کد خبر: 583230
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۹ ۰۸:۵۳:۵۹
| |

ماجرای فروش بلال‌های سمی لو رفت

راهزنان در پوشش بلال‌فروشی خودرو را با بار آن سرقت کردند.

ماجرای فروش بلال‌های سمی لو رفت
کد خبر: 583230
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۹ ۰۸:۵۳:۵۹

اعضای باند راهزنان جاده‌ای در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند که ماجرای فروش بلال‌های سمی برای سرقت خودرو لو رفت.

به گزارش روزنامه خراسان، اواخر مهر گذشته راننده ای که با خودروی پیکان وانت، مواد غذایی و خشکبار شرکت های تولیدی را در مشهد و شهرهای اطراف توزیع می کرد برای کسب نان حلال دوباره پشت فرمان خودرواش نشست و از شهر جدید گلبهار به سمت مشهد به راه افتاد. او در حالی که هنوز بسته های مواد غذایی زیادی در قسمت بار خودرو برای توزیع داشت، چشم به آسفالت بزرگراه جاده آسیایی دوخته بود که ناگهان پدال ترمز را فشرد و خودرو را در کنار پل روستای ناظریه متوقف کرد.

راننده جوان با مشاهده «بلال های هوس انگیز» در کنار جاده که روی زغال ها خودنمایی می کردند، تصمیم گرفت طعم «بلال های طلایی رنگ» را بچشد.

او با خوشرویی در کنار جوان بلال فروش قرار گرفت و دقایقی بعد با ولع خاصی بلال را به دندان کشید . «علی» (راننده پیکان وانت) سپس با پرداخت هزینه بلال، دوباره پشت فرمان خودرو نشست و پایش را روی گاز گذاشت ولی هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بود که احساس کرد سرگیجه عجیبی دارد. سعی کرد به مسیر ادامه دهد چون فاصله زیادی تا مشهد نداشت اما حس سردرد و خواب آلودگی همه وجودش را فراگرفت. راننده جوان که دیگر نمی توانست خودرو را کنترل کند، دوباره در حاشیه جاده توقف کرد و بیهوش شد.

چندین ساعت بعد و در حالی که خورشید در حال جمع کردن شاخه های طلایی خود از آسمان شهر بود، راننده جوان چشمانش را گشود و خود را در حالی که روی خاک ها افتاده بود، در بیابانی یافت.

هنوز سردرد عجیبی را احساس می کرد. همه جا خلوت بود و او فقط زمین های کشاورزی را می دید. به زحمت تکانی خورد اما هنوز نمی دانست چه حادثه ای برایش رخ داده است. در این هنگام کشاورزانی که از آن منطقه عبور می کردند با مشاهده وضعیت وخیم مرد جوان، با امدادگران اورژانس تماس گرفتند و این گونه راننده پیکان وانت به بیمارستان طالقانی مشهد منتقل و بستری شد. او بعد از سه روز درمان پزشکی، سلامتی خود را بازیافت و تازه به خاطر آورد که چگونه در حاشیه بزرگراه دچار سرگیجه شده است!

اما نه تنها از خودرو و بار مواد غذایی اش خبری نبود بلکه حتی تلفن همراه هم نداشت. او با کمک کارکنان بیمارستان، با پلیس 110 و خانواده اش تماس گرفت و برای اعلام شکایت به پلیس آگاهی رفت.

با توجه به حکایت تلخ جوان راننده و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) پیگیری این پرونده  به گروه ورزیده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد سپرده شد.

وقتی مرد جوان ماجرای «بلال خوری» را برای سرگرد رحیم پور (رئیس دایره جرایم خشن آگاهی) بازگو کرد، بی درنگ تحلیل های کارشناسی و ردزنی دزدان خودرو به «بلال فروش قلابی» گره خورد اما بررسی های کارآگاهان که زیر نظر سرهنگ صادقی (رئیس پلیس آگاهی مشهد) وارد مرحله عملیاتی شده بود، حکایت از آن داشت که فردی با مشخصات ارائه شده از سوی شاکی در کنار بزرگراه بساط بلال فروشی ندارد. در عین حال تحقیقات کارآگاهان با استفاده از شگردهای تخصصی برای یافتن سرنخی از این ماجرا ادامه یافت تا این که مشخص شد از کارت سوخت خودرو در یکی از پمپ های بنزین اطراف بزرگراه آسیایی استفاده شده است. این گونه بود که دامنه تحقیقات به جایگاه سوخت رسید و شماره پلاک هایی از یک خودروی سواری به دست آمد که از کارت سوخت خودروی سرقتی استفاده کرده بود.کارآگاهان با هماهنگی های قضایی و در یک عملیات ضربتی موفق شدند مالک خودروی سواری را دستگیر کنند و به پلیس آگاهی انتقال دهند.

این جوان 30 ساله اعتراف کرد کارت سوخت را از یکی از دوستانش در حاشیه شهر طرقبه شاندیز دریافت کرده است بنابراین ادامه عملیات کارآگاهان به باغ ویلایی در یکی از روستاهای گردشگری منطقه طرقبه کشید و دو جوان متهم به سرقت درحالی دستگیر شدند که مدارک خودرو و گوشی تلفن راننده پیکان وانت به همراه لوازم و قطعات دیگری از باغ ویلایی مذکور کشف و ضبط شد. با اعترافات دو جوان 25 و 31 ساله، تحقیقات پلیس ادامه یافت و محل اختفای خودروی وانت نیز لو رفت. با حضور کارآگاهان در یکی دیگر از باغ ویلاهای منطقه شاندیز، خودروی شاکی در حالی که هنوز بار آن تخلیه نشده بود، به مقر انتظامی انتقال یافت.

سرکرده این باند سه نفره در بازجویی های تخصصی به کارآگاهان گفت: قصد داشتیم یک دستگاه خودروی باری را سرقت کنیم تا با آن سرقت های دیگر در شهر انجام بدهیم. به همین دلیل آب نمک بلال ها را به مواد بیهوشی آلوده کردیم تا این که راننده پیکان وانت از راه رسید. من هم که منتظر چنین فرصتی بودم بلال آلوده و مسموم را به او دادم، سپس با کمک همدستانم سوار بر موتورسیکلت او را تعقیب کردیم. زمانی که در کنار جاده توقف کرد و بیهوش شد من پشت فرمان نشستم و پیکر نیمه جان او را در بیابان های شاندیز رها کردیم، اما هنوز نتوانسته بودیم مواد غذایی (بار خودرو) را بفروشیم که دستگیر شدیم.

بررسی های کارآگاهان با نظارت مستقیم فرمانده انتظامی مشهد برای کشف جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند خطرناک همچنان ادامه دارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها