دست پنهان آمریکا در ترور عسگراولادی
مدعای آن روز عسگراولادی درباره دست پنهان آمریکا در این ترورها، امروز با علنی شدن بسیاری از اسناد بیش از پیش آشکار شده است اما آن روز برای اعضای فریبخورده خود سازمان نیز که تعالیم مارکسیستی را به سازمان خود نزدیکتر یافته بودند، قابل باور نبود. ترورهایی که بخشی از مجموعه اقدامات آمریکا علیه انقلاب اسلامی بود و امروز نیز با صورتی دیگر سعی بر توقف مردمسالاری دینی ایران دارد، اندیشهای که ابطالگر نظریه پایان تاریخ لیبرالیستها و مانع از تحقق جهان تکقطبی به رهبری آمریکا شده است.
اعتمادآنلاین| در میانه تابستان داغ 1360 که تهران متأثر از ترورهای سازمان منافقین بود؛ کنار محمدعلی رجایی، نخست وزیر وقت که برای ریاست جمهوری مورد اتفاق نظر اغلب گروههای انقلابی بود، صلاحیت علی اکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیبالله عسگراولادی نیز از سوی شورای نگهبان تأیید شد.
حضور چهار نامزد همسو (که همگی یا سابقه عضویت در مؤتلفه اسلامی را داشتند یا در سالهای بعد به آن پیوستند) خبر از رقابتی متفاوت داشت. شهید رجایی در پاسخ به خبرگزاری پارس که «آیا ممکن است کسانی که کاندیدای ریاست جمهور شدهاند بهنفع شما کنار روند» گفت: «من باید پیرامون این موضوع کمی توضیح بدهم. این سؤال برای بسیاری از هم میهنان پیش آمده که چرا ما چهار نفر کاندیدای ریاست جمهوری هستیم، در صورتی که هرکدام از ما، سه نفر دیگر را قبول داریم. اگر چنانچه این کاندیداها از جناح خط امام، فقط یک نفر بود و در فاصله این کاندیداتوری اتفاق خاص روی میداد، طبیعی بود که این جمهوری با یک مشکلی مواجه میشد که حل آن بسادگی عملی نبود، برادران ما بهعنوان یک مسئله سیاسی شرکت نکردند تا تبلیغات کنند و بنفع من کنار بروند.[...] برادرانی که شرکت کرده اند، ضمن اینکه صلاحیت ریاست جمهوری را بهطور کامل دارند، برای این است که اگر در عمل مسألهای پیش آمد؛ آنها باشند که مشکل دیگری مانند مشکلات گذشته اتفاق نیفتد.»
این آرایش انتخاباتی برای خنثی کردن توطئهای بزرگ بود. اتحاد سازمان مجاهدین خلق با ادعای تشکیلاتی پولادین و بنیصدر که مدعی داشتن حمایت مردم بود؛ پس از استیضاح بنیصدر و خلع قدرت، سعی به ایجاد انسداد در روند مردمسالاری با ترورهایی متوالی داشت.
با توجه به اعلام جنگ مسلحانه سازمان منافقین و انجام چند عملیات تروریستی، احتمال ترور شهید رجایی -نخست وزیر وقت و اصلیترین گزینه ریاست جمهوری- قوت یافته بود و از این رو، حضور نامزدهای احتیاطی ضرورت یافت. نامزدهایی که به جای تبلیغ خود، توصیه رأی به رجایی داشتند.
در ایام تبلیغات انتخاباتی، بامداد 29 تیرماه، هنگامی که حبیب الله عسگراولادی قصد خروج از منزل را داشت، مورد هجمه چند مرد مسلح قرار گرفت. اما با واکنش سریع محافظان و رسیدن گشتهای سیار کمیته انقلاب، ترور ناکام ماند و تنها منجر به آسیب دیدگی او از چند ناحیه شد. او در آن هنگام نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نمایندگی امام در کمیته امداد را بر عهده داشت و از چهرههای اصلی حزب جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
چهار روز بعد انتخابات برگزار شد و شهید رجایی با کسب 2 میلیون رأی بیشتر از بنیصدر به توهم پایگاه مردمی داشتن منافقین و رئیسجمهور معزول، پایان داد.
در پی این حادثه نافرجام، شهید محمد علی رجایی پیامی خطاب به عسگراولادی نوشت که به صراحت، گویای آرمانهای انقلابیون در آن مقطع است. متن پیام بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم - برادر، عسگراولادی.خدای خدای بزرگ را سپاس میگویم که جان آن برادر مسلمان و مبارز را از سوء قصد خائنانه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی ایران نجات داد. دشمنان کور دل انقلاب اسلامی، باید بدانند که شهادت در راه خدا آرزوی ماست، زیرا که ما را هراسی از مرگ نیست. چرا که اطمینان داریم بدون ما نیز پرچم خونین اسلام و انقلاب را دستهای پرتوان میلیونها مردم محروم و مستضعف میهن اسلامی سربلندتر و برافراشتهتر از پیش به اهتزاز در خواهد آورد و میلیونها دهان نوای قدسی و آسمانی «الله اکبر» را در چهار گوشه جهان طنین افکن خواهد ساخت. آمریکای جهانخوار و اذناب آن بدانند که مبارزه بیامان امت شهیدپرور ما علیه ظلم و کفر و الحاد و استکبار جهانی تا محو کامل همه آثار شوم آن در سراسر جهان ادامه خواهد داشت و ترور شخصیتها که نشانه کامل ضعف و زبونی آنهاست، در عزم راسخ و تصمیم خلل ناپذیر امت مبارز و انقلابی ما کوچکترین تاثیری نخواهد داشت.
به امید پیروزی اسلام و مسلمین و آرزوی سلامت شما
برادرتان محمد علی رجائی»
عصر همان روز ترور، حبیبالله عسگراولادی نیز در بیمارستان ضمن مصاحبهای با خبرگزاری پارس با بیان اینکه عوامل داخلی آمریکا بیاهمیت هستند، گفت: خداوند فرصتی به من داد تا به مستضعفین خدمت کنم و امیدوارم لایق فرصت دوبارهای که امروز یافتم باشم [...] تمام این بازیها را از سوی آمریکا میدانیم، آمریکا باید بداند که نه تنها از ایران، بلکه باید از منطقه گور خود را گم کند و چارهای جز این ندارد و ملت ما مصمم است که زیر بار هیچ قدرت خارجی نرود.
مدعای آن روز عسگراولادی درباره دست پنهان آمریکا در این ترورها، امروز با علنی شدن بسیاری از اسناد بیش از پیش آشکار شده است اما آن روز برای اعضای فریبخورده خود سازمان نیز که تعالیم مارکسیستی را به سازمان خود نزدیکتر یافته بودند، قابل باور نبود. ترورهایی که بخشی از مجموعه اقدامات آمریکا علیه انقلاب اسلامی بود و امروز نیز با صورتی دیگر سعی بر توقف مردمسالاری دینی ایران دارد، اندیشهای که ابطالگر نظریه پایان تاریخ لیبرالیستها و مانع از تحقق جهان تکقطبی به رهبری آمریکا شده است.
منبع: شما
دیدگاه تان را بنویسید