کد خبر: 593063
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ ۲۰:۳۰:۴۴
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

درخواست بخشش مردی که همکارش را کشت

مرد جوان متهم است در درگیری با همکارش در ساختمانی نیمه‌کاره او را به قتل رسانده است.

درخواست بخشش مردی که همکارش را کشت
کد خبر: 593063
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ ۲۰:۳۰:۴۴

مردی که در اتاقک نگهبانی دست به قتل زده است وقتی در برابر قضات ایستاد و شکایت اولیای دم را شنید ابراز پشیمانی و درخواست بخشش کرد.

به گزارش اعتمادآنلاین، این پرونده با کشف جسد مردی در اتاقک نگهبانی به جریان افتاد. صاحب ملکی نیمه‌ساز یک سال قبل وقتی برای سرکشی به ساختمان رفته بود با در قفل‌شده روبه‌رو شد و پس از گشودن در و مشاهده جسد خونین نگهبان میانسال به نام اصغر، پلیس را باخبر کرد.

به این ترتیب ماموران بلافاصله راهی ساختمان نیمه‌ساز شدند و جسد اصغر با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. شواهد نشان می‌داد او با ضربه‌های متعدد میله آهنی به سرش از پا درآمده است.

صاحب ملک که پلیس را خبر کرده بود گفت: از مدت‌ها قبل اصغر و پسر جوانی به نام قاسم را به عنوان نگهبان در ساختمان نیمه‌ساز استخدام کردم؛ اما حالا خبری از قاسم نیست و ناپدید شده است. گمان می‌کنم او در این ماجرا دست داشته باشد.

در حالی که فرضیه دست داشتن قاسم در این قتل قوت گرفته بود ماموران به ردیابی او پرداختند و بازداشتش کردند.

قاسم به درگیری با همکارش و کشتن او اعتراف کرد و گفت: من و قاسم چهار ماه با هم همکار بودیم و هر دو در اتاقک نگهبانی ساختمان نیمه‌ساز کار می‌کردیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم. آن شب سر موضوعی از او ناراحت شدم و خواستم از اتاقک نگهبانی خارج شود؛ اما او یکباره شروع به فحاشی کرد. من اعتراض کردم و از او خواستم فحش ندهد اما قاسم با عصبانیت فحش‌های ناموسی داد. من که عصبانی شده بودم از کوره در رفتم و در یک لحظه با میله‌ای که در گوشه اتاقک افتاده بود به او حمله کردم و چند ضربه به بدنش زدم. می‌خواستم او را رها کنم اما گمان کردم اگر بلند شود من را می‌کشد. به همین خاطر با بیل هم چند ضربه به سرش زدم. وقتی روی زمین افتاد در اتاقک نگهبانی را قفل کردم و از آنجا فرار کردم. وقتی آنجا را ترک می‌کردم او نفس می‌کشید و زنده بود.

متهم ادامه داد: من قصد کشتن قاسم را نداشتم. فقط چند ضربه به او زدم اما فکر نمی‌کردم ضربه‌ها کشنده باشد.

به دنبال اعتراف‌های متهم و بازسازی صحنه جرم برای قاسم کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

متهم در دادگاه در حالی از خود دفاع کرد که اولیای دم درخواست قصاص کردند.

وقتی قاسم روبه‌روی قضات ایستاد گفت: من و اصغر در اتاقک نگهبانی با هم زندگی می‌کردیم. او شوخی‌های زشتی با من می‌کرد. روز حادثه وقتی با من شوخی کرد به او اعتراض کردم و خواستم اتاق را ترک کند؛ اما او فحش داد. او با حرف‌هایش مرا تحریک کرد و من از کوره در رفتم و با میله به جانش افتادم.

او در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من قصد کشتن اصغر را نداشتم و از ترسم او را زدم. اگر او را نزده بودم خودم در درگیری کشته می‌شدم. من شرمنده فرزندان او هستم و تقاضای بخشش دارم. او همسن پدرم بود و من اشتباه بزرگی مرتکب شدم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها