مرد خیانتکار به جرم همسرکشی اعدام شد
مرد همسرکش بعد از آشنایی با دختری جوان تصمیم گرفته بود با ازدواج کند و به همین دلیل دست به جنایت زد.
مردی که به خاطر قتل همسرش به قصاص محکوم شده بود با طی مراحل قانونی اجرای حکم و پس از آنکه اولیایدم از مجازات او گذشت نکردند، صبح دیروز به دار آویخته شد.
به گزارش سایت جنایی، ماجرای این پرونده عصر بیست و نهم آبان ماه سال ۹۸ آغاز شد، زمانی که مرد جوانی به نام حمید همسرش را به بیمارستانی در غرب تهران برد و مدعی شد همسرش بخاطر مصرف قرصی مشکوک دچار مسمومیت شده است.
پس از آن تلاش پزشکان و کادر درمان بیمارستان برای نجات زن آغاز شد اما مریم ساعتی بعد در اتاق عمل به طرز مرموزی جان سپرد. حمید مدعی بود مریم با خوردن قرص برنج که از عطاری خریده جان سپرده است، اما در روند تحقیقات اولیه گفتههای ضد و نقیض حمید و برادرش شک پلیس را برانگیخت و ماموران به او مظنون شدند.
بنابراین حمید به عنوان مظنون به قتل همسرش بازداشت شد و پس از مدتی به خوراندن قرص برنج به همسرش اعتراف کرد. با اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات کیفرخواست پرونده صادر و برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه محاکمه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و بعد اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. پس از آن حمید در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و همسرم با هم فامیل بودیم. من فوق دیپلم دارم و در شرکت توزیع آب معدنی کار می کردم. ما زندگی خوبی داشتیم اما مدتی بود به مواد مخدر معتاد شده بودم و قرص مصرف میکردم. چند ماهی هم میشد که با دختر جوانی به نام شهین آشنا شده بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم، به همین خاطر اول تصمیم به جدایی از همسرم گرفتم اما وقتی مخالفت کرد نقشه قتلش را کشیدم، اما هنوز هم باورم نمیشود دست به چنین اشتباه بزرگی زدهام .
این متهم در مورد نحوه قتل هم گفت: همسرم مدتی بود سردردهای میگرنی داشت، به همین خاطر به دنبال داروی گیاهی برای درمان سردردهایش میگشت. آن روز وقتی قرص برنج را از عطاری خریدم آن را پودر کردم و داخل کپسول ریختم. من کپسول را روی اپن آشپزخانه گذاشتم. همسرم که فکر کرده بود کپسول همان قرصی است که از عطاری برای درمان میگرنش خریده آن را مقابل چشمانم خورد. اما بلافاصله پشیمان شدم و گفتم باید قرص را بالا بیاورد، او قبول نمی کرد. به همین خاطر به زور او را مجبور به این کار کردم. مریم از رفتار من تعجب کرده بود و میگفت حالش خوب است، چون نمیخواستم راستش را بگویم به دروغ گفتم قرص بوی بدی داشته و من به آن مشکوکم هستم .
متهم در ادامه جلسه محاکمه گفت: همان موقع به عطاری رفتم تا دارویی برای خنثی کردن قرص برنج پیدا کنم. اما مرد عطار گفت چنین دارویی وجود ندارد. بعد از آن هم با اورژانس تماس گرفتم و همسرم را به بیمارستان بردم. حال او هنوز خوب بود. من به پزشکان گفتم مریم قرصی را اشتباهی خورده است. پزشکان از من خواستند تا بقایای قرص را به بیمارستان بیاورم. به همین خاطر از برادرم خواستم تا به خانه برود و بقایای قرص را به بیمارستان بیاورد .پزشکان معده همسرم را شست و شو دادند و او را به اتاق عمل بردند، اما در اتاق عمل جان سپرد.
حمید درباره آشنایی با دختر جوانی که قصد داشت با او ازدواج کند به قضات گفت : برادر همسرم میخواست سنتی ازدواج کند و هر کدام از اقوام دختری را به او معرفی میکردند تا با دختران بیشتری آشنا شود و همسر مناسب را انتخاب کند. من هم دختری را که همکارم بود به برادرزنم معرفی کردم، اما پس از مدتی که تلفنی با دختر جوان صحبت کردم خودم به او علاقمند شدم. حتی به خواستگاریش رفته بودم و میخواستم با او ازدواج کنم.
حمید وقتی به اینجای داستان زندگیاش رسید در جلسه دادگاه اشک ریخت و ادامه داد: من نمی دانم چرا چنین تصمیمی گرفته بودم. مصرف مواد مخدر باعث شده بود عقلم را از دست بدهم. چون قطعا اگر با آن دختر ازدواج میکردم خانوادهاش میفهمیدند متاهل هستم.
بعد هم درحالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من با زنم هیچ اختلافی نداشتم و نمیدانم چرا تصمیم به قتل او گرفتم. من خودم تقاضا دارم زودتر اعدام شوم، خیلی پشیمانم .
سپس برادر حمید که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام کمک به فراری دادن متهم و اخفای ادله جرم پای میز محاکمه ایستاد و جرمش را انکار کرد. او گفت: من اصلا از ماجرا مطلع نبودم و نمیدانستم برادرم قرص برنج در آشپزخانه گذاشته است. وقتی در بیمارستان بود با من تماس گرفت و از من خواست به خانهاش بروم و قرصهایی را که روی اپن آشپزخانه بود برایش بیاورم.
پس از پایان رسیدگی به پرونده قضات وارد شور شدند و با توجه به اعترافات متهم، درخواست اولیایدم و مدارک موجود در پرونده حکم قصاص حمید را صادر کردند. در ادامه پرونده به دیوان عالی کشور رفت و حکم صادره تایید شد و برای اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران آمد.
به این ترتیب حمید به مرگ نزدیکتر شد تا اینکه با استیذان رییس قوه قضاییه حکم قابل اجرا شد و تنها اولیایدم بودند که میتوانستند جلوی اجرای حکم را بگیرند، اما آنها سحرگاه امروز بدون گذشت از جان داماد سابق خود که جان دخترشان را گرفته بود خواهان اجرای حکم شدند به همین دلیل حکم قصاص به اجرا درآمد و پرونده زندگی حمید بسته شد.
دیدگاه تان را بنویسید