کد خبر: 566673
|
۱۴۰۱/۰۵/۱۱ ۰۹:۳۸:۵۸
| |

سارق بدشانس ندانسته سراغ دختری رفت که از او خواستگاری کرده بود

سارقان قصد سرقت دستبند طلای زنی جوان را داشتند و یکی از آنها به این زن هجوم برد، اما زن جوان به جدال با وی پرداخت و همین موجب شد تا کلاه کاسکت سارق از سرش بیفتد. زن که خودش ماسک به‌صورت داشت با دیدن چهره سارق شوکه شد و او را شناخت.

سارق بدشانس ندانسته سراغ دختری رفت که از او خواستگاری کرده بود
کد خبر: 566673
|
۱۴۰۱/۰۵/۱۱ ۰۹:۳۸:۵۸

سارق سابقه‌دار گمان نمی‌کرد آخرین طعمه‌اش دختری باشد که سال‌ها قبل به خواستگاری وی رفته بود.

به گزارش همشهری، از اوایل اسفند پارسال گزارش سرقت‌های سریالی از زنان و دختران به پلیس پایتخت اعلام شد. سارقان 2مرد موتورسوار بودند  که با شناسایی زنان و دخترانی که النگو و دستبند طلا داشتند، از آنها زورگیری می‌کردند.

تعداد شاکیان در این  پرونده روزبه‌روز افزایش می‌یافت و با دستور قاضی اکبری، بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت،  کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری دزدان وارد عمل شده بودند اما سارقان در همه سرقت‌ها پلاک موتورشان را مخدوش می‌کردند و صورتشان را با کلاه کاسکت می‌پوشاندند تا شناسایی نشوند. درحالی‌که تلاش  برای دستگیری متهمان ادامه داشت  مدتی قبل اتفاق عجیبی رخ داد. آن روز سارقان موتور‌سوار قصد سرقت دستبند طلای زنی جوان را داشتند و یکی از آنها به این زن هجوم برد، اما زن جوان به جدال با وی پرداخت و همین موجب شد تا کلاه کاسکت سارق از سرش بیفتد. زن که خودش ماسک به‌صورت داشت با دیدن چهره سارق شوکه شده و او را شناخت. زورگیر جوان با موهای جوگندمی، خواستگار سابق او بود که حدود 10سال پیش به خواستگاری این زن رفته بود. آن روز سارق موفق شد دستبند زن جوان را سرقت کند اما این زن راهی اداره آگاهی شد تا سارق را به پلیس معرفی کند. با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داد، سارق مو  جو گندمی شناسایی شد؛ او مجرمی سابقه‌دار بود که بهمن پارسال از زندان آزاد شده و هنوز مهر آزادی‌اش خشک نشده، سرقت‌هایش را از سر گرفته بود. با این سرنخ مأموران خیلی زود موفق شدند مجرم سابقه‌دار را دستگیر کنند و با اعتراف او همدستش که از دوستانش بود بازداشت شد.

سارق جوان هرچند اصرار بر بی‌گناهی داشت، اما در مواجهه با مالباخته و مدارکی که علیه او بود، به سرقت‌های سریالی اقرار کرد و گفت: اواخر بهمن پارسال از زندان آزاد شدم و مدتی بعد یکی از دوستانم سراغم آمد و با همدستی یکدیگر تصمیم به سرقت گرفتیم. من تخصصم دستبند طلا بود و علاقه زیادی به دستبند زنانه داشتم. به همین دلیل فقط دستبند سرقت می‌کردم، اما یکی از مالباخته‌ها با من درگیر شد و کلاه از سرم افتاد. بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم موهایم را رنگ و چهره‌ام را گریم کنم تا شناسایی نشوم، اما خبر نداشتم که وی مرا شناخته است. او دوست خواهرم بود که حدود 10سال قبل به خانه ما رفت‌وآمد داشت. من به او علاقه‌مند شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم از وی خواستگاری کنم، اما دخترجوان به من جواب رد داد. ظاهرا خانواده‌اش تحقیق کرده و متوجه شده بودند که من خلافکار و سابقه دارم. از همان زمان خانواده‌اش دیگر اجازه رفت‌وآمد به خانه ما را ندادند و دختر جوان به رابطه دوستی با خواهرم هم پایان داد. حتی یک درصد هم فکرش را نمی‌کردم که پس از این همه سال، یکی از طعمه‌هایم آشنا از آب دربیاید و همان دختری باشد که من 10سال قبل از او خواستگاری کرده بودم. او ماسک به‌صورت داشت و چون زمان زیادی گذشته بود، او را نشناختم، اما دزد بدشانسی هستم چون این‌بار فکر همه جا را کرده بودم تا شناسایی نشوم ولی درست سراغ مالباخته‌ای آشنا و باهوش رفتم که به دستگیر شدنم منجر شد.

براساس این گزارش، متهم و همدستش پس از اقرار به سرقت‌های سریالی با قرار قانونی بازداشت شدند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها