کد خبر: 593613
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۶ ۰۸:۰۰:۳۸
| |

مردی بعد از قتل برادر و عمویش خودکشی کرد

مرد جوان از مراقبت از برادر معولش به ستوه آمه بود و به همین دلیل دست به اقدامی جنون‌آمیز زد.

مردی بعد از قتل برادر و عمویش خودکشی کرد
کد خبر: 593613
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۶ ۰۸:۰۰:۳۸

مردی که از رسیدگی به وضعیت برادر معلولش خسته شده بود، او را به قتل رساند. وی سپس عمویش را که برای کمک وارد عمل شده بود به کام مرگ کشاند و سرانجام با سقوط از ساختمان به زندگی خودش پایان داد.

به گزارش جوان، ساعت ۱۹:۵۴ شامگاه سه‌شنبه چهارم بهمن‌ماه، قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۱۰ شهدا از حادثه مرگبار خانوادگی در خیابان مخبر شمالی در جنوب تهران باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.

کشف ۳ جسد

تیم جنایی همان ابتدای ورود به ساختمان چهار طبقه مسکونی در رمپ پارکینگ با جسد خونین پسر ۳۳ ساله‌ای به نام احسان روبه‌رو شد که حکایت از آن داشت بر اثر سقوط از ارتفاع به کام مرگ رفته است.

بالای سر جسد پسر جوان، زن میانسالی با فریاد و شیون خبر از حادثه دلخراشی می‌داد و مدام می‌گفت «بدبخت شدم، فرزندانم را از دست دادم و زندگی‌ام سیاه شد.» گریه‌های زن جوان تمامی نداشت و مأموران کلانتری، تیم جنایی را به طبقه اول ساختمان که در ورودی آن باز بود راهنمایی کردند. تیم جنایی داخل پذیرایی و در نزدیکی آشپزخانه با جسد مرد میانسال و جسد مرد جوانی به فاصله یک متر از هم مواجه شدند که خون بدنشان سرامیک‌های سفید و فرش‌ها را رنگین کرده بود. لکه‌های خون روی در و دیوار پذیرایی و آشپزخانه همه نشان از درگیری دلخراشی داشت و در همان ابتدا هم مشخص شد اجساد متعلق به عمو و برادرزاده‌ای به نام‌های حامد ۶۶ ساله و بهنام ۳۵ ساله است که در درگیری با احسان به طرز دلخراشی به قتل رسیده‌اند.

در حالی که تحقیقات اولیه نشان می‌داد در این حادثه، احسان برادر و عمویش را به قتل رسانده و بعد به زندگی خود پایان داده است، تیم جنایی برای برملا کردن راز این حادثه هولناک به سراغ مادر دو پسر جوان رفتند واز او درباره حادثه تحقیق کردند.

 پسر بیمار

زن میانسال که گریه امانش نمی‌داد در توضیح ماجرا گفت: «زندگی آرام و خوبی داشتیم و در طبقه اول این ساختمان، من همراه شوهرم و دو پسرم زندگی می‌کردم، اما الان دو پسرم را از دست دادم و من و شوهرم تنها شدیم. طبقه دوم برادرشوهرم حامد به صورت مجردی زندگی می‌کرد که در این حادثه او هم جانش را از دست داد. در طبقه سوم هم برادرشوهر دیگرم همراه زن و بچه‌اش زندگی می‌کند و طبقه چهارم نیز در اختیار خانواده‌ای است که مدتی قبل اجاره کردند. پسر بزرگم در مرزبانی خدمت می‌کرد و علاقه زیادی به کارش داشت، اما مدتی قبل در حادثه‌ای معلول شد، به‌طوری‌که برای ادامه زندگی به کمک ما نیاز داشت. از آن روز به بعد زندگی‌مان کمی تیره و تار شد و پسر کوچک‌ترم همیشه نگران وضعیت برادرش بود تا جایی که مشکل روحی و روانی پیدا کرد. او همیشه به وضعیت زندگی‌مان اعتراض می‌کرد و می‌گفت از این زندگی خسته شده است. ما چند باری سعی کردیم او را در مرکز روان‌درمانی بستری کنیم، اما موفق نشدیم.»

تهدید به قتل

زن میانسال ادامه داد: «نگرانی‌ها و اعتراضات احسان تمامی نداشت تا جایی که مدتی قبل عصبانی شد و به من گفت روزی تو، پدر و برادرم و در آخر هم خودم را می‌کشم تا همه از این زندگی و گرفتاری خلاص شویم. حرف‌های او مرا نگران کرده بود، اما هرگز فکر نمی‌کردم روزی او این حادثه دلخراش را رقم بزند. شب حادثه شوهرم به مسجد محل رفته بود و من و دو پسرم در خانه تنها بودیم.

طبقه سوم و چهارم کسی نبود و فقط برادرشوهرم حامد در طبقه دوم بود که احسان و بهنام با هم مشاجره لفظی کردند. وقتی درگیری آن‌ها بالا گرفت، ترسیدم و از برادرشوهرم درخواست کمک کردم. او برای میانجیگری به خانه ما آمد، اما احسان کوتاه نمی‌آمد و همچنان داد و فریاد می‌کرد. او ناگهان به آشپزخانه رفت و چاقوی بزرگی برداشت، من با دیدن این صحنه خیلی ترسیدم و به داخل کوچه رفتم و از همسایه‌ها درخواست کمک کردم.»

صحنه هولناک

زن میانسال در پایان گفت: «لحظاتی بعد وقتی به داخل ساختمان بازگشتم با جسد خونین و بی‌جان پسر کوچکم در رمپ پارکینگ روبه‌رو شدم. شوکه شده بودم و توان حرف زدن نداشتم، به سرعت داخل خانه رفتم و در آنجا هم با صحنه هولناکی مواجه شدم که لحظاتی از هوش رفتم. وقتی همسایه‌ها وارد خانه‌ام شدند به هوش آمدم و تازه فهمیدم چه بلایی سر خانواده‌ام آمده است. من فکر می‌کنم پسرم بعد از اینکه برادر و عمویش را کشته به پشت‌بام رفته و به زندگی خودش هم پایان داده است.»

تصمیم نهایی

همزمان با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، تیم جنایی برای بررسی موضوع و مشخص شدن علت مرگ احسان به پشت‌بام رفتند. بررسی‌ها نشان داد پسر جوان وقتی در درگیری برادر و عمویش را به قتل می‌رساند و برای اینکه به زندگی‌اش پایان بدهد به پشت‌بام می‌رود. او وقتی به پشت‌بام می‌رسد ابتدا دمپایی‌هایش را از پا درمی‌آورد و تصمیم نهایی خود را می‌گیرد و خودش را از ساختمان چهار طبقه به پایین پرت می‌کند و به زندگی‌اش پایان می‌دهد.

تحقیقات درباره این حادثه در حالی ادامه دارد که گفته می‌شود قاتل از مدتی قبل با عمویش اختلاف مالی داشته است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها