نوجوان متهم به حمل مواد مخدر داستان زندگیاش را بازگو کرد:
خلافکاری پسر نوجوان زیر سایه شرایط بغرنج خانواده
پسر نوجوان میگوید مشکلات مالی خانواده سبب شد سراغ کار خلاف برود.
هنوز نوجوان است. او را به جرم حمل مواد مخدر بازداشت کردهاند. آنچه سینا با خود حمل کرده مجازات بسیار سنگینی دارد و پروندهاش در دست رسیدگی است.
این نوجوان برای سایت جنایی جزئیات دردناک زندگیاش را بازگو میکند:
*چرا مواد حمل میکردی؟
وقتی بستهها را جابهجا میکردم نمیدانستم مواد است. فکر میکردم چند بسته است، مثل پیک میبرم و میدهم پول گیرم میآید.
*پول را برای چه میخواستی؟
برای خرج زندگیام. خودم و خانوادهام پول نداشتیم.
*پدر و مادر داری؟
بله دارم. پدرم دچار مشکل روانی است. هر چند وقت یک بار در بیمارستان بستری میشود. فعلاً هم در آسایشگاه نگهداری میشود. مادرم هم معلول است.
*معلولیت مادرت چیست؟
بچه که بوده از پشت بام پرت شده، یک پایش کوتاهتر از پای دیگرش است.
*خواهر و برادر داری؟
بله یک خواهر دارم که از من کوچکتر است.
*بین این همه کار چرا سمت مواد رفتی؟
برای آن بستهها پول زیادی میدادند. من نمیخواستم مادرم با وضعیتی که دارد کار کند. البته خیلی نمیتوانست سر کار برود و بیشتر کار در خانه میگرفت اما من نمیخواستم کار کند چون خیلی اذیت میشد. همیشه کمر و پایش درد میکند.
*خانه دارید؟
بله یک خانه 50 متری داریم. ارثیه مادرم از پدرش بوده، ما آنجا زندگی میکنیم.
*درس میخوانی؟
تا کلاس پنجم درس خواندم، بعد دیگر مدرسه نرفتم. حالا در کانون درس میخوانم.
*میدانی کاری که کردهای مجازات سنگینی دارد؟
من نمیدانستم اینطور مجازات میشوم. اصلاً فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد. فقط میخواستم به خانوادهام کمک کنم که این اتفاق افتاد.
*فردی را که مواد را به تو داده معرفی کردهای؟
بله معرفی کردهام ولی او زیر بار نمیرود. میگوید من دروغ گفتهام، من هم مدرکی ندارم.
*میدانی خانوادهات چطور زندگی میکنند؟
پدرم که در آسایشگاه است. مادر و خواهرم گاهی به او سر میزنند. فعلاً هم پول یارانه را مادرم میگیرد. گاهی هم در خانه کار میکند، کارهایی مثل درست کردن سبزی و ترشی و این چیزها برای همسایهها انجام میدهد.
*مادرت به دیدنت میآید؟
بله میآید؛ اما خیلی کم. هزینهها بالاست خیلی نمیتواند رفت و آمد کند و هم به دیدن من بیاید هم پدرم.
*پدرت چه بیماریای دارد؟
خیلی وقت است مریض است. خیلی عصبی میشود، دکتر گفته در خانه بماند خطرناک است.
*حالا میخواهی چه کنی؟
سعی میکنم در کانون کاری یاد بگیرم. مددکارم گفته کمک میکند تا مشکلم حل شود و آزاد شوم اما حتماً باید شغلی یاد بگیرم تا دیگر دست به این اشتباهات نزنم.
دیدگاه تان را بنویسید