دختر فراری با 3.5 کیلو طلا در دام مرد خبیث افتاد
دختر 17 ساله برای فرار از ازدواج اجباری طلاهای والدینش را سرقت کرده و گریخته بود.
دختر 17ساله افغان برای فرار از ازدواج اجباری با سرقت 3.5کیلو طلاهای پدر و مادرش از خانه گریخت اما چند روز بعد به دام یک زورگیر بیرحم گرفتار شد.
بهگزارش همشهری، حدود 2هفته قبل خانواده یک دختر نوجوان افغان به اداره پلیس تهران رفتند و خبر از ناپدید شدن دخترشان دادند. آنها گفتند که دخترشان قرار بوده بهزودی پای سفر عقد بنشیند اما بهطور ناگهانی ناپدید شده و بهنظر میرسد از خانه فرار کرده باشد. آنها توضیح دادند: مدتی قبل یکی از همشهریان ما به خواستگاری دخترمان آمد و قرار عقد را تعیین کردیم اما دخترمان راضی به این ازدواج نبود و نمیخواست با خواستگارش ازدواج کند. همین مسئله باعث شده بود تا میان او و ما اختلاف و کشمکش بهوجود بیاید. تا اینکه درنهایت دخترمان راضی به ازدواج شد اما پیش از عقد یکباره ناپدید شد. ما احتمال میدهیم که او برای فرار از ازدواج تصمیم به فرار از خانه گرفته باشد اما وقتی متوجه شدیم تمام طلا و جواهراتی که در این سالها خریده بودیم سرقت شده، شکمان به یقین تبدیل شد که او با سرقت همه طلاها که حدود 3کیلو و نیم بود از خانه فرار کرده است.
با اظهارات این خانواده پروندهای در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و مأموران با دستور قاضی محمد امین تقویان، تحقیقات برای یافتن دختر 17ساله را آغاز کردند تا اینکه بعد از گذشت حدود 2 هفته وی به خانه برگشت. او که بهشدت نادم و پشیمان بود به سرقت طلاها اعتراف کرد اما مدعی شد که همه طلاها را از او دزدیدهاند. وی روز گذشته با حضور در دادسرا به بازپرس پرونده گفت: من نمیخواستم به ازدواج اجباری تن بدهم. از سوی دیگر به تازگی در فضای مجازی با دختری بهنام مینا آشنا شده بودم و او وقتی متوجه شد که خانوادهام قصد دارند به اجبار مرا به خانه بخت بفرستند پیشنهاد فرار از خانه را داد. اما گفت باید پول همراهم باشد و من همه طلاهای پدر و مادرم را دزدیدم و شبانه از خانه فرارکردم. چند روزی به خانه مینا و چند روزی را هم به خانه زنی جوان رفتم اما روز حادثه مینا به من زنگ زد و خواست به خانهاش بروم و پیش او بمانم. درحالیکه طلاها همراهم بود به خانه مینا رفتم اما داخل آسانسور مردی که ماسک بهصورت داشت با چاقو به سمتم حمله کرد. او با دسته چاقو ضربهای به سرم زد که دچار سرگیجه شدیدی شدم و بعد با تهدید کیفم را که داخل آنها طلاها بود سرقت کرد. من هم ناچار شدم نادم و پشیمان به خانه برگردم و حالا به دادسرا آمدهام که از مینا شکایت کنم. من به او مشکوک هستم و تصور میکنم وی با همدستی پسر موردعلاقهاش نقشه سرقت طلاهایم را کشیدهاند.
با شکایت این دختر نوجوان، تحقیقات در این پرونده آغاز و بازپرس دستور بازداشت مینا و پسرموردعلاقهاش را صادر کرد تا اسرار این سرقت فاش شود.
دیدگاه تان را بنویسید