ماجرای عجیب کلاس آموزشی برای سرقت خودرو
جوان متهم به سرقت در بازجوییها گفت: با سارق حرفهای در فضای مجازی آشنا شدم و او هم با گرفتن ۵ میلیون تومان سه جلسه به من آموزش سرقت خودروی پراید را داد.
بررسیهای پلیس درباره دعوای دختر و پسری که در حال مشاجره بودند، نشان داد آنها پس از آشنایی مجازی با خودروی سرقتی به تفریح میرفتند. متهم پس از دستگیری ادعا کرد در کلاس آموزشی مرد خلافکاری شرکت کرده تا بتواند خودرویی سرقت کند و با دختر مورد علاقهاش به تفریح برود.
به گزارش جوان، عصر روز پنجشنبه سوم آذرماه، رهگذرانی در حال عبور از پارکی در یکی از خیابانهای غربی تهران متوجه درگیری و زد و خورد دختر و پسر جوانی شدند. آنها با صدای بلند به یکدیگر فحاشی میکردند، همدیگر را کتک میزدند و هر کسی هم برای میانجیگری به آنها نزدیک میشد، پسر جوان میگفت دعوا خانوادگی است و هیچ کسی حق دخالت ندارد.
در حالی که درگیری آنها هر لحظه شدیدتر میشد، یکی از رهگذران موضوع را به پلیس خبر داد و دقایقی بعد هم تیمی از مأموران کلانتری ۱۴۱ گلستان به محل اعزام شدند. پسر و دختر جوان در کنار خودروی پرایدی با هم درگیر بودند و گاهی هم دختر جوان لگدی به خودرو میزد که مأموران پلیس وارد عمل شدند و آنها را بازداشت کردند.
از سوی دیگر مأموران پلیس به خودروی پراید پسر جوان هم مشکوک شدند و شماره پلاک آن را از مرکز استعلام گرفتند که مشخص شد خودروی پراید سرقتی است و صاحب آن ساعتی قبل به پلیس اعلام کرده خودرویش از مقابل خانهاش در یکی از خیابانهای غربی تهران سرقت شده است.
آشنایی اینستاگرامی
بدین ترتیب پسر و دختر جوان همراه خودروی سرقتی به اداره پلیس منتقل شدند.
دختر جوان در ادعایی گفت: «مدتی قبل در اینستاگرام با فریبرز آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من هم از رفتار و قیافهاش خوشم آمد، به همین دلیل ارتباط تلفنی و پیامکی ما ادامه پیدا کرد. ما ابتدا از طریق فضای مجازی با هم ارتباط تصویری داشتیم، اما کم کم بیرون قرار گذاشتیم. فریبرز حرفهای قشنگی میزد و میگفت عاشقم است و میخواهد با من ازدواج کند. من هم دلباخته او شدم و با هم قرار ازدواج گذاشتیم و ارتباط ما نیز بیشتر شد. رؤیاهای قشنگی برای زندگیام داشتم و فکر میکردم در آسمانها زندگی میکنم، اما مدتی قبل متوجه شدم فریبرز نه پول دارد و نه کار درست و حسابی، به همین دلیل تصمیم گرفتم از او جدا شوم. پس از این اختلاف ما بیشتر شد و من هم به او گفتم که دوست ندارم با او باشم، اما فریبرز اصرار میکرد ارتباطم را با او قطع نکنم تا اینکه امروز با من در این پارک قرار گذاشت تا با هم حرف بزنیم. لحظاتی قبل او با یک پراید به سراغم آمد، داخل پارک درباره اختلافمان حرف میزدیم که دوباره با هم درگیر شدیم. او مرا کتک زد و من هم او را زدم که مأموران پلیس رسیدند و ما را بازداشت کردند و الان فهمیدم خودروی فریبرز سرقتی است، اما من خبری از سرقت خودرو نداشتم.»
دستور سرقت
پسر جوان هم در ادعایی گفت: وقتی با مهناز در فضای مجازی آشنا شدم پس از مدتی قرار شد با هم ازدواج کنیم. خیلی خوشحال بودم که زن زندگی آیندهام را انتخاب کردهام و فکر میکردم پس از ازدواج زندگی شیرینی داشته باشیم. مدتی گذشت و ما در کوچه و خیابان یکدیگر را میدیدیم و با هم حرف میزدیم. گاهی هم با خودروی مادرم به دیدنش میرفتم و با هم دوردور میکردیم، اما او میگفت دوست دارد من با خودروی شخصی خودم بیایم، چون گاهی مادرم تماس میگرفت و از من میخواست خودرویش را سریع به او برسانم. مهناز از این موضوع ناراحت بود و همیشه به من سرکوفت میزد که با خودروی مادرم به دیدنش میروم. او دوست داشت خودروی مدل بالایی داشته باشم، اما من به او گفته بودم پولی برای خرید خودرو ندارم. مهناز به من میگفت خیلی بیعرضه هستم و چند روز قبل هم پیشنهاد داد خودروی مدل بالایی سرقت کنم و با هم به تفریح برویم. از آنجایی که او را خیلی دوست داشتم، تصمیم گرفتم با سرقت یک خودرو دل او را به دست بیاورم، به همین خاطر با سارق حرفهای در فضای مجازی آشنا شدم و او هم با گرفتن ۵ میلیون تومان سه جلسه به من آموزش سرقت خودروی پراید را داد. امروز با مهناز قرار ملاقات داشتم و به همین دلیل چند ساعتی برای سرقت خودروی مدل بالا داخل خیابانها پرسه زدم، اما موفق به سرقت خودروهای گرانقیمت نشدم تا اینکه خودروی پرایدی را دیدم که تجهیزات ایمنی نداشت و آن را سرقت کردم، اما وقتی سر قرار رفتم مهناز با من درگیر شد که چرا با خودروی درب و داغون سر قرار آمدهام. او سوار خودرو نشد که درگیری ما بالا گرفت و به زد و خورد کشید و رهگذران هم با دیدن درگیری ما موضوع را به پلیس خبر دادند و دستگیر شدیم.
در حالی تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد که فریبرز به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت و دختر جوان هم با گذاشتن وثیقه آزاد شد.
دیدگاه تان را بنویسید