کد خبر: 558000
|
۱۴۰۱/۰۳/۲۵ ۲۰:۳۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

سرقت به راحتی آب خوردن

دو متهم با پوشیدن لباس پلیس سد راه یک موتورسوار شدند و سپس به بهانه خریدن آب‌معدنی موتور او را سرقت کردند.

سرقت به راحتی آب خوردن
کد خبر: 558000
|
۱۴۰۱/۰۳/۲۵ ۲۰:۳۰:۰۰

دو سارق که به دلیل بیکاری با تهدید اسلحه اقدام به سرقت موتور مردی جوان کرده بودند در حالی در دادگاه پای میز محاکمه رفتند که شاکی برای آنها اشد مجازات خواست.

به گزارش اعتمادآنلاین، این دو متهم مدعی‌اند شاکی درباره آنها دروغ گفته و اسلحه‌ای در کار نبوده است.

این پرونده با شکایت مردی به ماموران پلیس به جریان افتاد. او در توضیح ماجرا گفت: برای انجام کاری در خیابان زعفرانیه سوار موتور بودم. داشتم به مسیرم ادامه می‌دادم که یکباره یک موتورسیکلت با دو سرنشین سد راهم شد. از من مدارک خواستند. به آنها گفتم مدارک همراهم نیست. دو راکب لباس پلیس پوشیده بودند و اسلحه هم در کمر داشتند. آنها دستنبد و دیگر تجهیزات پلیس هم داشتند و با تهدید خواستند همراه‌شان به اداره پلیس بروم. خیلی ترسیده بودم. با اینکه کاری نکرده بودم ولی به خاطر رفتار آنها به خودم شک کردم که شاید خلافی مرتکب شده‌ام و خودم نمی‌دانم.

شاکی ادامه داد: دو مامور سوار موتور من شدند و خواستند حرکت کنم. در مسیر یکی از آنها گفت تشنه است. این شد که از من خواستند مقابل یک سوپر مارکت توقف کنم و از مغازه یک آب‌معدنی بخرم. پیاده شدم اما همین که داخل مغازه رفتم دیدم آن دو نفر به سرعت با موتورم گریختند. آنجا بود که فهمیدم فریب خورده‌ام و آنها سارق بودند.

با طرح این شکایت ردیابی دو سارق مامورنما در دستور کار قرار گرفت و در روند تحقیقات متهمان شناسایی و دستگیر شدند. دو مرد جوان با انتقال به پلیس آگاهی ابتدا جرم‌شان را انکار کردند اما در روند بازجویی‌های فنی سرانجام به سرقت اعتراف کردند و راهی زندان شدند.

محاکمه متهمان در دادگاه

پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در وقت رسیدگی روی میز هیات قضایی شعبه پنجم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت درخواست اشد مجازات دارد. او گفت: به خاطر کاری که متهمان کرده‌اند من دیگر احساس امنیت ندارم و حالم خیلی بد است.

سپس یکی از متهمان به جایگاه رفت و با اقرار به جرمش گفت: مدتی قبل از حادثه مشغول کار بودم اما به دلایلی بیکار شدم و درآمدی نداشتم. این شد که نقشه سرقت به سرم زد و در این رابطه با دوستم مشورت کردم. او هم قبول کرد و بنا بر نقشه با هم لباس مامور تهیه کردیم و با پوشیدن آن به خیابان زعفرانیه رفتیم. با استفاده از تاریکی شب وقتی شاکی را دیدیم سد راهش شدیم و به بهانه دیدن مدارک او را تهدید کردیم که همراه‌مان به اداره پلیس بیاید. بین راه بود که به بهانه خرید آب‌معدنی موتورش را سرقت کردیم.

او در ادامه ادعای شاکی مبنی بر داشتن اسلحه را رد کرد و گفت: شاکی دروغ می‌گوید ما دستنبد داشتیم اما اسلحه‌ای همراه‌مان نبود. فقط لباس مامور پلیس را پوشیده بودیم.

سپس دیگر متهم نیز با تایید توضیحات همدستش از خودش دفاع کرد و گفت پشیمان است.

در پایان هیات قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها