کد خبر: 619959
|
۱۴۰۲/۰۴/۰۷ ۰۹:۳۶:۱۰
| |

گفت‌وگو با سارقی که خودروی مقام عالی رتبه کشور را دزدید

متهم گفت: اصلا روحم خبر نداشت که ماشین متعلق به مقام عالی رتبه کشور است. نوچه‌هایم یک روز پژویی را آوردند و من هم آن را فروختم.

گفت‌وگو با سارقی که خودروی مقام عالی رتبه کشور را دزدید
کد خبر: 619959
|
۱۴۰۲/۰۴/۰۷ ۰۹:۳۶:۱۰

در میان متهمان دستگیر شده در تازه‌ترین طرح پلیس، مردی به نام رسول به چشم می‌خورد. کسی که به‌گفته خودش یکی از قدیمی‌ترین مجرمان پایتخت است. او از سال 70بارها به اتهام سرقت دستگیر شده و بیشتر سارقان او را می‌شناسند.

به گزارش همشهری، رسول متهم است در جریان یکی از سرقت‌هایش خودروی یکی از مقامات عالی‌رتبه دولت را سرقت کرده است.

*این همه سابقه‌ در پرونده‌ات است، چطور درس عبرت نگرفتی؟

وقتی یک کاری را شروع می‌کنی، هر چند کار اشتباه، ‌دیگر ادامه‌اش می‌دهی. آنقدر که در آن کار تخصص پیدا کنی. من روزهای اول شروع کارم خیلی ناشیانه عمل می‌کردم. بارها گیر افتادم و زندانی شدم اما هربار به‌خودم قول می‌دادم که این‌بار درست عمل می‌کنم تا گیر نیفتم. کم کم متخصص شدم و حالا برای خودم برو و بیایی دارم. من معتاد به سرقت شده‌ام و برای همین نتوانستم بی‌خیالش بشوم.

*یعنی الان متخصص سرقت هستی؟

هم سرقت ماشین و هم تغییر پلاک خودروها. با یک کارد آشپزخانه، شاه کلید ساخته بودم و به وسیله آن در ماشین‌ها را باز می‌کردم؛ ماشین‌هایی مانند پراید و پژو. البته قبلاها خودم سرقت می‌کردم اما تا قبل از اینکه دستگیر شوم، برای خودم دفتر و دستکی راه انداخته بودم و سارق استخدام می‌کردم و خودم سردسته بودم.

*ماشین مقام عالی رتبه را خودت دزدیدی؟

من اصلا روحم خبر نداشت که ماشین متعلق به مقام عالی رتبه کشور است. نوچه‌هایم یک روز پژویی را آوردند و من هم آن را فروختم. بعد از دستگیری متوجه شدم ماشین متعلق به یکی از مقامات بوده است.

*گفتی در زمینه تغییر پلاک ماشین‌ها هم تخصص داری؟

بله. البته هدف من بیشتر برای سرقت بود. گاهی هم برای فرار از دوربین‌های طرح ترافیک برای مشتریانم پلاک جعل می‌کردم. برای هر پلاک یک میلیون تومان دستمزد می‌گرفتم.

*پلاک‌ها را چطور جعل می‌کردی؟

رسول، اعدادی که روی میز چیده شده را نشان می‌دهد و می‌گوید: این اعداد را جدا می‌کنم و به‌صورت ماهرانه روی اعداد دیگر قرار می‌دهم. پشت پلاک را بخوانید؛ نوشته شده تهران 88درصورتی‌که روی پلاک تهران 11است.

*با ماشین‌های سرقتی چه می‌کردی؟

به مالخران می‌فروختم؛‌از 40میلیون تا 70میلیون تومان.

*این آقایی که کنارت ایستاده، نقشش چه بود؟

این آقا رفیقم است. او هم مکانیک خودروهاست اما خب در آمدش پایین بود و نمی‌توانست خرج زندگیش را تامین کند. من هم به او پیشنهاد دادم تا بیاید با من کار کند. این بنده خدا هم به‌خاطر پول، قبول کرد و من استخدامش کردم اما حالا که دستگیر شده خیلی پشیمان است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها