نقشه شیطانی کارمند اخراجی برای چند زن جوان
متهم با اجاره کردن خانههای مبله در سعادتآباد طعمههای خود را به بهانههای مختلف به آنجا کشانده و دست به کلاهبرداری و تعرض میزد.
زنان و دختران را طعمه تبهکاریهای خود کرده بود. کارمند اخراجی آموزشوپرورش بعد از بدهی میلیونی و جدایی از همسر دومش، نقشهای هولناک برای سرکیسه کردن زنانودختران را طراحی کرد. او با طرح دوستی و معرفی خود بهعنوان تاجر یا کارمند دادگستری، زنان را فریب میداد، از آنها کلاهبرداری میکرد و بعضیهایشان را هم مورد آزار و اذیت قرار میداد. این مرد که دست به کلاهبرداری از یک مرد دیگر هم زده بود، هنگام دستگیری، مامور پلیس را زیر گرفت و او را مصدوم کرد.
به گزارش شهروند، اسفند سال گذشته بود که این پرونده پیش روی ماموران پلیس پایتخت قرار گرفت. زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و خبر از یک کلاهبرداری داد. او در اینباره گفت: «من، راننده یک تاکسی اینترنتی هستم. چند روز پیش مرد جوانی را بهعنوان مسافر سوار خودروام کردم. آن مرد در راه سر صحبت را باز کرد. از من خواست او را بهجایی نزدیک دماوند ببرم، منتظر بمانم تا برگردد، اما در راه به من آبمیوه مسموم داد. وقتی بیهوش شدم، بعد از اینکار به من تعرض کرد، گوشواره و زنجیر طلای مرا دزدید و از من فیلم سیاه تهیه کرد. بعد هم تهدیدم کرد که اگر شکایت کنم، فیلم را منتشر میکند. با اینحال تصمیم به شکایت گرفتم.»
بلافاصله بعد از این شکایت به دستور شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران، تیمی از ماموران آگاهی تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. در ادامه شکایتهای مشابه دیگر نیز مطرح شد که همگی نشان میداد، مردی با معرفی خود بهعنوان تاجر، خیر یا کارمند دادگستری از زنان و دختران سوءاستفاده کرده و پول به جیب زده است.
اظهارات شاکیان
یکی دیگر از شاکیان درباره اتفاقی که برایش رخ داده بود، گفت: «چندوقت پیش بود که در سهراه افسریه سوار خودروی پژو پارس یک راننده شدم. در راه آن مرد سر صحبت را باز کرد و گفت که چندسال پیش همسر و فرزندش را در یک حادثه از دست داده است. بعد گفت که از من خوشش آمده و میخواهد با من بیشتر آشنا شود. او با حرفهای خود مرا فریب داد و من هم به او اعتماد کردم. بعد از آشنایی بهصورت موقت با هم ازدواج کردیم. بعد مرا به خانهای در سعادتآباد برد و گفت که آنجا خانه خودش است. من هم فرش و تلویزیون گرانقیمتم را به آن خانه بردم. ولی او غیبش زد و فرش و تلویزیون مرا هم سرقت کرد.»
یکی دیگران از زنان شاکی به ماموران پلیس گفت: «بهعنوان مسافر در نزدیکی دادگاه خانواده خیابان زمزم سوار خودروی متهم شدم. او یک پراید نوک مدادی داشت. در راه سر صحبت را در مورد مشکلات خانوادگی باز کرد. بعد از آن با هم آشنا شدیم. او از کارت عابربانک من سوءاستفاده کرد. مبلغی به حساب من واریز شد که بعد فهمیدم پول کلاهبرداری متهم بوده است.»
این در حالی است که زن جوان دیگری که از او کلاهبرداری شده بود، به پلیس گفت: «چندوقت پیش این مرد در پوشش کارمند دادگستری به من نزدیک شد. من بهعنوان مسافر سوار خودروی متهم شدم. وقتی فهمید که مشکل قضائی دارم، ادعا کرد که کارمند دادگستری است. میگفت میتواند در عرض یک ماه مشکل من را حل کند. به این بهانه به من نزدیک شد و ۳۵ میلیونتومان از من اخاذی کرد.۵۰۰ هزارتومان هم پول دستی از من گرفت و یک جفت کفش چرم من را سرقت کرد.»
اعترافات هولناک
با اعلام این شکایتها مشخص شد که متهم با اجاره کردن خانههای مبله در سعادتآباد طعمههای خود را به بهانههای مختلف به آنجا کشانده و دست به کلاهبرداری و تعرض میزد. تااینکه در نهایت مجرم این پرونده از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شد. او هنگام دستگیری، مامور نیروی انتظامی را زیر گرفت که این مامور نیز زخمی شد.
متهم در اعترافات خود به ماموران پلیس گفت: «۷ سال مدیر مدرسه بودم. آن زمان با همسر اولم مشکل پیدا کردم. از او جدا شدم. دوباره ازدواج کردم و با همسر دومم هم به اختلاف خوردیم. او هم مهریهاش را به اجرا گذاشت. از طرفی یک مرد سرم را کلاه گذاشت و چندسال پیش 100 میلیون تومان پولم را خورد. من هم به خاطر بدهی مالی به زندان افتادم. از آنجاییکه سوءپیشینه داشتم مرا از آموزشوپرورش اخراج کردند.
بعد از بیکار شدن به شبکه هرمی گلدکوئیست پیوستم و بازهم به افراد زیادی بدهکار شدم. برای همین تصمیم گرفتم که دست به کلاهبرداری بزنم تا بتوانم پول خوبی به جیب بزنم. این نقشه را کشیدم و سر راه زنان قرار گرفتم و از آنها کلاهبرداری کردم. از خودروی آنها هم استفاده میکردم. به دلیل اینکه سوءپیشینه داشتم، کارت بانکی به من نمیدادند. برای همین چندبار یکی از طعمهها را وکیل خود معرفی میکردم و از شاکی دیگری پول میگرفتم تا به حساب او واریز کند.»
زیر گرفتن مامور
متهم در باره نحوه دستگیری خود گفت: «چندوقت پیش از مرد پولی گرفتم تا برایش خودرو تهیه کنم، اما خودرو را ندادم. او یک شب به من پیام داد و گفت اگر ماشین را نیاوری یک بلایی سرت میآورم. همان شب در تاریکی جاده شهرری یک النود مقابل ماشین را گرفت و من گمان کردم همان مرد است. دنده عقب گرفتم تا فرار کنم که به یک موتورسیکلت برخورد کردم. بعد فهمیدم آنها مامور بودند و راکب موتور هم که مجروح شد مامور بود. چندوقت بعد هم در مکانی دیگر شناسایی و دستگیر شدم.»
با این اعترافات در حال حاضر رسیدگی به شکایت شاکیان این پرونده در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران در جریان است و تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید