کد خبر: 548866
|
۱۴۰۱/۰۲/۰۶ ۰۰:۱۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

قتل شوهر بعد از رابطه ممنوعه با پسر همسایه

زن جوان با همدستی پسر همسایه شوهرش را به قتل رساند و جسدش را سوزاند.

قتل شوهر بعد از رابطه ممنوعه با پسر همسایه
کد خبر: 548866
|
۱۴۰۱/۰۲/۰۶ ۰۰:۱۰:۰۰

زنی که متهم است در پی یک رابطه ممنوعه شوهرش را با همدستی پسر همسایه به قتل رسانده و جسدش را سوزانده است در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

به گزارش اعتمادآنلاین، این زن بعد از آنکه وارد یک رابطه عاشقانه با پسر همسایه شد نقشه قتل همسرش را طراحی کرد و او را به قتل رساند.

یک سال قبل زنی به ماموران پلیس گزارش داد شوهرش مفقود شده است. این زن به نام سحر به پلیس گفت شوهرش شب قبل از حادثه از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.

زن جوان گفت: من و شوهرم با هم اختلاف شدیدی داشتیم. شب قبل از حادثه با هم جرو‌بحث کردیم و من به شوهرم گفتم اینجا یا جای من است یا جای تو و بعد شوهرم از خانه خارج شد. من فکر کردم یک روز بعد برمی‌گردد اما او دیگر نه به تلفن‌هایم جواب داد و نه تماس‌های دخترهایش را پاسخ داد. من هم موضوع را به پدرشوهرم خبر دادم. پدرشوهرم هر جایی که به فکرش می‌رسید، رفت اما از کامبیز شوهرم خبری نبود.

بعد از گفته‌های این زن تحقیقات ماموران آغاز شد. آنها در بررسی‌ها متوجه شدند کامبیز و سحر از سال‌ها قبل اختلافات شدیدی با هم داشتند. آنها بارها تا پای طلاق رفته و برگشته بودند. وقتی ماموران تلفن هوشمند سحر را بررسی کردند متوجه شدند او چند روز قبل از حادثه در سرچ گوگل به دنبال خرید قرص برنج بوده است. ضمن اینکه فاش شد این زن رابطه پنهانی هم دارد و مردی که با سحر رابطه دارد سامان پسر همسایه است.

اولین اعترافات زن متهم به قتل

سحر وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، در اعترافاتش به ماموران گفت: سال‌های زیادی بود که من و کامبیز با هم اختلاف داشتیم. در این مدت بارها تصمیم به خودکشی گرفتم، اما هر بار چیزی مانع من می‌شد. آخرین بار تصمیم گرفتم به زندگی‌ام پایان دهم. قبل از آن با کامبیز دعوای شدیدی کرده بودم و ۱۰ روزی بود که خانه پدرم بودم. وقتی به خانه برگشتم پدرم به کامبیز گفت اگر یک بار دیگر مرا اذیت کند دیگر اجازه نمی‌دهد من به خانه برگردم و من و دخترها را در خانه خودش نگه می‌دارد. سر این موضوع جر‌و‌بحثی بین او و پدرم اتفاق افتاد اما تمام شد. من و کامبیز به خانه رفتیم اما بعد دوباره با هم دعوا کردیم.

این زن ادامه داد: کامبیز خیلی بداخلاق بود. او مرتب فحش می‌داد و اذیت می‌کرد. من تصمیم گرفتم به این زندگی پایان دهم و به دنبال قرص برنج بودم. مدتی در اینترنت قرص برنج را جست‌وجو کردم اما بعد متوجه شدم قرص برنج مرگ دردآوری دارد و پشیمان شدم. خانواده‌ام هم به تازگی برادرم را بر اثر سرطان از دست داده بودند و نمی‌خواستم آنها دوباره داغدار شوند. به همین دلیل پشیمان شدم و موضوع را به سامان گفتم. من و سامان همسایه بودیم. من به خاطر شرایطی که داشتم با مادر سامان زیاد درد دل می‌کردم و بعد از مدتی هم با سامان آشنا شدم. همه اذیت و آزارهای شوهرم را به او می‌گفتم تا اینکه آخرین بار به سامان گفتم کامبیز چه بدرفتاری‌ای با من کرده است. او می‌دانست کامبیز تریاک می‌کشد و کار نمی‌کند. به من چند قرص خواب داد و گفت آن را به کامبیز بخورانم تا کار را تمام کنیم. شب‌هنگام من این کار را کردم. وقتی کامبیز خوابش برد بچه‌ها را به خانه یکی از دوستانم بردم. سپس کامبیز وارد خانه شد و شوهرم را خفه کرد و به قتل رساند. بعد از آن جسد را با هم داخل چمدان گذاشتیم و از خانه خارج کردیم.

او ادامه داد: جسد را به بیابان‌های اطراف شهر بردیم و با بنزین آتش زدیم.

اعترافات پسر همسایه

با بازداشت سامان، او نیز به قتل و داشتن رابطه با زن جوان اعتراف کرد و گفت: من عاشق سحر شده بودم. سحر زن همسایه ما بود و من چند بار او را در حالی که به شدت گریه می‌کرد دیده بودم. اول از مادرم خواستم با او صحبت کند و ببیند چه اتفاقی افتاده است و بعد هم خودم با او وارد رابطه شدم. من در جریان کارهایی که شوهرش می‌کرد بودم و می‌دانستم چقدر سحر را اذیت می‌کند به همین خاطر هم به سحر گفتم اگر او را بکشی راحت می‌شوی. روز حادثه هم مقداری قرص خواب‌آور به سحر دادم تا به شوهرش بدهد و بعد هم نقشه را اجرا کردیم.

او گفته‌های سحر را تایید کرد و گفت خودش در قتل تنها بوده است.

این در حالی است که فرزندان مقتول به عنوان اولیای دم درخواست قصاص کرده‌اند.

به این ترتیب کیفرخواست علیه متهمان صادر و سامان به اتهام مباشرت در قتل و جنایت بر میت و سحر به اتهام معاونت در قتل و جنایت بر میت به‌ زودی پای میز محاکمه می‌روند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها