خاطرهنگاری «اعتمادآنلاین» از روزهای پیروزی انقلاب در گفتوگو با محمدمهدی عبدخدایی، عضو جمعیت فداییان اسلام:
شعر تیمور بختیار را برای شاپور بختیار خواندم/ به همسرم گفتم آمدهایم گلوله بخوریم، نیامدهایم شبنشینی با دوستان
محمدمهدی عبدخدایی گفت: در سال 57 پسر من 10 سال داشت و شعری را در بهشتزهرا خواند که بعد از خواندن شعر، مرحوم مهدی عراقی کتش را روی سر پسرم انداخت تا ماموران شناساییاش نکنند.
اعتمادآنلاین| محمدمهدی عبدخدایی، عضو فداییان اسلام، در گفتوگو با اعتمادآنلاین با اشاره به روزهای دهه فجر اظهار داشت: در روزهای انقلاب خانه ما در مولوی کوچه شهابالدوله بود. بچهها جمع میشدند و من برایشان سخنرانی میکردم. یادم میآید یک بار رفته بودیم زیر بازارچه شاپور و من آنجا شعری را که در زندان گفته بودم، با این مضمون، خواندم: «در پشت میلههای قطور سیاهرنگ، در سلولهای تنگ، در زیر چراغی پریدهرنگ، گستردهاند تار پتویی به روی سنگ، شرمم آید که بگویم چه میکنند، از این عمل زشت بختیار، باید که مردمان همه جا اتحاد کنند.» البته این شعر را من برای تیمور بختیار گفتم که در آن روز به شاپور بختیار نسبتش دادم.
او در ادامه سخنانش گفت: در سال 57 پسر من 10 سال داشت و این شعر را در بهشتزهرا خواند که بعد از خواندن شعر، مرحوم مهدی عراقی کتش را روی سر پسرم انداخت تا ماموران شناساییاش نکنند.
محمدمهدی عبدخدایی در پایان صحبتهایش گفت: یک روز هم خانمم با من به راهپیمایی آمد. وقتی در چهارراه کالج درگیری شد، با بلند شدن صدای تیر یکمرتبه جیغ کشید و از پشت موتور پرت شد. من به او گفتم، چون میترسی دیگر با شما به تظاهرات نمیآیم. بنده خدا گفت، ممکن است گلوله بخوریم. من در جواب گفتم، خب آمدهایم گلوله بخوریم، نیامدهایم که شبنشینی با دوستان.
دیدگاه تان را بنویسید