«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
چرا از حرف دیگران آزردهخاطر میشویم؟
تحقیقاتی که درباره رنجیدن و آزردگی خاطر انجام شده نشان داده که رنجش ما عمدتاً به دلیل توقعاتی است که از دیگران داریم. این توقعات باعث میشود ما از صحبتهای طرف مقابل یا از نظرات افراد در شبکههای اجتماعی برنجیم و احساس ناراحتی کنیم.
اعتمادآنلاین| مژده اصغرزاده - ممکن است مواقعی پیش آید که ما از صحبتهای دوستان نزدیک یا نظرات دیگران در شبکههای اجتماعی رنجیدهخاطر شویم؛ اما بدتر از آن هنگامی است که ما ناآگاهانه حرفی به دیگران میزنیم و آنها را آزرده میکنیم در حالی که قصد انجام این کار را نداشتهایم.
به گزارش اعتمادآنلاین ، به نقل از «The Conversation»، هیچ کسی نمیتواند این مساله را انکار کند که سخن و عمل برخی از مردم ممکن است توهینآمیز باشد، اما دلخور شدن و رنجیدن موضوع پیچیدهای است. یافتههای تحقیقات زبانشناسی نشان میدهد افراد در مواجهه با سخنان بیادبانه آزرده نمیشوند بلکه رنجیدن آنها دلایل مختلفی دارد.
واژههایی که ما به کار میبریم به خودی خود مودبانه یا بیادبانه نیستند. ممکن است حتی توهینآمیزترین واژهها نیز در بعضی از شرایط مهربانانه به نظر برسد؛ مثلاً صحبتهای بیادبانه در جمع دوستان نشانه ایجاد صمیمیت است و هرگز کسی آنها را توهین تلقی نمیکند؛ بنابراین بافت موجود نشان میدهد که حرفی آزاردهنده بوده یا خیر.
ممکن است اگر در بافت خاصی قرار گیریم از حرفهای بیادبانهای که به صورت مستقیم به ما زده میشود ناراحت شویم؛ اما صرف نظر از واژههایی که طرف مقابل به زبان میآورد، این معنی یا منظور شخص است که باعث میشود ما آزردهخاطر شویم (مثلاً اگر کسی بگوید نمک را به من بده منظورش این است که من آشپز خوبی نیستم؟).
اما رنجیدن و آزردهخاطر شدن چگونه اتفاق میافتد؟ در واقع چه انگیزهای باعث میشود این پدیده رخ دهد؟ رنجیدن یا ناراحت شدن غالباً به تجربه احساسات منفی ناشی از شنیدن یک کلمه یا یک عمل به وجود میآید که با آنچه ما انتظار داریم و معتقدیم رفتاری درست، مناسب، اخلاقی و قابل قبول است در تضاد باشد. آزردگی خاطر یا شنیدن توهین عمیقاً ریشه در انتظاراتی دارد که بر تعاملات روزانه ما حاکم است.
تضاد انتظارات یا ارزشها
نگارنده مقاله ذکر میکند که در یکی از پروژههای تحقیقاتی بیش از صد فرم گزارش روزانه وجود داشت که شرکتکنندگان تحقیق داستانهایی از رنجش خود را در شرایط مختلف مینوشتند. یافتههای تحقیق نشان داد که انتظارات ما معمولاً در بافت رابطه ما با دیگران شکل میگیرد. نگارنده این انتظارات را «انتظارات بین فردی» (interpersonal expectations) میخواند زیرا بیشتر در زمانی روی میدهد که با دیگران در ارتباط هستیم. این پژوهشگر بر اساس این تحقیق سه نوع از انتظارات را برشمرده است:
«انتظارات قابل پیشبینی» ما را مجبور میکند تا از دیگران انتظار داشته باشیم که تاثیر منفی گفتار و کردارشان را پیشبینی کنند. ما این توقع را داریم چون گمان میکنیم که آن افراد ما را به خوبی میشناسند (من انتظار نداشتم که از بهترین دوستم این حرف را بشنوم). از سوی دیگر «انتظارات متقابل» بر پایه این امید شکل میگیرد که ما انتظار داریم طرف مقابل لطف، مهربانی یا هدیه ما را به خودمان برگرداند (من دیگر تولد او را تبریک نمیگویم چون او چهار سال است که روز تولدم را فراموش میکند). نوع دیگر انتظار «انتظار برای عدالت» است که تمایل ما برای برخورد عادلانه و برابر را نشان میدهد (این مساله که پدر همیشه جانب خواهرم را میگیرد مرا آزرده میکند. او هیچوقت از من پشتیبانی نمیکند).
همانطور که گفته شد ما خارج از روابط شخصیمان نیز دچار رنجش خاطر میشویم؛ مثلاً وقتی نظری در شبکههای اجتماعی توییتر یا فیسبوک میبینیم که موضوعاتی چون ملیت، مذهب یا موضع سیاسی ما را مسخره میکنند یا زیر سوال میبرند ناراحت میشویم.
قضاوتهای ما خبر از ارزشها و اعتقاداتمان میدهند و به معیارهایی تبدیل میشوند که با آن دیگران (از جمله کسانی که خوب نمیشناسیم) را ارزیابی کنیم. ممکن است اعتقاد ما به این ارزشها قسمت مهمی از هویتمان باشد و به همین دلیل است که باعث ایجاد حس رنجش در ما میشوند؛ زیرا ما معتقدیم که این ارزشها مهم هستند و باید محترم شمرده شوند.
همانطور که در تحقیق نشان داده شد انتظارات، ارزشها و اعتقادات ما همه بر اساس تجربههای قبلی ماست که در طول عمر کسب کردهایم و مختص هر فرد تلقی میشود. این مساله نشان میدهد که چرا ما به دلایل مختلف آزردهخاطر میشویم؛ مثلاً اگر در مدرسه به دلیل موهای قرمزمان مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشیم، اگر کسی به موهای قرمز ما اشاره کند ممکن است بیشتر از شخصی ناراحت شویم که موهای قرمز او را مسخره نمیکردهاند.
یکی از دلایل وجود خشم و رنجش زیاد در شبکههای اجتماعی این است که مردم از آنچه گمان میکنند نقض ارزشهای آنهاست آزردهخاطر میشوند. این وضعیت هنگامی وخیمتر میشود که برخی با دفاع از ارزشهای خود گفتوگو را به سطح اسفناکی میکشانند و در نهایت باعث ایجاد چرخه توهین و رنجش میشوند.
اگر نگران هستید که باعث رنجش شخصی شوید، سعی کنید خود را به جای افرادی که با آنها صحبت میکنید بگذارید. آنها واقعاً چه انتظاراتی از شما دارند؟ آیا با آنها رفتار مناسبی دارید؟ مثلاً اگر همکارانتان همیشه در برابر رئیس از شما دفاع کردهاند، انتظار دارند که شما هم از آنان پشتیبانی کنید.
در مقابل اگر زیاد رنجیده میشوید، بدانید که ممکن است فرد مقابل شما را خوب نشناسد. اگر شخصی درباره نگهداری حیوان خانگی نظری میدهد وقت خود را صرف بحث با او نکنید و عصبانی نشوید، زیرا شاید او تجربه ناگواری از برخورد با حیوانات داشته باشد. ممکن است شما از حرفهای دیگران خوشتان نیاید؛ اما ممکن است با دانستن این مساله که آنچه شما را ناراحت کرده ریشه در تجربیات و جهانبینیهای مختلف دارد کمی آرام شوید.
دیدگاه تان را بنویسید