دختر جوان در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» مطرح کرد:
خواستگار متجاوز را به خاطر مادرش بخشیدم
دختر جوان میگوید خواستگار قلابی یک بار به اعدام محکوم و حکم نقض شده بود. سپس او تصمیم گرفت اعلام گذشت کند.
دو سال از شکایت سعیده از جوانی به نام شهاب گذشته است و حالا او تصمیم گرفته از شکایت تجاوز عدول کند و بگذرد. سعیده برای اعتمادآنلاین از دلیل اعلام گذشت میگوید.
*دو سال تلاش کردی شهاب را محکوم کنی، حالا چه شده که تصمیم گرفتی گذشت کنی؟
بله، درست است. شهاب با من کاری کرد که تا دنیا دنیاست و من زنده هستم فراموش نمیکنم، اما التماسهای مادرش در این دو سال باعث شد نتوانم مقاومت کنم و گذشت کردم.
*با شهاب چطور آشنا شدی؟
او خواستگار من بود. ما دوستی خانوادگی داشتیم. یک روز گفت از من خوشش آمده و میخواهد خواستگاری کند، اما قبل از اینکه با خانوادهاش به طور رسمی به خانه ما بیاید میخواهد چند جلسهای مرا ببیند و بیشتر با هم آشنا شویم و اگر نظر هر دو مثبت بود، بعد خانوادهها با هم صحبت کنند. من هم حرفش را باور کردم و...
*شهاب با خانوادهات رفت و آمد داشت؟
با شوهرخواهرم دوست بود و من او را چندباری مقابل در خانه دیدم و از نگاههایش فهمیدم که از من خوشش میآید. بعد هم متوجه شدم قصد خواستگاری دارد.
*چند بار با هم بیرون رفتید؟
کلا دو بار با هم بیرون رفتیم. بار اول در یک پارک نشستیم و چند دقیقهای با هم صحبت کردیم. بار دوم در ماشین بودیم که به من حمله کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد، من هم در همان لحظه تصمیم گرفتم شکایت کنم.
*توانستی اثبات کنی که به تو تعرض شده است؟
لباسهایم و آثاری که روی بدنم بود مورد تایید قرار گرفت، اما شهاب مدعی بود که من به رضایت خودم این کار را کردم در حالیکه من به رضایت خودم این کار را نکرده بودم و این هم تایید شد.
*چه حکمی برای شهاب صادر شد؟
دادگاه ابتدا به او اعدام داد، اما بعد در دیوان عالی کشور نقض شد و قرار بود دوباره محاکمه شود که من شکایتم را پس گرفتم.
*اگر واقعیت را میگویی، چرا شکایت را پس گرفتی؟
در دو سالی که پرونده را پیگیری میکردم خیلی اذیت شدم. بعد هم مادر شهاب التماس کرد و دلم سوخت. البته شرط کردم که آنها از این محل بروند و ما را راحت بگذارند. آنها هم قبول کردند. قرار شد خسارت هم بدهند.
*پس خسارت هم گرفتی؟
بله، پول گرفتم چون آیندهام تباه شده و من دیگر به سختی میتوانم ازدواج کنم. این پول را هم باید هزینه درمان روانم بکنم.
*از اینکه رضایت دادی حس خوبی داری؟
فکر میکنم خودم به آرامش رسیدم، دو سال سیاه و مثل کابوس بر من گذشت. حالا قصد دارم روی زندگیام تمرکز کنم و خودم را درمان کنم.
چقدر دختران ما راحت گول می خورندمتاسفانه