مرد متهم به مالخری در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» ادعا کرد:
اعتماد به یک زن و شوهر باعث شد مالخر طلا شوم
من مدتها بود آن زوج را میشناختم اما نمیدانستم سارق هستند فکر میکردم طلا خریدوفروش میکنند.
کامران را به اتهام مالخری بازداشت کردهاند. او متهم است طلاهای سرقتی را خرید و فروش میکرده است. البته او ادعای دیگری دارد؛ ادعایی که با مدارک پلیس همخوانی ندارد. کامران از زندگیاش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*چند سال داری؟
۳۵ سال. البته هر یک سالِ من دو سال حساب میشود.
*چرا؟
چون از پنجسالگی کار کردم. کسی که این چیزها را نمیبیند. همه میگویند مالخری کردی.
*اینکه از کودکی کار کردی چه ربطی به مالخری دارد؟ مالخری جرم است.
من مالخری نکردم، اشتباهی اعتماد کردم. سعید مشتری من بود، طلا میآورد و میفروخت. بیشتر هم با همسرش نیلوفر میآمد. من بعدها فهمیدم آنها سارق هستند.
*گفتی از کودکی کار میکردی، چرا؟
من یتیم بودم. پدر و مادر نداشتم. در خانه عمویم بزرگ شدم و از پنجسالگی برای اینکه زن عمویم حوصله نداشت از من مراقبت کند در مغازه عمویم بودم. بزرگتر که شدم خودم کار میکردم. با حمایت عمویم مشغول به کار شدم.
*چه کار میکردی؟
در طلافروشی یکی از دوستان عمویم کار میکردم و کار را آنجا یاد گرفتم. بعد هم طلا خریدوفروش میکردم اما مغازه نداشتم.
*با باند سارقان چطور آشنا شدی؟
من مدتها بود سعید و نیلوفر را میشناختم اما نمیدانستم سارق هستند. فکر میکردم طلا خریدوفروش میکنند.
*مدارک پرونده نشان میدهد طلاهایی که میخریدی بسیار گرانبها بوده. به قیمت خیلی پایین میخریدهای و کاغذ خرید هم نداشتهاند. حالا چطور مدعی هستی که از چیزی خبر نداشتی؟ برایت سوال نمیشد این همه طلا بدون کاغذ خرید از کجا میآید؟
من طلا میخرم، پلیس که نیستم.
*اما میدانی که طلا باید کاغذ خرید داشته باشد.
ما سالها بود آشنا بودیم، من شک نمیکردم.
*شما سالها آشنا بودید پیش خودت نمیگفتی این همه طلا از کجا میآید؟
پرسوجو نمیکردم.
*چرا طلاها را پایینتر از قیمت میخریدی؟
چون کاغذ خرید نداشت.
*پس میدانستی ایرادی وجود دارد.
بله میدانستم.
*اینطور که در پرونده آمده سابقه هم داری.
بله دارم، بعد از آن بار، دیگر هیچ کار اشتباهی نکردم.
*همسر و فرزند داری؟
دو دختر دارم. از وقتی زندانی شدهام خانوادهام شرایط خوبی ندارند. عمویم کمکشان میکند.
*میدانی به خاطر سابقهدار بودن ممکن است مدت زیادی در زندان بمانی؟
بله میدانم. درخواست بخشش دارم. اشتباه کردم.
*با همسرت چطور آشنا شدی؟
ما از کودکی با هم بزرگ شده بودیم. من عاشقش شدم، اگر عاشق من نبود پای من نمیماند. امیدوارم دادگاه تخفیف دهد و من آزاد شوم.
*باز هم مالخری میکنی؟
قسم میخورم به جان دو بچهام دست میکشم. خیلی سختی کشیدهام. درخواست بخشش دارم.
دیدگاه تان را بنویسید