جنایت به خاطر اختلاف بر سر نامزدی مجلس
اختلاف دو برادر که یکی پزشک عمومی و دیگری دندانپزشک بود به خاطر نامزدی مجلس شروع شد و به جنایت انجامید.
در حالی که سه سال از عمر مجلس شورای اسلامی میگذرد، مشخص شده قتل پزشک عمومی که چند روز قبل به دست برادر دندانپزشکش رقم خورده، به خاطر اختلاف مالی آنها بر سر نامزدی برای مجلس بوده است.
به گزارش جوان، شامگاه پنجشنبه ۲۴ آذرماه، زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گمشدن ناگهانی شوهر پزشکش خبر داد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «شوهرم پیمان، دندانپزشک است و در یکی از خیابانهای شمالی تهران مطب دارد. او علاوه بر فعالیت پزشکی با برادرش که پزشک عمومی است و شرکت تجهیزات پزشکی دارد، همکاری میکند. پیمان امروز صبح مثل همیشه برای کار از خانه بیرون رفت و قرار بود شب زودتر به خانه برگردد تا با هم برای خرید به بازار برویم، اما برنگشت و الان هم تلفن همراهش خاموش است. من خیلی نگرانش شدم برای همین با مطبش تماس گرفتم، اما متوجه شدم امروز اصلاً به محل کارش نرفته است. پس از این با دوستان و بستگانمان تماس گرفتم و به همه جا سر زدم و حتی به بیمارستانها و درمانگاهها هم رفتم، اما خبری از شوهرم نیست، الان نگرانم برای او اتفاق بدی افتاده باشد.»
قرار با برادر
با طرح شکایت زن جوان، تیم زبدهای از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن پزشک ۴۵ ساله تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسیهای مأموران پلیس نشان داد روز حادثه مرد گمشده به مطبش نرفته و برای آخرین بار هم با برادر ۵۰ سالهاش به نام بهزاد تماس تلفنی داشته و قرار بوده است به شرکت تجهیزات پزشکی او در خیابان فرشته برود.
بدین ترتیب مأموران دوربینهای مداربسته اطراف شرکت را مورد بازبینی قرار دادند و متوجه شدند مرد گمشده وارد شرکت شده، اما هرگز از آنجا بیرون نیامده است. دوربینها نشان داد چند ساعت بعد بهزاد، برادر پزشک گمشده همراه سرایدارش که مرد میانسالی به نام ایرج است، چند باری از شرکت با خودرو بیرون رفتهاند، اما پیمان همراه آنها نبوده است.
از سوی دیگر مأموران پلیس دریافتند دو برادر از مدتی قبل اختلاف مالی داشتند و پس از این حادثه هم بهزاد به صورت مرموزی به محل زندگیاش مراجعه نکرده و از تهران به مکان نامعلومی رفته است.
آثار جنایت در پشتبام
سرنخهای به دست آمده و چیدن پازلها کنار هم فرضیه برادرکشی را برای مأموران پلیس قوت بخشید، به همین دلیل مأموران به دستور بازپرس جنایی برای به دست آوردن ردی از مرد دندانپزشک به محل شرکت رفتند. کارآگاهان در نخستین گام از سرایدار شرکت تحقیق کردند، اما وی در بازجوییها مدعی شد پیمان اصلاً به شرکت مراجعه نکرده و برادر او هم برای انجام کاری از تهران خارج شده است.
در حالی که ایرج قصد داشت با تناقضگوییهایش مأموران پلیس را فریب دهد، مأموران در پشتبام شرکت با آثاری روبهرو شدند که حکایت از آن داشت آثار باقیمانده بقایای جسد سوخته شده انسان است. همزمان با ادامه تحقیقات، بقایای کشف شده برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل شد تا اینکه چند روز قبل پزشکی قانونی پس از آزمایش دیانای اعلام کرد بقایای به دست آمده از پشتبام شرکت متعلق به مرد گمشده است. با اعلام نظریه پزشکی قانونی، مأموران سرایدار شرکت را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
اختلاف ۴ میلیارد تومانی
متهم صبح دیروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران مقابل قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل مدعی شد پیمان به دست برادرش به قتل رسیده و او فقط در حمل جسد با قاتل همکاری داشته است.
وی در ادعایی گفت: «من سرایدار و کارمند خدماتی شرکت بودم و برای بهزاد کار میکردم. بهزاد، پزشک عمومی است و علاوه بر مطبش در شرکت با مقتول همکاری میکرد. آنها با هم ارتباط خوبی داشتند تا اینکه سال ۹۸ بهزاد تصمیم گرفت در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کند و به گفته خودش پس از اینکه موفق نشد وارد مجلس شود با برادرش اختلاف پیدا کرد. بهزاد میگفت ۴ میلیارد تومان به پیمان داده است تا برای او تبلیغات کند، اما او نه تبلیغات کرده و نه پولش را پس داده است. اختلاف آنها ادامه داشت و هر بار هم که با هم صحبت میکردند به نتیجهای نمیرسیدند تا اینکه روز حادثه، بهزاد برادرش را به شرکت دعوت کرد تا دوباره درباره اختلافشان با هم صحبت کنند.»
ساعت گرانقیمت
متهم ادامه داد: «صبح آن روز برادرش وارد شرکت شد و آنها به اتاق رفتند و با هم شروع به صحبت کردند. وقتی برایشان چای بردم، درگیری آنها بالا گرفت و ناگهان بهزاد با چاقو به برادرش حمله کرد و چند ضربه به او زد. پیمان خونین روی زمین افتاد و بهزاد دوباره با قندشکن ضربات دیگری به بدن برادرش وارد کرد تا اینکه متوجه شدیم او فوت کرده است. در حالی که به شدت ترسیده بودم، قاتل از من خواست به او کمک کنم جسد را با هم از بین ببریم تا ردی از جنایت باقی نماند. ما دو نفری جسد را به پشتبام بردیم و آتش زدیم. قسمتهایی از جسد که مانده بود مثله کردیم و داخل نایلون و کیسهای قرار دادیم و با خودرو به بیابانهای اطراف تهران بردیم و در آنجا رها کردیم. صاحبکارم پس از این حادثه، ساعت مچی گرانقیمتش را به عنوان دستمزد به من داد و خواست که سکوت کنم. از آن روز به بعد هم دیگر خبری از بهزاد ندارم.»
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، مأموران به دستور بازپرس جنایی در تلاشند تا برادر مقتول را به عنوان مظنون به قتل بازداشت و زوایای پنهان این حادثه را برملا کنند.
دیدگاه تان را بنویسید