نقشه پلید عروس کینهجو برای مادرشوهر
زن جوان فردی را اجیر کرده بود تا از خانه مادرشوهرش دزدی کند اما بالاخره دستش رو شد.

عروس کینهجو که برای سرقت از خانه مادرشوهرش سارق حرفهای اجیر کردهبود، وقتی در میهمانی خانوادگی یکی از انگشتریهای سرقتی را به دست کرد، راز سرقتش برملا شد.
به گزارش جوان، چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارق مسلحی به خانه زن و شوهر میانسالی در یکی از خیابانهای شمالی شهر دستبرد زده و پس از کتککاری و سرقت چند میلیارد تومان طلا و جواهر فرار کردهاست.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند ساعتی قبل عروس صاحب خانه که مهمان پدر شوهر و مادر شوهرش بوده از بیرون غذا سفارش میدهد تا اینکه دقایقی قبل مرد مسلح با کلت کمری به بهانه آوردن غذا وارد خانه آنها میشود و پس از بستن دست و پای زن و شوهر و عروس خانه و ضرب و جرح آنها تمامی طلاها و جواهرات آنها را سرقت میکند. همچنین مشخص شد در جریان این حادثه زن و شوهر میانسال بیهوش و راهی بیمارستان میشوند.
پرتگاه مرگ
زن جوان در توضیح حادثه به مأموران گفت: «امشب مهمان پدر و مادر شوهرم بودم. قرار بود من شام درست کنم، اما پدر شوهرم گفت از بیرون غذا سفارش دهم. هر سه نفر موافقت کردیم پیتزا بخوریم و من هم سفارش پیتزا دادم. دقایقی قبل زنگ خانه به صدا درآمد و من هم به خیال اینکه پیک موتوری سفارش شام ما را آوردهاست، در را باز کردم، اما ناگهان مرد مسلح که صورتش را پوشانده بود، با کلت کمری وارد خانه شد. او با تهدید اسلحه دست و پای ما را با طناب بست و هر کدام از ما را داخل اتاقی حبس کرد. من صدای التماسهای پدر و مادر شوهرم را میشنیدم و متوجه شدم سارق آنها را کتک میزند. وقتی فهمیدم او از خانه بیرون رفتهاست به سختی دست و پایم باز کردم و به کمک مادر شوهر و پدر شوهرم رفتم و دیدم آنها خونین و بیهوش روی زمین افتادهاند و من هم بلافاصله از اورژانس و پلیس درخواست کمک و آنها را برای درمان به بیمارستان منتقل کردم.»
مأموران پلیس در ادامه پس از بهبودی زن و شوهر میانسال به سراغ آنها رفتند و از آنها تحقیق کردند. یکی از شاکیان گفت: «سارق مسلح ابتدا دست و پای ما را با طناب بست و بعد هم به شدت ما را کتک زد و کلید و رمز گاوصندوق را از ما گرفت و تمامی طلاها و جواهرات ما را که ۴ میلیارد تومان ارزش داشت، سرقت کرد. او من و همسرم را به خاطر سرقت تا پرتگاه مرگ کشاند، اما خدا به ما کمک کرد و در بیمارستان از مرگ نجات پیدا کردیم.»
انگشتر برلیان
با طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۳۴ برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران پلیس نشان داد سارق مسلح پس از سرقت هیچ ردی از خود به جا نگذاشته است و پس از سرقت هم با پای پیاده از محل دور شدهاست.
در حالی که سه ماه از حادثه گذشته بود و مأموران پلیس در شناسایی سارق ۴ میلیارد تومانی به بنبست رسیده بودند، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و گفت عروسش در سرقت مسلحانه از خانهاش دست داشته است. وی گفت: «یک روز قبل یکی از بستگانمان میهمانی برگزار کردهبود، من و عروسم هم در آن میهمانی حضور داشتیم. ساعتی بعد یکی از بستگانم به سراغم آمد و گفت انگشتر برلیان قیمتیام در دست عروسم است. خیلی تعجب کردم، چون سارق مسلح آن انگشتر را هم سرقت کرده بود. باورم نمیشد و عینکم را به چشمم زدم و به عروسم نزدیک شدم و وقتی خوب دقت کردم دیدم انگشتر برلیانم در دست او است. من مطمئن هستم او با سارق مسلح همدست است، چون شب حادثه هم عروسم میهمان خانه بود و در را روی سارق باز کرد.»
بازداشت عروس
به این ترتیب با به دست آمدن این اطلاعات مأموران به دستور بازپرس پرونده، عروس خانواده را به عنوان متهم بازداشت کردند. وی در بازجوییها ابتدا منکر جرم خود شد و ادعا کرد انگشتر گرانقیمت را چند سال قبل مادرشوهرش به او هدیه دادهاست. متهم در حالی قصد داشت مأموران پلیس را فریب دهد، در نهایت به اجیر کردن سارق مسلح اعتراف کرد.
وی در ادعایی گفت: «من و شوهرم پیمان زندگی خوبی داشتیم تا اینکه از چند ماه قبل با هم اختلاف پیدا کردیم. او همیشه به کارهای من ایراد میگرفت و حتی گاهی هم مرا کتک میزد. من همیشه فکر میکردم مادر شوهر و پدر شوهرم در زندگی ما دخالت میکنند و باعث اختلاف ما میشوند. چون هر زمانی شوهرم به خانه آنها میرفت و بعد به خانه بر میگشت، رفتارش بد و با من درگیر میشد. از طرفی هم یکی از دوستانم میگفت مادرشوهرم ما را طلسم کرده است و قصد دارد زندگی ما را خراب کند. اختلافات ما آنقدر شدید شدهبود که چند باری به دادگاه رفتیم و از هم شکایت کردیم.»
شکستن طلسم
متهم ادامه داد: «درگیریهای هر روزه ما باعث شدهبود از مادر شوهر و پدر شوهرم کینه به دل بگیرم و از طرفی هم میخواستم طلسم آنها را بشکنم و به زندگی عادیام برگردم. به همینخاطر تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم و فردی را اجیر کنم تا پدرشوهر و مادر شوهرم را گوشمالی دهد و به این شیوه طلسمم را بشکند. چند روز قبل از حادثه با مرد سارقی به نام فرزاد به صورت اتفاقی در رستورانی آشنا شدم و موضوع را برای او توضیح دادم. فرزاد سابقه سرقت داشت و من مطمئن بودم او نقشه را به خوبی اجرا میکند. شب حادثه شوهرم به مأموریت رفتهبود و من مهمان پدر شوهر و مادر شوهرم شدم. طبق نقشه قرار بود فرزاد به بهانه آوردن غذا وارد خانه شود و پس از سرقت، آنها را کمی کتک بزند، اما او آنقدر پدر شوهر و مادر شوهرم را کتک زد که آنها به پرتگاه مرگ رفتند و اگر من کمی دیرتر با اورژانس تماس گرفتهبودم، الان به اتهام قتل دستگیر شدهبودم. ما نقشهمان به خوبی اجرا شد و از آن سرقت من فقط همین انگشتر برلیان را برداشتم و همین انگشتر هم راز سرقت را بر ملا کرد. یک روز قبل از حادثه من این انگشتر را در مهمانی دوستم پوشیدم و روز بعد هم وقتی به مهمانی خانوادگیمان رفتم دوباره به خاطر حواسپرتی همان انگشتر را در دست کردم که زیرکی یکی از مهمانها مرا به دام انداخت.»
اجیر شدم
با اعتراف زن جوان، مأموران فرزاد را بازداشت کردند. وی در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و گفت: «من سارق سابقهداری هستم و چندباری به اتهام سرقت منزل به زندان افتادهام. چند ماه قبل با زن جوان آشنا شدم و او از من خواست از خانه پدر شوهر و مادر شوهرش سرقت کنم. او میخواست از آنها انتقام بگیرد و من هم وقتی فهمیدم این سرقت بدون دردسر است و پول زیادی گیرم میآید، قبول کردم. شب حادثه طبق نقشه وارد خانه شدم و دست و پای همه را بستم، اما پدر شوهر و مادر شوهر زن جوان رمز گاوصندوق را به من نمیگفتند که مجبور شدم آنها را به شدت کتک بزنم. پس از سرقت اموال را به دو مالخر فروختم.»
مأموران پلیس در ادامه دو مالخر را هم بازداشت کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید