درخواست طلاق از زنی که عاشق ترشی است
درست کردن و فروش ترشی نتوسط زن جوان باعث شد شوهر او با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق بدهد.
علاقه زن جوان به تهیه و فروش ترشیهای خانگی، مرد جوان را راهی دادگاه خانواده تهران کرد. این مرد فقط به همین دلیل عجیب تصمیم گرفت از همسرش برای همیشه جدا شود. او که از این کار همسرش ناراضی بود، درنهایت پس از یک جنجال بزرگ، درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کرد.
به گزارش جام جم، این مرد درباره ماجرای زندگیاش گفت: آقای قاضی سه سال است با همسرم ازدواج کردهام. من و همسرم تحصیلکرده هستیم. وضع مالی و درآمد من خوب است. تقریبا زندگی مرفهی داریم. همیشه سعی کردهام بهترین زندگی را برای همسرم فراهم کنم. ولی بعد از ازدواج متوجه شدم او علاقه عجیبی به تهیه ترشی دارد. اوایل از اینکار او بدم نمیآمد. از اینکه هنر دارد و انواع ترشی را درست میکند، همیشه از او تشکر میکردم. چون خودم هم عاشق ترشی هستم. ولی بعد از مدتی سولماز کاری کرد که بهشدت متعجب شدم. او شروع کرد به تهیه ترشی برای بقیه و آن را میفروخت. او کمکم برای خودش مشتری پیدا کرد و دیگر از صبح تا شب در حال درست کردن انواع ترشی بود. سفارش میگرفت و درست میکرد. در مقابلش هم پول میگرفت. به او گفتم به خاطر علاقهات ترشی درست کن، ولی دیگر آنها را نفروش. ما نیاز مالی نداریم و این کار تو برای من ناراحت کننده است. او حتی فامیل و بستگان مرا هم درگیر این ماجرا کرد. از آنها نیز سفارش میگرفت. این کار او باعث میشد بقیه تصور کنند درآمدم کم است و برای گذران زندگی، همسرم مجبور است ترشی بفروشد. از این کارش خجالت میکشیدم. خیلی سعی کردم سولماز را از این کار منصرف کنم. ولی او روزبهروز به مشتریهایش اضافه میکرد. دیگر تمام زندگیاش را صرف این کار کرد. بارها سر همین موضوع با او درگیر شدم. به او گفتم دست از این کارش بردارد چون باعث آبروریزی من میشود. بارها چند نفر از دوستان و بستگانم به من کنایه میزدند که اگر پول میخواهم بدون خجالت به آنها بگویم. در صورتی که ما نیاز مالی نداریم و ضرورتی ندارد سولماز چنین کاری انجام بدهد. ولی او انگار با من لجبازی کرد. تا جایی که پس از یک درگیری بزرگ سر همین مسأله، تصمیم گرفتم برای همیشه از این زن جدا شوم.
در ادامه، همسر این مرد نیز به قاضی گفت: « آقای قاضی من عاشق آشپزی و تهیه ترشی هستم. چون خودم ترشی خیلی دوست دارم. اوایل برای دل خودم این کار را انجام میدادم. ولی کمکم، هرکس که از ترشیهای خانه ما میخورد، از من میخواست برایش درست کنم. من هم چون به این کار علاقه داشتم قبول میکردم. ولی سپهر هر بار دعوا به راه میانداخت. در صورتی که باید به من افتخار میکرد. مگر ترشی فروشی بد است که سپهر مرتب از من ایراد میگرفت. او به جای اینکه از من تشکر کند، هر روز تحقیرم میکرد. به خاطر این مسأله بیاهمیت مرتب دعوا داشتیم. تا جایی که آخرین بار به من توهین کرد و من دیگر نمیخواهم در کنار این مرد خودخواه زندگی کنم.»
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید