جوان متهم به مالخری در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» بازگو کرد:
بیراههای برای رسیدن به عشق روزگار جوانی
پسر جوان میگوید برای اینکه دختر مورد علاقهاش را از دست ندهد مالخری میکرده تا بتواند هزینه ازدواج را فراهم کند.
سروش را به جرم مالخری بازداشت کردهاند. او متهم است چند فرش قیمتی را خریده که سرقتی بوده است. سروش برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید.
*چرا مالخری میکردی؟
من نمیدانستم فرشها سرقتی است.
*فرش نفیس که شناسنامه داشته باشد کم است و هر کسی آن را نمیخرد اما تو خریدی آن هم به قیمت بسیار پایین. چرا این کار را کردی؟
من هم دردسرهای خودم را دارم باید پول جور میکردم.
*پول را برای چه میخواستی؟
برای اینکه میخواستم ازدواج کنم و به هر دری میزدم از راه درست نمیشد.
*خیلی از جوانان هستند که هزینه ازدواج ندارند، آیا دزدی میکنند؟
من چنین توصیهای نمیکنم ولی خودم نمیتوانستم کار دیگری بکنم. گلناز داشت از دستم میرفت، پدرش میخواست او را شوهر بدهد.
*حالا که زندانی شدهای آیا پدر گلناز حاضر است دخترش را به تو بدهد؟
[سکوت]
*خانوادهات خبر دارند؟
پدرم فوت کرده و دو برادرم هم برای خودشان زندگی میکنند. به مادرم گفتم مدتی مسافرت هستم.
*در پروندهات آمده سابقهدار هستی. پس موضوع مالخری خیلی هم به خاطر عشق و عاشقی نبوده است.
من کاری نکردم، آن پروندهها به خاطر اعتراف چند سارق بود که میخواستند از من انتقام بگیرند.
*چرا باید از تو انتقام بگیرند و پرونده درست کنند، ضمن اینکه محکومیت که بدون مدرک نمیشود.
رقابت عشقی بود. میخواستند من را از چشم بیندازند برایم پرونده درست کردند.
*حالا میخواهی چه کنی؟
باید منتظر رأی دادگاه باشم، اما به خاطر عشقم توبه کردم. کاش دادگاه حرفم را باور کند.
دیدگاه تان را بنویسید