کد خبر: 589887
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۳ ۲۰:۳۰:۰۶
| |

«اعتمادآنلاین» از پیگیری یک پرونده گزارش می‌دهد:

حکم قصاص؛ مجازات سرقت مرگبار از همسایه

مرد جوان به دلیل مشکلات مالی از کارگاه همسایه‌اش دزدی کرد اما این سرقت به ارتکاب قتل منجر شد.

حکم قصاص؛ مجازات سرقت مرگبار از همسایه
کد خبر: 589887
|
۱۴۰۱/۱۰/۱۳ ۲۰:۳۰:۰۶

مردی که در جریان سرقت از یک کارگاه مرتکب قتل شده بود از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.

به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که مردی جوان است به کارگاه همسایه رفته و هنگام سرقت از آنجا اقدام به قتل کرده بود.

قتل چطور اتفاق افتاد

یک سال قبل خبر رسید مرد جوانی به نام مهرداد در کارگاهش به قتل رسیده است. وقتی پلیس در محل حاضر شد با جسد خونین مرد جوانی روبه‌رو شد که با ضربات سنگینی که به سر و بدنش وارد شده بود به قتل رسیده بود.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارگر مهرداد که پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: صبح که به کارگاه آمدم، وقتی در را باز کردم با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. صاحب‌کارم کشته شده و همه دستگاه‌ها به سرقت رفته بود. من بلافاصله با پلیس تماس گرفتم.

ماموران در گام اول به پرس‌و‌جو از همسایه‌ها پرداختند و دریافتند در همسایگی کارگاه مهرداد کارگاه قالب‌سازی دیگری بوده که صاحب آن از چند روز قبل قصد داشته دستگاه‌های قالب‌سازی‌اش را بفروشد.

ماموران به بازجویی از صاحب کارگاه به نام داوود پرداختند و تناقض‌گویی‌های او شک پلیس را برانگیخت. به این ترتیب داوود بازداشت شد و پرده از قتل مرد همسایه برداشت.

متهم گفت: من و دایی‌ام یک کارگاه قالب‌سازی داریم و در آن کار می‌کنیم. ما از سال‌ها قبل با مهرداد همسایه بودیم. مدتی بود من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم نیز مشکل داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم یکی از دستگاه‌های کارگاهم را بفروشم. چند روز پیش وقتی با مهرداد در این باره صحبت کردم او هم گفت قصد دارد چندین دستگاه قالب‌سازی‌ را بفروشد. آنجا فکری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دستگاه‌های قالب‌سازی کارگاه مهرداد را بدزدم و آنها را هم بفروشم. ولی دستگاه‌ها سنگین بودند و باید برای حمل‌شان از جرثقیل استفاده می‌کردم.

او ادامه داد: در فرصتی مناسب قرص خواب به مهرداد دادم تا بخوابد. وقتی او در کارگاهش به خواب عمیق رفته بود دو مالخر را به کارگاه آوردم و شبانه با جرثقیل دستگاه کارگاه خودم و چند دستگاه از کارگاه مهرداد را به مالخرها فروختم. چند ساعت از این ماجرا گذشته بود که مهرداد از خواب بیدار شد و به ماجرا پی برد. او به کارگاهم آمد و داد و بیداد راه انداخت. می‌خواست پلیس را خبر کند که با او درگیر شدم و چند ضربه به سرش زدم.

به دنبال اعتراف‌های این مرد، او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

ابتدای جلسه محاکمه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس داوود در جایگاه متهم ایستاد و اتهام قتل عمدی را نپذیرفت.

متهم گفت: باور کنید نمی‌خواستم مهرداد را بکشم. او می‌خواست به پلیس زنگ بزند. به همین خاطر فقط می‌خواستم مانع تماس او شوم. چوبی را که روی زمین افتاده بود برداشتم. می‌خواستم به کمر او ضربه بزنم تا روی زمین بیفتد و دیگر نتواند پلیس را باخبر کند؛ اما او یکباره برگشت و ضربه ناخواسته به سرش برخورد کرد و موجب شکستگی جمجمه‌اش شد. اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و حالا پشیمان هستم.

او ادامه داد: من مشکلات مالی داشتم. به همین خاطر وقتی از مهرداد شنیدم او هم می‌خواهد دستگاه‌های گران‌قیمت کارگاهش را بفروشد، تصمیم گرفتم آنها را سرقت کنم و بفروشم؛ اما فکر نمی‌کردم کار به قتل بکشد.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها