گروگان گرفتن پسردایی برای اخاذی ۴ میلیارد تومانی
جوان آدمربا گفت: داییام پولدار است و وضع مالی خوبی دارد. همیشه حسرت زندگی آنها را میخوردم و دوست داشتم روزی من هم پولدار شوم و خوشگذرانی کنم. طمع پول باعث شد نقشه آدمربایی پسر داییام را طراحی و اجرا کنم.
پسر جوان همیشه حسرت زندگی دایی پولدارش را میخورد و در نهایت هم با همدستی سه نفر از دوستانش، پسر او را برای اخاذی ۴ میلیارد تومانی گروگان گرفت، اما به آرزویش نرسید و به دام افتاد.
به گزارش جوان، عصر روز شنبه، دهم دی ماه مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از چند مرد آدمربا به اتهام ربودن پسر ۲۳ سالهاش برای اخاذی ۴ میلیارد تومانی شکایت کرد.
وی گفت: «من مرد ثروتمندی هستم و در بازار تهران مغازه عمدهفروشی دارم. صبح امروز پسرم حمید عموی بیمارش را با خودرواش به بیمارستانی رساند و بعد در راه برگشت به خانه ناگهان ناپدید شد. ساعتی بعد مرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت پسرم حمید را گروگان گرفتهاست و باید برای آزادی او ۴ میلیارد تومان به شماره حسابش واریز کنم.
ابتدا باور نکردم، اما آنها صدای التماسهای پسرم را برای من پخش کردند که میگفت شکنجه میشود و از من میخواست او را نجات دهم. آدمربایان یکبار هم گوشی را به حمید دادند و او با من صحبت کرد و گفت در دام آدمربایان خشنی گرفتار شدهاست و هر چه زودتر برای نجات او اقدامی کنم. از طرفی هم مرد گروگانگیر تهدید کرد، اگر به پلیس خبر بدهم جسد پسرم را برای من میفرستد و من هم از ترس جان پسرم ابتدا مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان به شماره حسابی که به من داد، واریز کردم و قرار شد آنها پسرم را آزاد کنند و من هم مابقی پول را فراهم و به حساب آنها واریز کنم، اما آدمربایان به قولشان عمل نکردند. الان به اداره پلیس آمدهام و میخواهم قبل از اینکه برای پسرم اتفاق بدی رخ دهد، پسرم را از دام آدمربایان نجات دهید.»
نجات گروگان
با طرح این شکایت تیم زبدهای از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی محمد مهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی آدمربایان و نجات گروگان وارد عمل شدند.
مأموران پلیس در نخستین گام با بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه دریافتند لحظه حادثه داخل خیابانی در نزدیکی بیمارستان خودروی پژویی با چهار سرنشین راه خودرو حمید را سد میکند و سپس سه نفر از داخل خودرو که یکی از آنها نقاب به صورت دارد، پیاده و سوار خودروی حمید میشوند و به راه میافتند.
در بررسیهای بعدی مأموران پلاک خودروی پژو را به دست آوردند و از مرکز استعلام گرفتند که مشخص شد خودرو متعلق به مرد میانسالی به نام بهمن است.
بدین ترتیب با شناسایی مالک خودرو مأموران پلیس دریافتند سردسته آدمربایان پسر عمه گروگان به نام احسان است که با همدستی یکی از دوستانش و پدر و پسر دیگری نقشه آدمربایی را طراحی و اجرا کردهاست. با به دست آمدن این اطلاعات مأموران پس از پنج روز تلاش و انجام بررسیهای فنی مخفیگاه آدمربایان را در باغی حوالی شهرستان رباط کریم شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه متهمان را دستگیر کردند و گروگان دست و پا بسته را نجات دادند.
شکنجههای مرد آشنا
شاکی پس از آزادی از دام آدمربایان گفت: «روز حادثه خودروی پژویی راه مرا سد کرد و بعد سه نفر از خودرو پیاده شدند و یکی از آنها چاقویی به پهلویم گذاشت و دستور داد حرکت کنم. پس از طی مسافت کوتاهی چشمانم را با پارچهای و دست و پایم را با طنابی بستند و به باغی بیرون از تهران منتقل کردند. یکی از آدمربایان به صورت کامل صورتش را پوشاندهبود و من احتمال دادم او فرد آشنایی است و به همین دلیل هم به صورتش نقاب زدهاست. از طرفی هم وقتی او با همدستانش صحبت میکرد و دستور شکنجه میداد صدایش برای من آشنا بود و احتمال دادم او پسر عمهام است، اما حرفی نزدم، چون فکر کردم اگر متوجه شود او را شناسایی کردهام، جانم به خطر میافتد. سه همدست او در این پنج روز مرا شکنجه دادند و صدای مرا ضبط کردند و برای پدرم فرستادند تا او را مجبور کنند به آنها ۴ میلیارد تومان بدهد، اما در نهایت دستگیر شدند.»
طمع پول
متهمان در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند، اما سه متهم مدعی شدند سردسته باند آنها را فریب دادهاست. یکی از آنها گفت: احسان به ما گفت با یک نفر اختلاف حساب دارد و گفت میخواهد پسرش را گوشمالی دهد تا به پولش برسد من، پسرم و دوست دیگرش هم فریب او را خوردیم.»
متهم اصلی هم گفت: «داییام پولدار است و وضع مالی خوبی دارد. همیشه حسرت زندگی آنها را میخوردم و دوست داشتم روزی من هم پولدار شوم و خوشگذرانی کنم. طمع پول باعث شد نقشه آدمربایی پسر داییام را طراحی و اجرا کنم. مدتی قبل موضوع را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم و آنها هم قبول کردند. روز حادثه یکی از دوستانم پدرش را هم با خودش آورد و چهار نفری نقشه را اجرا کردیم. من صورتم را پوشاندهبودم تا شناسایی نشوم، اما دستگیر شدم و هویتم بر ملا شد.»
متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
دیدگاه تان را بنویسید