20 زن در تله 2 زورگیر خشن
2 زورگیر خشن بیشتر در محلات خلوت، زنان را شناسایی کرده و بعد با تهدید سلاح سرد، طلا و سایر اقلام باارزش آنها را سرقت و فرار میکردند.
با تهدید و زور از زنان در شرق تهران زورگیری میکردند. بسیار حرفهای بودند و هیچوقت فکر نمیکردند دستگیر شوند. پسر جوان و همدستش بعد از ۲۰سرقت، از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شدند. تحقیقات کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی نشان میداد دو زورگیر خشن بیشتر در محلات خلوت، زنان را شناسایی کرده و بعد با تهدید سلاح سرد، طلا و سایر اقلام باارزش آنها را سرقت و فرار میکردند.
به گزارش جام جم، عامل اصلی زورگیری و همدستش در گفتوگو با تپش از جزئیات زورگیریهایشان میگویند. محسن ۳۴ساله که عامل اصلی زورگیریهاست با اعتراف به ۲۰فقره زورگیری و سرقت دستبند و گردنبند طلای زنان در خیابانهای شرق تهران رو در روی ما نشست و از سرقتهایش گفت.
خودت را معرفی کن؟
محسن ۳۴ ساله و متأهل.
تحصیلاتت چیست؟
تا سوم راهنمایی درس خواندم.
چه کاری انجام میدهی؟
مسافرکشی میکردم و از این راه خرجم را درمیآوردم اما با گران شدن اجناس، دیگر مسافرکشی هم فایده نداشت، بههمین دلیل به دوستم که سابقهدار بود، پیشنهاد دادم با یکدیگر به زورگیری برویم تا درآمد خوبی داشتهباشیم.
اعتیاد داری؟
بله ۱۸ ماه است به شیشه اعتیاد پیدا کردهام و مصرفکننده دائمی شدهام.
سابقهداری؟
یکبار به اتهام کیفقاپی دستگیر شدم و به زندان افتادم. با دوستم نیز در آنجا آشنا شدم. بعد از آزادی تصمیم به زورگیری گرفتیم.
نقش تو در سرقتها چه بود؟
من قاپزن بودم.
اموال سرقتی را چگونه تقسیم میکردید؟
هر چه را به دست میآوردیم نصف، نصف بین خودمان تقسیم میکردیم. احمد یک مالخر آشنا داشت که اقلام سرقتی را به او میفروخت و پولش را با یکدیگر تقسیم میکردیم.
چقدر از زورگیریها به دست آوردید؟
با فروش طلاها نفری ۲۴ میلیون تومان به جیب زدیم که برای دو ماه کار فکر میکنم پول کمی نباشد.
همسرت میدانست با یک دزد زندگی میکند؟
نه. وقتیکه هفته پیش دستگیر شدم و فهمید من از زنان زورگیری میکنم، به من گفت بهزودی طلاق خواهدگرفت. هر چه به او التماس کردم این کار را نکند، فایدهای نداشت و گفت به زودی برای گرفتن طلاق به دادگاه خانواده میرود.
چگونه سرقت میکردید؟
در خیابان میچرخیدیم و اگر کسی را میدیدیم که طلا دارد، من پیاده میشدم و خیلی زود دستبند یا گردنبندش را سرقت میکردم.
از چاقو در زورگیریهایتان استفاده کردید؟
بله چند بار مجبور شدم برق تیز چاقو را نشان دهم تا او بترسد و من دستبندش را به سرقت ببرم. مالباخته برق چاقو را ببیند، تسلیم میشود.
در کدام نقاط تهران سرقت میکردید؟
بیشتر سرقتهایمان را در منطقه نیرو هوایی انجام دادیم و چند بار هم برای سرقت به افسریه رفتیم. بیشتر در همان شرق تهران بودیم.
میتوانی رضایت شاکیها را بگیری؟
بله پولش را دارم اما مشکل اینجاست که با حدود صد میلیون تومان طلب شاکیها، قاضی برای من قرار سنگینی صادر کرده و فکر میکنم حالا حالاها باید در زندان باشم.
از شما فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است؟
بله یکبار زنی میانسال را دیدیم که قصد دارد وارد خانهای شود. سریع برای سرقت دستبندش به او نزدیک شدم و درگیر شدیم. درحین درگیری، او کلاه من را از سرم کشید و چهرهام کاملا مشخص شد. چند وقت قبل از دستگیری متوجه شدم فیلمم در فضای مجازی منتشر شدهاست.
چرا زنان را برای زورگیری انتخاب میکردید؟
من فکر درستی ندارم و چون شیشه میکشم، هیچ اختیاری از خودم ندارم. نمیفهمیدم چرا این کارها را میکنم.
عذاب وجدان نداشتی؟
چرا عذاب وجدان داشتم اما وقتی شیشه میکشیدم هیچچیز دیگر نمیفهمیدم و فقط باید سرقت را انجام میدادم.
خواستم سالم زندگی کنم اما نشد
احمد در این سرقتها نقش راکب موتور را داشت و با کمک دوستش طلای زنان را سرقت میکردند.
خودت را معرفی کن؟
احمد ۳۳ ساله و متأهل هستم.
فرزند داری؟
بله یک پسر مدرسهای دارم.
چقدر درس خواندی؟
لیسانس حقوق دارم.
معتادی؟
خیر حتی لب به سیگار هم نمیزنم.
سابقهداری؟
بله یکبار به اتهام کیفقاپی شناسایی و دستگیر شدم و به زندان افتادم. شش سال در زندان بودم و اواسط سال ۹۸ پساز تحمل کیفر آزاد شدم.
چرا شش سال در زندان ماندی؟
بهخاطر رضایت شاکیها؛ آنها رضایت نمیدادند و من هم مالی نداشتم که بتوانم به مالباختهها بدهم و رضایتشان را جلب کنم. بههمین دلیل به خاطر کیفقاپی شش سال در زندان ماندم.
بعد از آزادی از زندان چه کردی؟
خواستم سمت خلاف نروم بههمین دلیل موتور خریدم و بهعنوان پیک موتوری به کار مشغول شدم.
اما نتوانستی و با دوستت سراغ دزدی از زنان رفتید؟
دخل و خرج با هم جور نبود و هرچه بیشتر کار میکردم، بیشتر ناامید میشدم . امورات زندگیام نمیگذشت، اجارهخانه باید میدادم و از سوی دیگر هزینههای تحصیل فرزندم بالا بود و هیچ کاری با درآمد مناسب پیدا نکردهبودم؛ بههمین دلیل با همکاری همبندی سابقم به کار دزدی ادامه دادم. من موتورسوار بودم و همدستم که ترکنشین بود از موتور پیاده و پس از زورگیری و سرقت، فرار میکردیم.
دیدگاه تان را بنویسید