کد خبر: 589482
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۱ ۰۸:۰۰:۲۸
| |

انگیزه پسر نوجوان از قتل مادرش چه بود؟

پسر نوجوان می‌گوید از مادرش کینه به دل داشت و شب‌ها و روز‌ها دنبال فرصتی بود از او انتقام بگیرد.

انگیزه پسر نوجوان از قتل مادرش چه بود؟
کد خبر: 589482
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۱ ۰۸:۰۰:۲۸

طلاق پدر و مادر پسر نوجوان انگیزه‌ای شد تا او در انتقامی کور، مادرش را به قتل برساند. متهم بعد از ارتکاب جنایت از تهران به مشهد گریخت تا اینکه بازداشت شد.

به گزارش جوان، بامداد دوشنبه بیست و یکم آذر ماه امسال، قاضی محمد حسین زارعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۴۴ تهرانپارس از قتل زن میانسالی در خانه‌اش با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی داخل پذیرایی آپارتمان مسکونی در شرق تهران با جسد خون آلود زن میانسالی به نام سهیلا روبه‌رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به گردن و شکم به قتل رسیده‌بود.

نخستین بررسی‌ها نشان داد مقتول چند سال قبل از شوهرش طلاق گرفته و در این خانه همراه دو پسر ۱۹ و ۲۲ ساله‌اش به نام‌های کیوان و پیمان زندگی می‌کرده‌است.

پیمان که موضوع قتل مادرش را به پلیس خبر داده‌بود، گفت: «پدر و مادرم سال‌ها قبل از هم جدا شدند و بعد از آن من همراه مادرم زندگی می‌کردم و برادر کوچک‌ترم کیوان همراه پدرم زندگی می‌کرد. مدتی قبل پدرم به زندان افتاد و برادرم برای زندگی پیش ما آمد. صبح مثل همیشه به محل کارم رفتم تا اینکه ساعتی قبل به خانه برگشتم، اما هر چقدر در زدم کسی در را باز نکرد. وقتی با کلیدم در را باز کردم با جسد خونین مادرم روبه‌رو شدم و موضوع را به پلیس خبر دادم.»

ردپای قاتل

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران پلیس در بررسی محل حادثه دریافتند به احتمال زیاد قاتل فرد آشنایی است که بدون تخریب قفل در وارد خانه شده و در فرصت مناسب زن میانسال را غافلگیر کرده و به قتل رسانده‌است. از سوی دیگر تحقیقات حکایت از آن داشت کیوان که سابقه اعتیاد به مواد‌مخدر داشته و همراه مادرش زندگی می‌کرده‌است، پس از حادثه به طرز مشکوکی ناپدید شده و خانه‌شان را به مکان نامعلومی ترک کرده‌است. بدین ترتیب مأموران پلیس به دستور بازپرس کیوان را به عنوان مظنون به قتل مادر تحت تعقیب قرار دادند.

بازداشت در بیمارستان

در حالی که تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت، چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید رهگذرانی در یکی از خیابان‌های شهرستان مشهد پیکر نیمه جان پسر جوانی را به نام کیوان که شباهت زیادی به قاتل فراری دارد و می‌خواسته به زندگی‌اش پایان دهد، پیدا و برای درمان به بیمارستانی منتقل کرده‌اند.

با اعلام این خبر، مأموران پلیس با گرفتن نیابت قضایی راهی مشهد شدند و در بیمارستان قاتل فراری را شناسایی کردند. قاتل پس از بهبودی نسبی به تهران منتقل شد و صبح دیروز مقابل قاضی محمد حسین زارعی بازپرس پرونده با اظهار پشیمانی به قتل مادرش اعتراف کرد. متهم برای ادامه تحقیقات و بررسی سلامت روحی و روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شد.

گفت و گو با قاتل

*کیوان چه شد که مادرت را به قتل رساندی؟

از مادرم کینه به دل داشتم و شاید شب‌ها و روز‌ها دنبال فرصتی بودم از او انتقام بگیرم، اما الان متوجه شدم اشتباه کردم.

*چرا از مادرت کینه داشتی؟

کینه من از مادرم به سال‌ها قبل بر می‌گردد. ۹ ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من از آن زمان به بعد با پدرم زندگی می‌کردم و برادر بزرگ‌ترم همراه مادرم شد.

هر چقدر بزرگ‌تر می‌شدم به این فکر می‌کردم که چرا مادرم مرا تنها گذاشت و از طرفی هم پدرم و بستگانم پشت سر مادرم بدگویی می‌کردند، اما خبر نداشتم که مادرم به خاطر اخلاق بد پدرم و کتک‌هایی که می‌خورد، از پدرم جدا شده‌است. به هر حال این حس بد در من بود و از سوی دیگر هم وضعیت پدرم نیز مناسب نبود و گاهی هم به خاطر خلاف‌هایی که می‌کرد، به زندان می‌افتاد و من همیشه بی‌سر و سامان بودم.

*چقدر درس خواندی؟

درس هم خوانده‌ام، البته دیپلم نگرفته‌ام، چون کار می‌کردم. آشپز یک رستوران بودم و پول در می‌آوردم.

*معتادی؟

بله چند سال قبل معتاد به حشیش و گل شدم، اما سه سال است ترک کرده‌ام.

*چه شد که تصمیم گرفتی همراه مادرت زندگی کنی؟

چند ماه قبل پدرم به زندان افتاد و من حیران و سرگردان کوچه و خیابان بودم. در واقع کارتن‌خواب شده‌بودم، چون کار هم نمی‌کردم تا اینکه دو ماه قبل از حادثه مادرم مرا پیدا کرد و پیش خودش برد و از آن روز به بعد همراه او و برادرم زندگی می‌کردم.

*درباره شب حادثه توضیح بده؟

همانطور که گفتم از مادرم کینه داشتم و شب حادثه وقتی متوجه شدم برادرم دیر به خانه می‌آید، نقشه‌ام را اجرا کردم. البته می‌خواستم به زندگی خودم هم پایان بدهم و به همین دلیل پس از قتل با چاقو رگ گردنم را زدم، اما فوت نکردم. حتی روز بعد دارو خریدم، اما دارو هم اثر نکرد و بعد به مشهد فرار کردم.

*مشهد هم خود‌زنی کردی؟

وقتی به مشهد رسیدم رگ گردنم، عفونت کرده‌بود که به دارو خانه رفتم و مقدار زیادی قرص خریدم و پودر آن را روی زخمم ریختم و باقیمانده آن را هم خوردم تا به زندگی‌ام پایان دهم و بی‌هوش شدم و وقتی به هوش آمدم دیدم روی تخت بیمارستان هستم.

*حرف آخر؟

پشیمان هستم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها