پایان پرونده قتل دختر ماساژور به دست قهرمان بوکس
اولیای دم ابتدا برای قاتل اشد مجازات را خواسته بودند ما در نهایت وی را بخشیدند.
قهرمان سابق بوکس که در یک درگیری جان دختر تحصیلکرده را گرفته و در یک قدمی چوبه دار بود، با بخشش اولیای دم از قصاص گریخت.
به گزارش همشهری، این جنایت شهریور سال96 رخ داد. نهم شهریور آن سال مأموران شهرداری در شمال شرق پایتخت جسد زنی را پیدا کردند که داخل مسیل خشایار افتاده بود. دور جسد پتویی زرد رنگ پیچیده شده بود و وقتی ماجرا به پلیس گزارش شد، تیمی از کارآگاهان به همراه بازپرس ویژه قتل پایتخت راهی آنجا شدند. جسد متعلق به دختری حدودا 30ساله بود که بهگفته تیم تشخیص هویت چند روز از زمان فوت وی میگذشت. متخصصان پزشکی قانونی علائمی که علت مرگ دختر جوان را نشان دهد بهدست نیاوردند اما آنطور که مشخص بود جریان آب جسد را در مسافت طولانی جابهجا کرده بود. در ادامه، جسد به پزشکی قانونی فرستاده و تحقیقات برای کشف راز مرگ او آغاز شد.
گزارش یک گمشده
چند روز بعد، اعضای خانوادهای به کلانتری103 گاندی رفتند و اعلام کردند که دخترشان به نام هستی 31ساله ناپدید شده است. بهگفته این خانواده، هستی کارشناسیارشد در رشته فیزیک داشت و در تهران مشغول بهکار بود اما چند روزی میشد که دیگر به تماسهای خانوادهاش که در شهرستان زندگی میکردند پاسخ نداده و همین موضوع باعث نگرانی آنها شده بود. مشخصاتی که خانواده هستی اعلام کردند با مشخصات جسدی که در مسیل خشایار کشف شده بود مطابقت داشت. در ادامه آنها به پزشکی قانونی رفتند تا جسد را شناسایی کنند. خانواده هستی به کارآگاهان گفتند: دخترمان پس از آنکه مدرک کارشناسی ارشدش را گرفت موفق به دریافت بورسیه تحصیلی مقطع دکتری در یکی از کشورهای اروپایی شد اما بهعلت قانون کشور میزبان که امکان کار در آن کشور برای دانشجویان وجود ندارد، هستی به تهران آمده و مشغول بهکار شده بود تا هزینه تحصیل خودش را تأمین کند. مدتی از شروع بهکار هستی در تهران گذشت تا اینکه او گفت با شخصی آشنا شده و به واسطه موقعیت کاری و ارتباطات خوبی که وی در سیستم اداری دارد، پیگیر تأمین هزینه تحصیلی خود از طریق سیستم دولتی است اما هستی درخصوص این شخص توضیح بیشتری به ما نداد.
اشد مجازات
پس از اظهارات خانواده مقتول، کارآگاهان با انجام اقدامات ویژه پلیسی موفق به شناسایی فردی به نام سعید شدند که آخرین بار با هستی تماس گرفته بود. وی بهعنوان مظنون اصلی دستگیر شد و مأموران در بازرسی از محل سکونت وی، گوشی موبایل مقتول به همراه زیورآلات وی را کشف کردند. با وجود این سعید منکر هرگونه آشنایی با هستی شد و مدعی بود که گوشی تلفن همراه را از یک دستفروش در خیابان جمهوری خریده است. هرچند او قتل را انکار میکرد اما سرانجام قفل سکوتش را شکست و به جنایت اقرار کرد.
متهم که متولد 53 است و سالها پیش مقام قهرمانی بوکس در تهران را کسب کرده و کارمند یکی از شرکتهای معتبر است درباره جزئیات آشنایی با مقتول و جنایتی که مرتکب شده گفت: مدتی قبل از قتل، عضو یک کانال تلگرامی شدم که زنی ادمین آن بود و خودش را ماساژور معرفی میکرد. از سوی دیگر همسرم مدتی بود که کمر درد داشت و از ادمین کانال خواستم تا دختری را بهعنوان ماساژور معرفی کند که شمارهاش را در اختیار همسرم قرار دهم. دکتر گفته بود که ماساژ درد مفاصل و کمر همسرم را بهتر میکند و همین شد که وقتی ادمین کانال، شماره هستی را در اختیارم قرار داد، با او تماس گرفتم. قرار شد بابت یک ساعت ماساژ همسرم، 300هزارتومان بگیرد. با او قرار گذاشتم تا وی را به خانهام پیش همسرم ببرم.
متهم ادامه داد:روزی که با او قرار گذاشتم، سوار ماشینم شد. به طرف خانه حرکت کردم اما در بین راه پشیمان شدم و به او گفتم میخواهم کنسل کنم. اما هستی گفت نمیشود و باید هزینه کنسلی که 250هزارتومان است را بپردازی. جرو بحثمان شد و گفتم پول زور نمیپردازم، این شد که هستی شروع کرد به داد و فریاد زدن و گفت میخواهد پیاده شود. او بیوقفه داد میزد و من که بهشدت عصبانی شده بودم با مشت چند ضربه به سر و صورتش زدم و ناگهان هستی از حال رفت. ابتدا فکر کردم او بیهوش شده است اما دیدم نبضش نمیزند اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم و در آن لحظه دچار شوک شده بودم. خیلی ترسیده بودم، نمیدانستم باید چه کنم. به سمت پارکی در محدوده ونک رفتم و آنقدر پشیمان بودم که 3ساعت در آنجا گریه کردم. بعد برگشتم و جسد را داخل پتویی پیچیدم. میخواستم آن را درون سطل زباله بیندازم اما ترسیدم کسی مرا ببیند. برای همین کیف و کفشش را داخل سطل زباله انداختم و منتظر شدم هوا تاریک شود، سپس سمت رودخانهای حوالی شمال شرق تهران رفتم و جسد را داخل کانال آب انداختم.
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه قتل، روانه زندان شد و پرونده نیز با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد. وی مدتی بعد پای میزمحاکمه رفت و با اصرار اولیای دم، قضات وی را محکوم به قصاص کردند. حکم صادر شده نیز به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم در اختیار قاضی علی موسویزاده، دادیار شعبه اول اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. درحالیکه قهرمان بوکس در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته بود و از آنجا که وی در یک حادثه و بهخاطر عصبانیت مرتکب جنایت شده و از کرده خود بهشدت پشیمان بود، تیم صلح و سازش برای نجات وی از قصاص وارد عمل شد. آنها چندین جلسه با خانواده مقتول برگزار کردند تا اینکه اولیای دم حاضر شدند بدون هیچ قید و شرط و تنها بهخاطر رضای خدا از قصاص قاتل گذشت کنند. به این ترتیب با بخشش خانواده مقتول، مرد محکوم به قصاص از مجازات و چوبه دار رهایی یافت و به زندگی بازگشت تا بهزودی از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری پای میز محاکمه برود.
دیدگاه تان را بنویسید