کد خبر: 560069
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۵ ۰۹:۳۰:۰۰
| |

دختر 3 ساله در چنگ معتاد توهمی

مرد معتاد گفت: چشمم به یک حیوان عجیب با موهای بلند افتاد در حالی که می‌ترسیدم آن حیوان وحشتناک به سوی من بیاید خودم به او حمله کردم تا آن را از بین ببرم ولی موفق نشدم زمانی که در کلانتری به خودم آمدم تازه متوجه شدم که آن حیوان وحشتناک دختر 3 ساله‌ای با موهای بلند بود.

دختر 3 ساله در چنگ معتاد توهمی
کد خبر: 560069
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۵ ۰۹:۳۰:۰۰

آن لحظه وقتی چشمم به موهای بلند دختر خردسال افتاد او را شبیه حیوانی وحشتناک دیدم که قصد داشت به سمت من حمله کند به همین دلیل...

به گزارش خراسان، مرد 28 ساله‌ای که به اتهام کودک‌ربایی دستگیر شده بود در حالی که بیان می‌کرد دارای سوابق روانی است به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: از حدود 5 سال قبل دچار افسردگی شدم به طوری که زندگی ام تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفت. وقتی سرکار می رفتم دست به اعمال و رفتاری می‌زدم که بلافاصله صاحبکارم مرا اخراج می‌کرد در حالی که نمی‌توانستم با این شرایط سرکار بروم  اطرافیانم پیشنهاد کردند شاید اگر با دختری ازدواج کنم و زندگی مستقلی تشکیل بدهم حالم رو به بهبودی برود و از این بیماری نجات یابم. خلاصه مادرم به طور سنتی دختری را برایم انتخاب کرد و من پای سفره عقد نشستم اما درباره بیماری اعصاب و روان چیزی به همسرم نگفتم.

این در حالی بود که به طور پنهانی داروهای تجویزی روانپزشک را مصرف می‌کردم. اما یک سال بعد همسرم متوجه رفتار و گفتار غیرعادی من شد و سعی کرد برای نجات از این بیماری به من کمک کند. او پس از مشورت با پزشکان سه بار مرا در بیمارستان روانپزشکی مشهد بستری کرد اما این درمان‌ها فقط یک مسکن موقت بودند چرا که من نمی‌خواستم آن داروها را مصرف کنم. در همین شرایط و بنا به پیشنهاد یکی از دوستانم به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آوردم به گونه‌ای که خیلی زود معتاد به شیشه شدم و رفتارهای توهم‌انگیز من شدت گرفت. در همین روزها همسرم نیز که دیگر خسته شده بود و همه تلاش‌هایش را بی‌نتیجه می‌دید مرا ترک کرد و به خانه پدرش رفت. از سوی دیگر من که تکیه‌گاهم را از دست داده بودم به مصرف بیشتر شیشه ادامه دادم چرا که دیگر هیچ حامی و پشتیبانی نداشتم به همین دلیل یک روز پس از مصرف مقدار زیادی مواد مخدر صنعتی از منزل خارج شدم و به اطراف میدان بیت‌المقدس آمدم عده زیادی از مردم را می‌دیدم که در خیابان حرکت می‌کردند در همین هنگام چشمم به یک حیوان عجیب با موهای بلند افتاد در حالی که می‌ترسیدم آن حیوان وحشتناک به سوی من بیاید خودم به او حمله کردم تا آن را از بین ببرم ولی موفق نشدم زمانی که در کلانتری به خودم آمدم تازه متوجه شدم که آن حیوان وحشتناک دختر 3 ساله‌ای با موهای بلند بود که به همراه خانواده‌اش از پاکدشت به مشهد مسافرت کرده بودند. من آن کودک را در آغوش گرفته بودم تا از محل دور کنم اما مادرش به من رسید و کودک را به سمت خودش می‌کشید که با سروصدای او مردم مرا گرفتند و مامور انتظامی که در اطراف میدان بیت‌المقدس مستقر بود کودک را از دستم گرفت و مرا به کلانتری آورد.

با توجه به اهمیت موضوع و عوارض خطرناک رها شدن بیماران روانی در شهر، این ماجرا با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ سید عباس شریفی (رئیس کلانتری امام رضا (ع)) مورد واکاوی و کنکاش‌های پلیسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    خواندنی ها