زندگی سیاه زن مطلقه در پاتوق معتادان
زن جوان که به ایدز مبتلا شده حالا فهمیده جنینش نیز معتاد و بیمار است.
وقتی متوجه شدم در پاتوق معتادان به بیماری «ایدز» مبتلا شده ام، از ترس این موضوع را پنهان کردم و به کسی چیزی نگفتم، اما اکنون آزمایش های پزشکی مشخص کرد که نه تنها جنین 5 ماهه ام به مواد مخدر اعتیاد دارد بلکه او نیز به «ایدز» مبتلا شده است و ...
به گزارش روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 24 ساله ای است که به همراه چند زن و مرد دیگر و در عملیات ارتقای امنیت اجتماعی و پاک سازی مناطق آلوده توسط نیروهای کلانتری طبرسی شمالی مشهد دستگیر شده است.
این زن جوان که مدعی بود به عقد موقت یکی از مردان پاتوق نشین درآمده است و به دلیل اعتیاد به شیشه در پاتوق های خلافکاران روزگار می گذراند درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در شهر بجنورد (مرکز استان خراسان شمالی) به دنیا آمدم و تا مقطع دیپلم درس خواندم. پدرم اگرچه به جوشکاری مشغول بود، اما خیلی از کارهای ساختمانی و حتی فنی، مانند لوله کشی را هم انجام می داد به همین دلیل از همان دوران مجردی در منزل پدربزرگم جایگاهی داشت؛ چرا که او نزد پدربزرگم زندگی می کرد و کس و کاری نداشت. وقتی بزرگ تر شد پدربزرگم که او را به فرزند خواندگی پذیرفته بود، دختری را برایش انتخاب کرد تا ازدواج کند. پدرم نیز آن طور که اطرافیانم بیان می کردند به مادرم علاقه ای نداشت و تنها به خاطر پدربزرگم که مردی بازاری و پولدار بود تن به ازدواج داد. خلاصه من اولین فرزند خانواده بودم و دو برادر کوچک تر از خودم داشتم، ولی اختلاف بین پدر و مادرم زیاد بود تا جایی که آن ها بالاخره از هم طلاق گرفتند. پدرم خیلی زود با زن دیگری ازدواج کرد و مادرم نیز سرپرستی فرزندانش را پذیرفت. آن زمان من 10 سال بیشتر نداشتم و در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم. چند سال بعد به دلیل آن که از مهر پدر بی بهره بودم، عاشق لبخندهای محبت آمیز پسر همسایه شدم و پای سفره عقد نشستم. البته ابتدا فقط صیغه محرمیت بین ما جاری شد تا با یکدیگر بیشتر آشنا شویم، ولی من در همان روزهای آغاز زندگی مشترک فهمیدم که «فرشید» به مواد مخدر و مشروبات الکلی اعتیاد دارد. او مدام در پاتوق های خلافکاران بود و با دوستانش مواد مصرف می کرد و با زنان غریبه هم ارتباط داشت.
وقتی به او اعتراض می کردم مرا سرزنش می کرد که آن زنان کنار من می نشینند و عاشقانه با هم مواد مصرف می کنیم، ولی در خانه فقط سرزنش می شنوم! این گونه بود که من هم برای اثبات عشقم کنار او نشستم و مواد مخدر صنعتی مصرف کردم. طولی نکشید که من هم به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم و «فرشید» هم که نمی توانست هزینه های اعتیادمان را بپردازد، کارتن خواب شد و من هم به ناچار طلاق گرفتم و از پاتوق های خلافکاران سردرآوردم. از آن روز به بعد برای تامین مخارج اعتیاد، به هر کار شرم آوری تن می دادم؛ چرا که از چهار سال قبل به مصرف شیشه روی آوردم و درآمدی هم نداشتم.
روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که بالاخره در یکی از همین پاتوق ها به عقد موقت «فرداد» درآمدم تا از این بی کسی و تنهایی رها شوم، اما زمانی که فهمیدم باردار هستم با کمک یکی از خیران به پزشک مراجعه کردم و آن جا بود که با انجام آزمایش های پزشکی دریافتم که به «ایدز» مبتلا شده ام، ولی این موضوع را از دیگران پنهان کردم؛ چرا که ممکن بود دیگر مرا به آن پاتوق راه ندهند! الان هم که توسط پلیس و در پاتوق خلافکاران دستگیر شدم، مشخص شد که نه تنها جنین 5 ماهه ام اعتیاد دارد بلکه او هم به این بیماری خطرناک مبتلا شده است و ...
با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) و هماهنگی های قضایی، این زن جوان برای ترک اعتیاد و درمان های تخصصی به مراکز قانونی ترک اعتیاد معرفی شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
دیدگاه تان را بنویسید