مرگ تلخ کودک 9 ساله در سفر تفریحی/ اعضای بدن کودک جان بیمارن را نجات داد
پدر محمدسام گفت: هنوز دنبال پسرم میگشتیم که آمبولانس هم از راه رسید. پنج دقیقه بعد از آمدن اورژانس بود که دریا خودش پیکر بیجان پسرم را به ما تحویل داد. اصلا نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که پسرم یکدفعه غیب شد.
دلکندن از محمدسام کوچولو برای پدر و مادرش که ۹سال تمام او را با عشق پرورانده بودند، کار سادهای نبود. پزشکان به والدینش گفته بودند او مرگمغزی شده و راه بازگشتی ندارد. آنها دو روز تمام خوندل خوردند اما سرانجام تصمیم گرفتند برای خوشحالی خانوادههای بیماران دیگر، برگه رضایت اهدای اعضای بدن پسرشان را امضا کنند.
دو هفته پیش بود که موسی آقایاری، پدر محمدسام تصمیم گرفت با تعدادی از اعضای فامیلش برای تغییر آبوهوا به شمال کشور سفر کنند. بچهها خوشحال از این تصمیم، بار سفر بستند و حرکت کردند اما حادثهای عجیب در انتظار خانواده آقایاری بود، حادثهای که هنوز هم پدر بهتزده بهسختی در مورد آن صحبت میکند. پس از چند روز استراحت و در زمان برگشت، تصمیم گرفتند کنار ساحلی حوالی رودسر بروند. بچهها مشغول بازی شدند و بزرگترها هم چشم از آنها برنمیداشتند اما تقدیر آن روز برای محمدسام به گونه دیگری رقم خورده بود.
پدر محمدسام که ساکن اشتهارد کرج است، به جامجم میگوید: «ساعت حوالی ۴ بعدازظهر روز حادثه بود و محمدسام هم با بقیه بچهها داشت بازی میکرد. جلوی چشمم بود و شاهد بازیاش بودم اما یکدفعه ناپدید شد. همراه تمام اعضای خانواده هرجایی که فکر میکردیم محمدسام باشد را گشتیم. هرچه صدایش زدم، جوابی از او نیامد. چند نفری که شنا بلد بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، همراه با ما جستوجو را آغاز کردند اما بینتیجه بود. در تمام لحظاتی که دنبال پسرم میگشتیم، بندهخدایی که شاهد نگرانی ما بود، با اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. ما هنوز دنبال پسرم میگشتیم که آمبولانس هم از راه رسید. پنج دقیقه بعد از آمدن اورژانس بود که دریا خودش پیکر بیجان پسرم را به ما تحویل داد. اصلا نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که پسرم یکدفعه غیب شد. از بچههایی که در زمان وقوع حادثه با پسرم مشغول بازی بودند، جریان را پرسیدم. آنها گفتند وقتی موج آمد، محمدسام هم شیرجه زد اما انگار زیر پای پسرم خالی شده بود که به دریا کشیده و غرق شد.»
پدر هنوز هم ناباورانه و با بهت و غم زیاد در مورد مرگ پسرکوچولویش صحبت میکند. بعد از خارجکردن پیکر بیجان محمدسام از دریا، او به بیمارستان رودسر منتقل و در آنجا عمل احیا و ساکشن انجام شد. پس از آن محمدسام را به بیمارستان ۱۷شهریور رشت انتقال دادند که چهار روز در کما بود و بعد هم به بیمارستان رازی رشت اعزام شد. تمام امید پدر و مادر محمدسام این بود که پسرکوچولویشان در همین بیمارستان چشم باز کند اما خواست خداوند چیز دیگری بود.
پس از چند روز، پزشکان به والدین محمدسام گفتند او مرگمغزی شده است و دیگر امکان بازگشت ندارد. لحظه سختی برای هردو بود و باورشان نمیشد باید برای همیشه با عزیزدردانهشان وداع کنند. وقتی بحث اهدای عضو مطرح شد، پدر و مادر دربرابر یک تصمیم سرنوشتساز قرار گرفتند. وداع با فرزند برای والدین محمدسام بسیار دشوار بود اما وقتی دیدند میتوانند با اهدای اعضای پسرکوچولویشان جان چند بیمار را از مرگ نجات دهند، پس از دو روز فکرکردن و با رضایت خاطر، برگه اهدای عضو را امضا کردند: «بعد از وداع او، عمل اهدای عضو در بیمارستان رازی رشت انجام شد. کلیههای او به یک دختر ۱۸ساله و یک مرد ۴۷ساله و کبدش هم به یک دختر ۲۴ساله کرمانشاهی اهدا شد. اگر کلیههای پسرم نمیرسید، دو بیمار کلیوی فوت میکردند، چون آخرین روزهای زندگیشان بود. برای پیوند قلب هم قرار بود فرد مناسب برای پیوند را پیدا کنند.»
او در پایان میگوید: «بدترین داغ، داغ فرزند است. پسرم عاشق رونالدوی فوتبالیست و عدد ۷ بود. دور تا دور اتاقش را عدد ۷ چسبانده بود. حتی تختی که روی آن خوابیده بود هم شماره ۷ بود. پذیرفتن داغ فرزند برای پدر و مادر بسیار دشوار است اما ما با خدا معامله کردیم و به رضای او تن دادیم تا با اقدام ما چند نفر از هموطنانم نجات پیدا کنند و خانوادههایشان خوشحال شوند.»
او یعنی محمد سام آقایاری یکی از بهترین دوست من بود من در روز هد اقل ۵ ساعت با آن بودم ما مستجر آنها هستیم و من هم در روز خاک سپاری او که روز سه شنبه ساعت شش و نیم تا هفت عصر بود هزور داشتم
و بسییار قمگین بودم خیلی ممنونم که خبر را کامل دادید
درزم میگن که او هم زاد داشته چون آنها پیشه دعا نویس رفته و او گفته بود که مرحوم محمد سام آقایاری
همزاد دارد و فکر میکنند که غرق شودن او هم به همین
خاطر است . چون او به صورت قیره منتظره و مرموزی غرق شد و بد هم همانطور مرموزانه برگشت 🙀🙀🕴