سرنوشت قاتل شوهر خواهر بعد از 10 سال
متهم به قتل 10 سال بعد از ارتکاب جنایت از اولیای دم رضایتت گرفت و به زندگی بازگشت.
مرد جوانی که ۱۰ سال قبل شوهرخواهرش را در درگیری به قتل رسانده بود در یک قدمی چوبه دار از سوی اولیای دم به خاطر رضای خدا بخشیده شد.
به گزارش جوان، اوایل مهرماه ۹۱ زنی در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و گفت شوهرش در خانهشان به زندگیاش پایان داده است.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و در آپارتمان مسکونی با جسد خونین مرد جوانی به نام بهزاد روبهرو شدند که آثار زخم روی گردنش دیده میشد.
همسر مرد فوت شده در حالی که گریه میکرد در ادعایی گفت: «چند سال قبل بهزاد به خواستگاری من آمد و خانوادهام مرا به عقد او درآوردند. زندگی خوبی داشتیم، اما بهخاطر مشکلات اقتصادی شوهرم رفتار خوبی نداشت و همیشه عصبانی بود. یک سال قبل هم بچهدار شدیم و پسرمان به دنیا آمد و پس از آن زندگی ما شیرینتر شد، اما شوهرم باز هم کمکم به دلیل مشکلات اقتصادی افسرده شد. او همیشه با همه افراد درگیر و بعد از مدتی هم پشیمان میشد. به هر حال زندگی ما با تمامی تلخیها و گاهی هم شیرین میگذشت و من نیز اخلاق و رفتار شوهرم را تحمل میکردم.»
وی ادامه داد: «چند روزی بود که شوهرم دوباره اخلاقش بد شده بود و مدام به همه گیر میداد تا اینکه امروز با من مشاجره لفظی کرد و وقتی خیلی عصبانی شد به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و ضربهای به گردنش زد. او خونین روی زمین افتاد و من هم مات و مبهوت مانده بودم تا اینکه دقایقی بعد با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم، اما وقتی پزشک اورژانس به خانه ما رسید، شوهرم تمام کرده بود.»
تحقیقات جنایی
از آنجایی که مرگ مرد جوان مشکوک به نظر میرسید، مأموران موضوع را به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان تشخیص هویت پلیس آگاهی اطلاع دادند. بدین ترتیب تیم جنایی در محل حاضر شد و تحقیقات خود را آغاز کرد.
بررسیهای تیم پزشکی قانونی و کارآگاهان پلیس آگاهی نشان داد حادثه دگرزنی است و اینکه همسر وی ادعا میکند شوهرش خودکشی کرده، دروغ است. از سوی دیگر مأموران پلیس در تحقیقات میدانی دریافتند مقتول و همسرش با هم اختلاف داشتند و صدای درگیری آنها را همیشه همسایه میشنیدند. یکی از همسایهها به مأموران گفت: «مدتی بود که متوجه شده بودیم مقتول و همسرش با هم اختلاف دارند. معمولاً در هفته صدای درگیری آنها را با هم میشنیدیم و حتی چند باری از زبان زن جوان شنیدیم که به همسرش میگفت آخر از تو انتقام میگیرم. روز حادثه هم ما دوباره صدای درگیری آنها را شنیدیم، اما فکر نمیکردیم در این درگیری مرد جوان جانش را از دست بدهد.»
بازداشت همسر مقتول
با به دست آمدن این اطلاعات، تیم جنایی همسر مقتول را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کرد. متهم در بازجوییها ابتدا با تناقضگویی قصد فریب مأموران را داشت و قتل شوهرش را انکار کرد، اما وقتی با دلایل و شواهد روبهرو شد به قتل شوهرش با همدستی برادر و دوست برادرش اعتراف کرد.
وی گفت: «شوهرم مرد بداخلاقی بود و همیشه بهانه میگرفت و با من درگیر میشد. پس از این فرزندم به دنیا آمد و به افسردگی بعد از زایمان دچار شدم، اما شوهرم نه تنها توجهی به من نمیکرد که با من درگیر هم میشد. او همیشه مرا کتک میزد و تهدید به مرگ میکرد تا اینکه از دست رفتارها و کتکهایش خسته شدم و موضوع را به برادرم گفتم. پس از این برادرم چند باری با او حرف زد و شوهرم قول داد مرا اذیت نکند، اما قول او چند روز بیشتر دوام نداشت و باز دوباره مرا کتک میزد. آخرین بار آنقدر مرا کتک زد که روانه بیمارستان شدم. من از او کینه به دل گرفته بودم و برادرم نیز تصمیم گرفت انتقام سختی از او بگیرد، به همین دلیل تصمیم گرفتیم او را تنبیه کنیم.»
وی ادامه داد: «قرار شد برادرم همراه دوستش به خانه ما بیاید و به بهانهای او را کتک بزنند و از او تعهد بگیرند که به من کاری نداشته باشد. روز حادثه شوهرم در خانه بود که برادرم و دوستش وارد خانه ما شدند. برادرم ابتدا با او حرف زد و خواست با من خوب رفتار کند که با هم درگیر شدند. وقتی درگیری آنها بالا گرفت، دوست برادرم دست و پای شوهرم را نگه داشت و برادرم نیز با چاقو ضربهای به گردن بهزاد زد و او را به قتل رساند. پس از این حادثه خیلی ترسیده بودیم که با ساختن سناریوی دروغین قصد داشتیم مأموران را فریب دهیم، اما دستمان رو شد.»
اعتراف به قتل
با اعتراف زن جوان، مأموران پلیس برادر وی و دوستش را بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها به قتل اعتراف کردند.
برادرزن مقتول در ادعایی گفت: «دامادمان همیشه با خواهرم درگیر میشد و او را کتک میزد. هر وقت به دیدن خواهرم میرفتم، او را کبود و زخمی میدیدم. رفتار او همه ما را به ستوه آورده بود و از طرفی هم حرفهایمان در او تأثیری نداشت. چند روز قبل از قتل، او خواهرم را کتک زده بود و خواهرم برای درمان به بیمارستان منتقل شده بود. وقتی متوجه این موضوع شدم، تصمیم گرفتم او را تنبیه سختی کنم، به همین خاطر این موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و خواستم به من کمک کند و او هم قبول کرد. روز حادثه قصد قتل نداشتم، اما عصبانی شدم و با چاقو ضربهای به شوهرخواهرم زدم.»
بخشش قاتل
متهمان پس از اعتراف در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و اولیای دم برای متهمان درخواست قصاص دادند. هیئت قضایی برادرزن مقتول را به جرم مباشرت در قتل به قصاص و همسر مقتول و دوست قاتل را به جرم معاونت به زندان محکوم کرد.
پس از تأیید حکم قصاص متهم در دیوان عالی کشور، پرونده وی برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. در حالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، تیم صلح و سازش دادسرا با برگزاری چندین جلسه صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادند تا اینکه چند روز قبل اولیای دم به دادسرا رفتند و اعلام کردند قاتل را به خاطر رضای خدا بخشیدهاند. بدین ترتیب قاتل با اقدام خداپسندانه اولیای دم دوباره زندگی بازگشت.
دیدگاه تان را بنویسید