کد خبر: 588077
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۹ ۰۸:۱۸:۴۹
| |

ربودن دختر جوان در شب خواستگاری

متهم گفت: دختر جوان پیامکی خبر داد خانواده‌اش به زور می‌خواهند کاری کنند او با پسر یکی از اقوام ازدواج کند. با شنیدن این پیام شوکه شدم. تنها فکری که به ذهنم خطور کرد این بود که او را بربایم.

ربودن دختر جوان در شب خواستگاری
کد خبر: 588077
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۹ ۰۸:۱۸:۴۹

پسر جوان وقتی متوجه شد دختر مورد علاقه‌اش قصد ازدواج با پسر دیگری را دارد، او را شب خواستگاری ربود. ماموران پلیس پس از ۶۰دقیقه گروگانگیر را خلع‌سلاح کرده و دختر جوان را آزاد کردند.

به گزارش جام‌جم، دو روز پیش مردی با پلیس۱۱۰ تهران تماس گرفت و از ربوده‌شدن دخترش در یکی از محله‌های جنوبی تهران خبر داد و برای نجات فرزندش کمک خواست. ماموران راهی خانه او شوند که این مرد در تحقیقات گفت: دخترم در اینستاگرام با پسری آشنا شد و به هم علاقه‌مند گردیدند.

حتی قصد ازدواج داشتند. او چند بار به خواستگاری دخترم آمد اما با این ازدواج مخالفت کردیم. آن مرد وضع زندگی خوبی نداشت و اهالی محل هم از دعوا و درگیری‌های او شاکی بودند.

 وی افزود: برای خلاصی از مزاحمت‌های این مرد تصمیم گرفتیم دخترم با پسری از اقوام ازدواج کند. شب خواستگاری، جوان مزاحم مقابل خانه‌مان آمد و مراسم را به‌هم‌زد. وقتی سراسیمه به خیابان رفتیم دخترم نیز آمد. با اخطار به آن جوان خواستم برود که توجهی نکرد. با ما درگیر شد و چاقویی را زیر گلوی دخترم گذاشت و با تهدید او را ربود و نتوانستیم دخترمان را نجات دهیم و جانش در خطر است.

 ماموران با جمع‌بندی این اطلاعات به تحقیقات ادامه دادند و توانستند رد خانه متهم فراری را پیدا کنند و به آنجا اعزام شدند. ماموران محل را محاصره کرده و با اخطار به پسر جوان خواستند گروگان را رها کند و تسلیم شود اما او دست‌بردار نبود و تهدید می‌کرد که اگر محل را ترک نکند دختر مورد علاقه‌اش می‌کشد و خودکشی می‌کند.

 ماموران سعی در نجات دختر جوان و بازداشت آدم‌ربا داشتند تا این‌که بعد از ۶۰ دقیقه عملیات روانکاوانه توانستند وارد ساختمان شوند و با خلع‌سلاح کردن پسر ۲۲ساله بازداشت کنند و دختر ۲۰ساله که در یکی از اتاق‌ها زندانی شده بود را  نجات دهند.

 پسر جوان در بازجویی‌ها گفت: دلباخته این دختر بودم و بارها به خواستگاری‌اش رفتم اما خانواده‌اش به خاطر این‌که آدم شری بودم و همه را اذیت می‌کردم و کار و درآمد درستی نداشتم با ازدواج‌مان مخالفت کردند. شب خواستگاری، دختر جوان پیامکی خبر داد خانواده‌اش به زور می‌خواهند کاری کنند که او با پسر یکی از اقوام ازدواج کند و راضی به این ازدواج نیست.

با شنیدن این پیام شوکه شده و نمی‌توانستم تحمل کنم او با فردی دیگر ازدواج کند. تنها فکری که به ذهنم خطور کرد این بود که او را بربایم. مقابل خانه‌شان رفتم و دادوفریاد راه‌انداختم. وقتی بیرون آمد او را با تهدید چاقو ربودم و در نبود خانواده‌ام به خانه‌مان آوردم. ماموران اطراف خانه را محاصره کرده و دستگیر شدم. پس از تحقیقات برای متهم قرار قانونی صادر و او روانه زندان شد. 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها