«اعتمادآنلاین» از پیگیری یک پرونده گزارش میدهد:
مجازات سنگین برای دختری که پشت پرده قتل اعضای خانوادهاش بود
این دختر متهم است با همدستی نامزدش و پسری جوان، مادر، ناپدری و خواهر خود را به کام مرگ کشانده است.
دختر جوانی که با همدستی نامزدش و پسری دیگر اعضای خانوادهاش را کشته و در اسید سوزانده است، از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران محکوم شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، این دختر به همراه نامزدش و همدست دیگرشان به مجازاتهای قصاص، دیه و زندان محکوم شدند.
این پرونده سال ۹۹ زمانی تشکیل شد که جوانی به پلیس مراجعه کرد و گفت متوجه شده دوستش با همدستی نامزدش اعضای خانواده او را کشتهاند.
او گفت: من نیما را چند سال است میشناسم و با او دوست هستم. او به تازگی با دختر جوان و پولدار به نام الناز آشنا شده و به خانه آنها در شرق تهران رفتوآمد دارد. آن روز با آنها بیرون رفته بودم اما کیفم در ماشینشان جا ماند. به همین خاطر درِ خانه الناز رفتم تا کیفم را پس بگیرم. نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی داشتم. به همین خاطر بالا رفتم و از بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود شوکه شدم. میخواستم به سرویس بهداشتی بروم اما به اشتباه در حمام را باز کردم و با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. جسد مادر و ناپدری الناز در حمام بود. در را بستم و سکوت کردم؛ اما همان موقع نیما راز وحشتناکی را برایم برملا کرد. او گفت با همدستی دوستش مهران و الناز، مادر، خواهر و ناپدری الناز را کشتهاند. او از من خواست برایشان بیل و کلنگ ببرم تا بتوانند اجساد را دفن کنند.
این جوان ادامه داد: لحظهای تصویر اجساد از مقابل چشمانم پاک نمیشد و به شدت ترسیده بودم. به همین خاطر تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم.
حمام خونآلود
به دنبال اظهارات پسر جوان، ماموران به خانه مورد نظر که آپارتمانی در طبقه پنجم یک ساختمان بود رفتند؛ اما کسی در خانه نبود. شواهد نشان میداد الناز و پسر مورد علاقهاش پس از گشودن در گاوصندوق و دستبرد به آن و دزدیدن دو خودرو لوکس مادرشان محل را ترک کردهاند. ماموران در بررسی حمام با اجساد متعفن مادر ۴۲ساله الناز و ناپدریاش روبهرو شدند که بیش از یک ماه از مرگ آنها گذشته بود.
ماموران در بازرسی حمام به بشکههای مشکوکی برخوردند و در بررسی آن با بقایای جسدی مرموز مواجه شدند که در ادامه معلوم شد متعلق به خواهر ۲۰ساله الناز به نام الهام است که در اسید از بین رفته است.
با افشای جنایت تکاندهنده تلاش برای ردیابی دختر و پسر جوان آغاز شد و ماموران آنها را بازداشت کردند.
۲۵۰ میلیون تومان برای یک قتل عام
الناز در بازجوییها به قتل با اجیر کردن دوست نیما به نام مهران و پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان به او اعتراف کرد و گفت: پدر و مادرم سالها قبل از هم جدا شدند و من با پدرم زندگی میکردم تا اینکه چند سال قبل بار دیگر مادرم را ملاقات کردم. در این مدت با پسر جوانی ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم؛ اما با هم تفاهم نداشتیم. به همین خاطر از همسرم جدا شدم و تصمیم گرفتم با مادر و خواهرم زندگی کنم؛ اما مادرم در این مدت با مرد جوانی ازدواج کرده بود. به خانه مادرم رفتم اما بعد از مدتی اختلافهای من و مادرم شروع شد تا اینکه با نیما آشنا و به او علاقهمند شدم. او با حرفهایش مرا اغفال کرد. او میگفت میتوانیم دو خودرو گرانقیمت مادرم را بدزدیم و با آن زندگیمان را سروسامان دهیم. نیما میگفت دوستی دارد که میتواند در این ماجرا به ما کمک کند. مهران دوست نیما بود و گاهی اوقات به خانه ما رفتوآمد داشت. قرار شد ۲۵۰ میلیون تومان به او بپردازیم.
زن ادامه داد: ما از سه ماه قبل قرار بودیم نقشه را اجرا کنیم اما هر بار مشکلی پیش میآمد. آخرین بار ۴۰ روز قبل شبی که نیما مهمان خانه ما بود مهران از ما خواست از بیرون غذا سفارش دهیم و غذای مادر، خواهر و ناپدریام را مسموم کنیم. او به ما گفته بود از غذاهای مسموم نخوریم. ما غذا را به آنها دادیم. خواهرم روی کاناپه خوابش برد و مادر و ناپدریام نیز به اتاق خواب رفتند. همان موقع بود که مهران سعی کرد در گاوصندوق را باز کند؛ اما او یکباره سراغ خواهرم رفت و او را با شارژر تلفن همراه خفه کرد. من و نیما شوکه شده بودیم. چند ساعت از این ماجرا گذشته و نزدیک صبح بود که ناپدریام از اتاق خارج شد و مهران با گلدان به سر او کوبید. وقتی مادرم از شنیدن سروصدا بیدار شد و از اتاق بیرون آمد مهران جامی را به سرش کوبید. من و نیما نمیدانستیم چهکار کنیم. مهران پیشنهاد داد برای از بین بردن جسدها آنها را در حمام بگذاریم و رویشان یخ و کافور بریزیم. صبح روز بعد او با یک بشکه اسید به خانهمان آمد. میخواستیم اجساد مادر و ناپدریام را در بشکه اسید بگذاریم اما آنها متورم شده بودند و در بشکه جا نشدند. به همین خاطر فقط جسد الهام را در اسید گذاشتیم تا از بین برود. اسید به آرامی جسد را حل میکرد و ما وقت کافی نداشتیم. به همین خاطر از انداختن اجساد مادر و ناپدریام در اسید منصرف شدیم. حدود ۴۰ روز از قتل گذشته بود و همچنان نمیدانستیم چهکار کنیم تا اینکه دوست نیما مقابل خانهمان آمد و پی به ماجرا برد.
با اظهارات تکاندهنده الناز، نیما تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: پدرم برجساز است و وضع مالی خوبی دارم. من نیاز مالی نداشتم اما دوستم مهران با حرفهایش مرا فریب داد. او میگفت قرار نیست کسی را بکشد و فقط میخواهد به گاوصندوق دستبرد بزند. اما او مادر، خواهر و ناپدری نامزدم را کشت. بعد از قتلها من به همراه الناز و مهران فراری بودیم تا اینکه دستگیر شدیم.
در ادامه مهران در حالی تحت بازجویی قرار گرفت که آثار سوختگی روی سرش نمایان بود. او به سه قتل اعتراف کرد و گفت هنگام انتقال جسد الهام به بشکه، اسید روی سرش پاشیده و دچار سوختگی شده است.
او گفت: از طرف الناز و نیما برای قتلها اجیر شده بودم.
متهم ادامه داد: طبق نقشه، الناز و نیما غذای مسموم را به قربانیها خوراندند و من در ماشینم سر خیابان نشسته بودم و مشروب میخوردم. وقتی وارد خانه آنها شدم که مست بودم و حال طبیعی نداشتم.
متهمان در دادگاه
با اعتراف متهمان برای مهران به اتهام سه جنایت و برای الناز و نیما به اتهام معاونت در سه قتل کیفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس مهران ۲۱ساله در جایگاه متهم ایستاد و گفت: من هر سه قتل را قبول دارم اما وقتی میخواستم الهام را بکشم و سیم شارژر موبایل را دور گردنش انداختم، یک طرف آن را نیما به دست گرفت و ما با هم الهام را کشتیم؛ اما مادر و ناپدری الناز را خودم به تنهایی کشتم.
سپس الناز در حالی که اشک میریخت روبهروی قضات ایستاد و ادعای عجیبی را به عنوان انگیزه جنایت مطرح کرد.
او گفت: مادرم وقتی از پدرم جدا شد با یک مرد افغان که چندین سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد. وقتی برای زندگی پیش مادر و خواهرم رفتم متوجه شدم مادر و ناپدریام، خواهر کوچکم را مجبور به کارهای خلاف میکنند. من سر این موضوع چندین بار با آنها درگیر شدم اما آنها بیاهمیت به من سعی داشتند خواهرم را وادار به این کار کنند. من در این باره با نیما صحبت کردم و از او کمک خواستم تا اینکه آخرین بار نیما پیشنهاد داد آنها را بکشیم تا خواهرم از این وضعیت خلاص شود. ما قصد کشتن خواهرم را نداشتیم اما چون میدانستم الهام دختری احساساتی و وابسته به مادرم است، مطمئن بودم بعد از قتل مادر و ناپدریام، ما را لو میدهد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم او را هم بکشیم تا از این زندگی خلاص شود.
الناز که به شدت گریه میکرد ابراز پشیمانی کرد و گفت این زندگی دیگر برایش معنایی ندارد.
وقتی نیما در جایگاه متهم ایستاد اظهارات مهران را قبول نکرد و او را دروغگو خواند. او گفت: اصلاً قرار نبود قتلی در آن خانه رخ دهد. مهران یکباره دچار جنون شد و دست به قتل زد و ما را گرفتار کرد. او حالا به دروغ میگوید من هم در قتل الهام شریک بودهام.
او در تشریح ماجرا گفت: مهران گفته بود آن شب پنج غذا سفارش دهم. وقتی پیک غذاها را جلو در آورد من به بهانه تحویل گرفتن غذاها به حیاط رفتم و سه غذا را مسموم کردم. وقتی الهام روی کاناپه به خواب رفته بود مهران بالا آمد و او را خفه کرد. سپس به تنهایی مادر و ناپدری الناز را کشت. ما برای اینکه همسایهها متوجه ماجرا نشوند صدای ضبط را زیاد کرده بودیم. جسدها را به حمام بردیم تا در فرصتی مناسب آنها را سربهنیست کنیم. چون خانه آنها در طبقه پنجم بود جرات نکردیم جسدها را از خانه خارج کنیم. ممکن بود یکی از همسایهها ما را ببیند و ماجرا لو برود.
این متهم درباره لو رفتن ماجرا گفت: آخرین بار دوستم برای گرفتن کیفش که در ماشین جا مانده بود مقابل خانه الناز آمد. او بالا آمد و به خاطر بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود به ماجرا مشکوک شد. او وقتی در حمام را باز کرد پای قطعشده الهام را دید و شوکه شد و چند روز بعد ما را لو داد.
با پایان اظهارات ضدونقیض متهمان و ادعای تازه مهران، عنوان اتهامی نیما تغییر کرد و ادامه جلسه به خاطر طولانی شدن دفاعیات متهمان به بعد موکول شد.
در جلسه بعدی شاهدانی که به دادگاه احضار شده بودند یکبهیک در جایگاه ویژه ایستادند و همگی مهران را عامل جنایت معرفی کردند.
یکی از آنها در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه از کجا به این ماجرا پی برد گفت: من از قبل مهران را میشناختم و با او همسایه بودم. تا اینکه یک روز سراغم آمد و گفت مقداری اسید میخواهد. من او را به یک نفر در ناصرخسرو معرفی کردم و برایش مقداری اسید سفارش دادم. سپس اسید را به مهران دادم. او بعد از چند روز ماجرای قتلها را برایم تعریف کرد و گفت خودش سه نفر را کشته و اجساد آنها را در اسید سوزانده است. حرفهای او را نیما نیز تایید میکرد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده مهران را به سه بار قصاص بابت سه جنایت، و به زندان و ۷۴ ضربه شلاق به خاطر سرقت محکوم کردند. همچنین قضات نیما و الناز نیز هر کدام به ۲۵ سال زندان به خاطر معاونت در قتل و به زندان و ۷۴ ضربه شلاق به خاطر سرقت و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت محکوم کردند.
دیدگاه تان را بنویسید