آیا در خانه هم میتوان اعتصاب کرد؟
هشت مارس هر سال «روز جهانی زن» را گرامی میداریم؛ گرامیداشت مبارزات دیروز و امروز سر از میان برداشتن تبعیضها و روشن نگه داشتن مشعل مبارزه برای رسیدن به جهانی برابرتر و آزادتر. اما در همین روز هم تبعیضها در کارند؛ همزمان که شاخههای گل نثار زنان میشود؛ از جمله در خانههای ما، حین انجام کارهای خانگی، بهعنوان تنها یکی از نمودهای تبعیض.
اعتمادآنلاین| هشت مارس هر سال «روز جهانی زن» را گرامی میداریم؛ گرامیداشت مبارزات دیروز و امروز سر از میان برداشتن تبعیضها و روشن نگه داشتن مشعل مبارزه برای رسیدن به جهانی برابرتر و آزادتر. اما در همین روز هم تبعیضها در کارند؛ همزمان که شاخههای گل نثار زنان میشود؛ از جمله در خانههای ما، حین انجام کارهای خانگی، بهعنوان تنها یکی از نمودهای تبعیض.
کار خانگی چیست؟
کار خانگی زیر مجموعه مفهومی گستردهتر با عنوان کار بازتولیدی است. کار بازتولیدی اشاره به مجموعه فعالیتهایی دارد که منجر به بازتولید نیروی کار در پروسه تولید میشود و طیف وسیعی از فعالیتها همچون زادوولد تا کارهای مربوط به خانه مانند پخت و پز، شست و شو و... تا کارهای مراقبتی مانند مراقبت از کودکان و سالمندان را دربرمیگیرد. در حقیقت کار بازتولیدی اشاره به فعالیتهایی دارد که برای تضمین بقای نیروی کار ضروری و حیاتی است.
کار خانگی بهعنوان زیر مجموعهای از کار بازتولیدی، بیشتر به کارهایی اطلاق میشود که توسط افراد در فضای خانه انجام میشود. این فعالیتها بر اساس تقسیم کار جنسیتی موجود، عمدتا «کارهایی زنانه» شناخته میشوند. در حقیقت زنان بزرگترین گروهی هستند که به کار خانگی اشتغال دارند.
کار بازتولیدی و ارزش اضافه
تا سالها کار خانگی کار تولیدی به حساب نمیآمد و به نظر میرسید این کار ارزش افزودهای تولید نمیکند. از این رو جمعیت زنان خانهدار در سالنامههای آماری، جمعیتی غیرفعال به شمار میآمدند. اما در دهههای اخیر پژوهشهای زیادی انجام شده است که نشان میدهد کار خانگی ارزش افزوده قابلتوجهی تولید میکند. یکی از روشهای معمول که بسیاری از پژوهشگران بر اساس آن ارزش کار خانگی را محاسبه کردهاند، معادل قرار دادن ساعت کاری سپری شده در خانه برای کار خانگی با قیمت خرید همان میزان خدمات در بازار کار است.
در نظر بگیرید هر فرد خانهداری در طول روز مشغول چه کارهایی است؟ پختوپز، شست و شوی ظروف، نظافت منزل، شست و شوی لباس، مراقبت از کودکان و سالمندان و... حالا تصور کنید به جای اینکه هر کدام از این کارها را یکی از اعضای خانواده (که معمولا زن است) انجام دهد فردی استخدام شده و با دریافت دستمزد همین کارها را به انجام برساند. در چنین صورتی برای هر یک از این کارها هزینهای پرداخت میشود؛ هزینهای که در شرایط موجود، به یک فرد خانهدار پرداخت نمیشود. این مقایسه در واقع همان روشی است که بر مبنای آن میتوان کار خانگی را ارزشگذاری و ارزش اضافی حاصل از کار خانگی را محاسبه کرد.
تامین هزینه برای انجام کارهای بازتولیدی، نیازمند افزایش دستمزد فرد بهعنوان نیروی کار است. اما تا زمانی که کسی در خانواده وجود دارد که این کارها را بدون هیچ هزینهای انجام میدهد، کارفرما میتواند در هزینههای بازتولید نیروی کار صرفهجویی کند و بار آن را به دوش خانواده بیندازد. گرچه کارفرمایان ادعا میکنند هزینههای بازتولید کار نیز در دستمزد کارگر گنجانده شده است، اما مبلغ پرداختی هیچ تناسبی با هزینه خرید همین خدمات ندارد. از همین رو همواره تلاشی از جانب صاحبان سرمایه وجود دارد تا کار خانگی به شکل موجود باقی بماند و بهعنوان «کار» به رسمیت شناخته نشود.
در این سالها با وجود آنکه ارزش کار خانگی تا حدی به رسمیت شناخته شده و در برخی کشورها در تولید ناخالص ملی محاسبه میشود، اما افراد خانهدار همچنان جمعیت غیرفعالی به شمار میآیند که دستمزدی به آنها تعلق نمیگیرد. چرا که به رسمیت شناختن کار خانگی با تمام جزییاتش منجر به ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی و مناسبات مزدی موجود میشود.
زن خانهدار؛ کارگری در خانه
همان طور که فدریچی میگوید کار بیمزد خانگی در چهارچوب خانواده در حقیقت استراتژی سرمایه برای به انضباط در آوردن نیروی کار است. انضباطی که طی آن نیروی کار توان چانهزنی خود را از دست میدهد، چرا که در هر شرایطی بهدلیل وابستگی خانواده به مزد وی مجبور است با هر شرایطی که از سوی کارفرما به او تحمیل میشود کنار بیاید. به این ترتیب دستمزد برای کار خانگی وضعیتی را ایجاد میکند که بر تمام مناسبات مزدی نیز تاثیر میگذارد. دستمزد برای کار خانگی، برآنست که سرمایه را وادارد که تمام هزینههای مورد نیاز افراد برای بازتولید و فروش نیروی کار خود را تامین کند. بر این اساس دستمزد برای کار خانگی تنها یک مطالبه در میان دیگر مطالبات نیست، بلکه یک افق سیاسی است.
تصور کنید یک زن خانهدار در قبال کارهایی که در خانه انجام میدهد پولی معادل خرید همان خدمات در بازار کار بدست بیاورد. یا در نظر بیاورید هر فرد برای انجام امور بازتولیدی خود بتواند فرد دیگری را استخدام کند و خودش ساعات آزاد شده را در بازار کار مشغول به کار شود. اشتغال زنان به کار خانگی از جمله موجب از دست رفتن موقعیت اشتغال در بازار کار و کسب درآمد میشود. چنین موقعیتی زنان را به درآمد مرد یا کمکهای دولتی وابسته میکند و این وابستگی تنها با نادیده گرفتن کار خانگیست که اتفاق میافتد.
بحث تنها بر سر حضور زنان بهعنوان نیروی کار در بازار سرمایهداری نیست؛ بدیهیست حضور نیروی کار ارزان قیمت زنان در بازار کار، مورد استقبال جریان سرمایه قرار میگیرد. بحث سر ساختار مردسالار سرمایهداریست که همچنان که کار خانگی زنان را نادیده میگیرد، در مقام کارگر نیز آنها را نیروی کار دسته دوم به شمار میآورد؛ در چنین ساختاریست که مشاغل موجود و ردههای شغلی نیز برای طیف وسیعی از زنان، در امتداد همان کار خانگی قرار میگیرد. از اینرو نبرد سر به رسمیت شناخته شدن کار خانگی بهعنوان «کار»، نزاعیست که در نهایت باید موجب برانداختن نظام مردسالار سرمایهداری و کار مزدی شود.
چشمانداز
از دهه 70 میلادی به بعد بحث در مورد کار خانگی بیش از گذشته میان فمنیستها در نقاط مختلف دنیا جریان داشته است. گرایشهای مختلفی از جنبش فمینیستی به روشهای گوناگون در پی ایجاد تغییر در حوزه کار بازتولیدی و کار خانگی بودهاند. علاوه بر خواست دریافت دستمزد در قبال کار خانگی، برخی خواهان لغو کار خانگی و محول کردن آن به بازار کارند. راههای دیگری نیز وجود دارد که بیشتر بر مبنای تغییرات فرهنگی صورتبندی شدهاند؛ از جمله تقسیم کار خانگی بهشکلی برابر میان زنان و مردان. هر کدام از این راهها افق دید متفاوتی دارند و نیازمند ایجاد تغییرات در سطوح مختلفی هستند.
در ایران در سالهای اخیر بحث از کار خانگی بیش از پیش به مباحث آکادمیک و رسانهای راه یافته است، اما تاکنون شاهد فعال شدن پتانسیل جنبشی آن نبودهایم. این امر از یکسو متاثر از شرایط کلی جامعه و جنبش زنان ایران است؛ از سوی دیگر بحث از کار بازتولیدی هنوز نتوانسته جایگاه محکمی میان راهبردهای جنبشی پیدا کند. کلیشههای جنسیتی حول کار خانگی، گرچه متزلزلتر از سابق، کماکان بر فضای کلی جامعه سیطره دارند. آیا واقعیتهای مادیِ زندگی در شرایط وخیم اقتصادی کنونی، راهگشای مباحث و کنشهای بیشتر حول کار بازتولیدی خواهد شد یا موجب میشود امکانهای حداقلی موجود نیز هر چه بیشتر به حاشیه رانده شوند؟
منبع: میدان
دیدگاه تان را بنویسید