سارق سابقهدار درباره اتهاماتش توضیح میدهد:
سارق مسلح نیستم، فقط با چاقو حمله میکردم
پسر جوان که به سارق حرفهای تبدیل شده داستان زندگیاش را بازگو کرده است.
رادین متهم است اقدام به سرقت مسلحانه کرده است. او چند شاکی دارد که حاضر به گذشت نیستند. این پسر جوان برای سایت جنایی، از زندگی شخصی و دلیل سارق شدنش میگوید.
*چند سال داری و چرا به تو رادین بندانگشتی میگویند؟
من 30 ساله هستم. چون بند دو انگشتم به دستِ گنده گروه قطع شده به من رادین بندانگشتی میگویند. من با دست ناقص هم میتوانم به سرعت برق و باد سرقت کنم.
*چرا بند انگشتانت قطع شد؟
سر یک سرقت درگیر شدیم او هم بند انگشتم را قطع کرد. البته نه اینکه خورده باشم، من هم با قمه از خجالتش درآمدم ولی بند دو انگشتم قطع شد.
*چرا سرقت میکنی؟
پول خوبی دارد.
*چرا سرقت مسلحانه میکنی؟
گندهاش کردند! زیاد هم مسلحانه نیست، من با چاقو حمله میکنم. این پسرهای جوان میترسند و سریع گوشی و پول و هر چی دارند میدهند. بعد حالا ما شدهایم سارق مسلح! اینکه سرقت مسلحانه نیست.
*پس سرقت مسلحانه چیست؟ تو با چاقو به مردم حمله کردی؟
حمله نکردم، فقط چاقو را نشانشان دادم. آنها هم ترسیدند.
*از خانوادهات بگو.
آبرودارند. مادرم که کارگری خانههای مردم را میکند، پدرم فوت کرده. سه خواهر دارم که شوهر کردهاند. شوهرهای درست و حسابی ندارند ولی خب کسی بالای سرشان هست.
*آنها خوشبخت هستند؟
خبر ندارم، خیلی رفت و آمد نداریم. خواهرهایم شهرستان هستند یکی نزدیک تهران است که به مادرم سر میزند.
*مادرت تنها زندگی میکند؟
من و مادرم با هم بودیم. حالا که زندان هستم او تنهاست.
*این همه خط و نوشته روی بدنت چیست؟
بعضیها تتو است بعضیها هم برای دعوا و قمه و این چیزهاست.
*پس این همه سابقه که داری برای سرقت نیست.
برای سرقت هم هست ولی دعوا و این چیزها هم هست، البته ناموسی ندارم!
*ناموسی ندارم یعنی چه؟
چشمم دنبال ناموس مردم نیست، من فقط گوشی میدزدیدم؛ از زنها هم نمیدزدیدم از پسرها میدزدیدم.
*چرا ازدواج نکردی؟
با این وضعیت که من دارم کسی به من زن نمیدهد. بعد هم زن دست و پاگیر است.
*میدانی چند سال باید زندان بمانی؟
حالا که محاکمه نشدهام ولی فکر میکنم سه چهار سالی باید تو باشم.
*پشیمان نیستی؟
[سکوت]
دیدگاه تان را بنویسید