کد خبر: 592933
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ ۰۸:۱۴:۵۰
| |

نسخه رمال، زندگی زن و شوهری را ویران کرد

مرد میانسال گفت: یکی از دوستان همسرم به او گفته بود شوهرت طلسم شده و باید طلسمم شکسته شود. او رمالی را معرفی کرده بود تا طلسم مرا باطل کند. همسرم پیش رمال رفته و رمال هم نسخه‌ای به او داده و گفته بود اگر با هم به سرقت بروید خیلی زود پولدار می‌شوید.

نسخه رمال، زندگی زن و شوهری را ویران کرد
کد خبر: 592933
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ ۰۸:۱۴:۵۰

زن میانسال برای شکستن طلسم شوهرش دست به دامان یک رمال شد و با نسخه او تصمیم گرفت همراه شوهرش به سرقت برود، اما در جریان دزدی همراه او به دام پلیس افتاد.

به گزارش جوان، چندی قبل سرقت‌های سریالی از منازلی در خیابان‌های شمالی تهران به مأموران پلیس گزارش شد.

یکی از شاکیان گفت: «همراه خانواده‌ام برای چند روز به مسافرت رفته بودم. امروز وقتی به خانه برگشتم قفل در تخریب شده بود و تمامی وسایل خانه هم به‌هم ریخته بود که متوجه شدم سارق یا سارقانی به خانه‌ام دستبرد زده‌اند. تمامی سرمایه‌ام حدود ۲ میلیارد تومان طلا و دلار بود که در قسمتی از خانه جاسازی کرده بودم و فکر می‌کردم جایش امن است، اما وقتی به سراغ کیف سامسونت پر از دلار و طلا رفتم متوجه شدم سارق کیف را هم علاوه بر تعدادی از وسایل برقی خانه سرقت کرده است.»

با طرح این شکایت، تیمی از مأموران زبده پلیس آگاهی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز کردند.

مأموران پلیس در همان ابتدای تحقیقات با چند شکایت مشابه روبه‌رو شدند که در بررسی دوربین‌های مداربسته محل‌های حادثه دریافتند عاملان سرقت‌های سریالی از منازل، زن و مردی هستند که وظیفه زن زاغ زنی است و مرد هم وارد آپارتمان می‌شود و سرقت می‌کند.

همچنین مشخص شد تمامی سرقت‌ها در شب صورت گرفته و عاملان سرقت هم برای اینکه شناسایی نشوند، ماسک به صورت دارند و هیچ ردی از خود به جا نمی‌گذارند.

در حالی که تحقیقات برای دستگیری سارقان ادامه داشت، مأموران پلیس در بررسی‌های فنی و تخصصی در یکی از سرقت‌ها با اثر انگشت سارق روبه‌رو شدند. بدین ترتیب اثر انگشت سارق نمونه‌برداری شد و برای شناسایی در اختیار کارآگاهان تشخیص هویت پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسی‌ها نشان داد اثر انگشت به‌جا مانده در محل متعلق به سارق سابقه‌داری به نام شهروز است که مدتی قبل از زندان آزاد شده است.

 مأموران در تحقیقات بعدی متوجه شدند شهروز پس از آزادی از زندان این‌بار همراه همسرش به سرقت می‌رود. پس از شناسایی متهمان، مأموران برای دستگیری آن‌ها وارد عمل و چند روز قبل موفق شدند زوج سارق را که قصد داشتند از آپارتمان مسکونی سرقت کنند، دستگیر کردند.

شهروز در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی با همدستی همسرش اعتراف کرد. وی ادعا کرد وقتی آخرین بار از زندان آزاد شده توبه کرده، اما همسرش از رمالی نسخه‌ای گرفته بود که در آن نوشته بود اگر این‌بار با همسرت به سرقت بروی به ثروتی هنگفت می‌رسی، به همین خاطر تصمیم گرفت با همسرش دست به سرقت بزند. متهم در ادامه مالخر اموال سرقتی را هم به مأموران پلیس معرفی کرد.

مأموران پلیس در ادامه مالخر را هم دستگیر کردند و بدین ترتیب متهمان پس از تکمیل تحقیقات راهی زندان شدند.

گفت‌وگو با سارق

*شهروز چند بار سابقه داری؟

من از دوران جوانی با چند سارق حرفه‌ای آشنا شدم و شروع به سرقت کردم. رفت و آمد با دوستان خلافکارم باعث شد معتاد شوم، به همین دلیل شغل همیشگی‌ام سرقت شد. الان درست یادم نمی‌آید، اما فکر کنم ۱۵ بار دستگیر شده‌ام.

*خسته نشدی این همه دستگیر و آزاد شدی؟

واقعیتش خسته شدم و الان هم توبه کردم و می‌خواهم وقتی آزاد شدم شغلی پیدا کنم و زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشم.

*اولین بار است که توبه کرده‌ای؟

نه بار آخر در زندان توبه کرده بودم، اما سه ماه قبل که آزاد شدم همسرم مرا وسوسه کرد و توبه‌ام را شکستم.

*چرا؟

گفتم من توبه کرده بودم، اما همسرم می‌گفت از رمالی نسخه‌ای گرفته که اگر به آن عمل کنیم به زودی به ثروت هنگفتی می‌رسیم. من معمولاً بدشانس هستم و هر زمانی از زندان آزاد می‌شدم و شروع به سرقت می‌کردم خیلی زود دستگیر و راهی زندان می‌شدم. یکی از دوستان همسرم به او گفته بود شوهرت طلسم شده و باید طلسمم شکسته شود تا دستگیر نشوم. او رمالی را معرفی کرده بود تا طلسم مرا باطل کند. همسرم پیش رمال رفته و موضوع دستگیری مرا توضیح داده بود و رمال هم نسخه‌ای به او داده و گفته بود اگر با هم به سرقت بروید خیلی زود پولدار می‌شوید و بعد هم از تهران مهاجرت می‌کنید. همسرم اصرار داشت با من به سرقت بیاید. او گفت پس از اینکه پولدار شدیم از تهران می‌رویم، اما قبل از پولدار شدن گرفتار شدیم.

*شیوه سرقت‌تان چگونه بود؟

ما دو نفری ابتدا خانه‌های خالی را شناسایی می‌کردیم و زیر نظر می‌گرفتیم و بعد شبانه به محل می‌رفتیم. همسرم داخل کوچه یا خیابان زاغ‌زنی می‌کرد و من هم از طریق بالکن یا در ورودی آپارتمان وارد خانه می‌شدم و همسرم اگر به مورد مشکوکی برخورد می‌کرد، به من خبر می‌داد.

*معمولاً چه وسایلی سرقت می‌کردید؟

ما برای سرقت طلا و پول می‌رفتیم، اما به هر خانه‌ای دستبرد می‌زدیم، پول و طلا پیدا نمی‌کردیم، به همین دلیل وسایل خانه مثل تلویزیون یا وسایل قیمتی کوچک را سرقت می‌کردیم.

*در هیچ کدام از سرقت‌ها طلا و پول گیرتان نیامد؟

در یکی از سرقت‌ها من ریسک کردم و تمامی وسایل خانه را به‌هم ریختم تا اینکه پس از ساعتی کیف سامسونتی پر از پول و طلا که زیر تختخواب جاسازی شده بود پیدا کردم.

*چقدر ارزش داشت؟

دقیق نمی‌دانم، چون معمولاً طلا‌ها را همسرم می‌فروخت و پول‌ها هم در اختیار او بود، چون همسرم رئیس من بود و دستور می‌داد. من فقط وسایل سرقتی را به مالخر می‌فروختم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها