بیشتر فیلسوفان قرن بیستم با توسل به جهان‌بینی‌های راست و چپ امکان تحقق بهشتی بر زمین را وعده می‌دادند. آیزایا برلین اندیشمندی استثنائی بود که گفت ساختن بهشت در این دنیا نه مفید است و نه ممکن.

فیلسوفی که به بهشت روی زمین باور نداشت
کد خبر: 254927
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ ۱۶:۲۱:۰۰

اعتمادآنلاین| اریک هابسبام، تاریخ‌نگار بریتانیایی، قرن بیستم را "عصر افراط و تفریط" خوانده بود و با این که خود به مارکسیسم باور داشت، در این که گرایش‌های تند و افراطی بتوانند سعادت بشر را تأمین کنند، ابراز تردید کرد.

در دورانی که روشنفکران بسیاری با خاستگاه‌های راست و چپ، آماده بودند آزادی فردی را در راه "پیشرفت" قربانی کنند، آیزایا برلین یکی از اندیشمندان نادری بود که هرگز از میانه‌روی و تعادل سیاسی دست برنداشت.

این فیلسوف و اندیشمند روس‌تبار بریتانیایی، در تمام آثار پرشمار خود بر دو رهیافت بنیادی پای فشرد: اول این که فرد در رسیدن به هر هدف و آرزویی باید از افراط و تندروی دوری کند، و دیگر این که هر انسانی حق دارد به دلخواه خود زندگی کند و نباید ارزش‌های دلخواه خود را بر دیگران تحمیل کند.

در روزگار ما که دولت‌ها و نهادهای سلطه‌جو، به نام "پیشرفت فنی" مدیریت کامل جامعه و کنترل بر جسم و جان انسان‌ها را دنبال می‌کنند، اندیشه‌های برلین همچنان از اهمیت به سزایی برخوردارند، و بی‌گمان همین امر دانشگاه کمبریج را واداشته که مجموعه تازه‌ای از مقاله‌ها و نوشته‌های نظری را به او اختصاص دهد، که به تازگی در بریتانیا منتشر شده است.

برلین: متفکر لیبرالیسم

آیزایا برلین از مدافعان پی‌گیر لیبرالیسم است، اما برخلاف بسیاری از متفکران آزادمنش و خردگرا به تحقق جامعه "سراسر لیبرال" اعتقادی ندارد. او به ایده‌هایی مانند انتخابات آزاد یا ضرورت آزادی اندیشه و بیان باور دارد، اما آنها را هیچ تضمینی برای پیدایش "جامعه لیبرال" نمی‌داند. او با نگاهی واقع‌بینانه، و از نظر بسیاری بدبینانه، اعتقاد دارد که انسان‌ها بی آن که خود بخواهند پیوسته با یکدیگر درگیر می‌شوند و از این امر گریزی نیست.

برلین این پندار که جوامع تمام کشمکش‌ها را کنار بگذارند و همگان در کنار هم با خیر و نیکی و صلح و صفا زندگی کنند را یک توهم می‌داند. دوری او از پندارهایی مانند رسیدن به آینده‌ای آرمانی و "بهشت‌آسا" از دو نگره ساده برخاسته است: یکی این که در پاسخ به زندگی خوب و شایسته میان آدمیان پاسخ‌های بسیار گوناگونی وجود دارد، و دیگر این که پاسخ‌های گوناگون غالبا با یکدیگر در جنگ و ستیز هستند.

در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون، حتی در درون جمع یا گروه واحدی از انسان‌های مشابه و یکسان، به پرسش زندگی خوب و مناسب، پاسخ‌های متفاوت و اغلب متضادی داده می‌شود که به نظر برلین آنها را مدام در برابر هم قرار می‌دهد. از دید او بسیاری از دیدگاه‌های ارزشی هرگز قابل جمع نیستند و تا ابد محل تضاد و کشمکش باقی می‌مانند. بنابرین او نتیجه می‌گیرد جهانی که در آن همه چیز مرتب و بی‌عیب باشد، توهمی بیش نیست.

برای رهایی از کشمکش‌ها و تعصبات گریزناپذیری که همواره افراد جامعه را تهدید می‌کنند و در برابر هم قرار می‌دهند، برلین یک راه بیشتر نمی‌شناسد و در تمام آثار خود بر آن تأکید می‌کند: مدارا. نه قبول، بلکه درک اعتقادات و باورهای دیگران، احترام به آن و پذیرفتن حق ابراز آن. او می‌داند که با تساهل و مداراجویی، درگیری و کشمکش از جامعه بشری رخت نخواهد بست، با وجود این خشونت و هرگونه برخورد قهرآمیز با "دیگری" را رد می‌کند.

آیزایا برلین با دفاع از حریم فردی انسان و رد جهان‌بینی‌های آرمان‌جویانه، برای روشنفکرانی که به دنبال رؤیای "بهشت روی زمین" هستند و برای تحقق آن حاضرند انسان‌های بیشماری را قربانی کنند، فیلسوفی محبوب نیست، اما در زمانه‌ای که ارزش‌های اخلاقی به شدت سست شده و تحمل عقاید و ارزش‌ها و "سبک زندگی" دیگران سخت فروکش کرده است، آثار او میراثی بس گرانبهاست.

برلین به سال 1909 در ریگا (قلمرو پیشین روسیه و در لتونی کنونی) به دنیا آمد و در 1979 در آکسفورد (بریتانیا) درگذشت.

منبع: دویچه‌وله

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها