کد خبر: 629927
|
۱۴۰۲/۰۶/۰۸ ۰۹:۱۰:۴۰
| |

دختر قاتل: رفتارهای پدرم باعث شد او را بکشم

دختری که پدرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده است می‌گوید بدرفتاری‌هایش پدرش از او قاتل ساخت.

دختر قاتل: رفتارهای پدرم باعث شد او را بکشم
کد خبر: 629927
|
۱۴۰۲/۰۶/۰۸ ۰۹:۱۰:۴۰

دختر جوان که بعد از چند روز پنهانکاری عاقبت به کشتن پدرش با ۱۸ ضربه چاقو اعتراف کرده بود، جزییات جدیدی از انگیزه و نحوه قتل را فاش کرد.

به گزارش سایت جنایی، کشف راز این قتل پنجشنبه گذشته در دستور کار بازپرس جنایی تهران قرار گرفت و او با حضور در صحنه جنایت تحقیقات را آغاز کرد. در این جنایت مردی ۵۲ ساله هدف ۱۸ ضربه چاقو قرار گرفته بود.

بعد از شروع تحقیقات بازپرس جنایی به همسر و دختر مقتول مظنون شد و دستور بازداشت آنها را صادر کرد اما دو زن اتهام قتل را رد کردند و همسر مقتول گفت شوهرش در درگیری با همسایه‌ای که در نیم طبقه پشت بام زندگی می‌کند، کشته شده است.

در این میان مرد همسایه نیز اتهام قتل را رد کرد و گفت مقتول و همسرش اختلاف داشتند و احتمالا قتل به همین موضوع مربوط است.

در نهایت پسر معلول مقتول خواهرش را به عنوان قاتل معرفی و این دختر نیز به جرمش اعتراف کرد.

دختر جوان روز سه شنبه بازجویی شد ودر جدیدترین اظهاراتش گفت: من دختر درس خوانی بودم، در رشته تجربی درس می‌خواندم و شاگرد اول مدرسه بودم. دوست داشتم پزشک شوم، اما پدرم آدم بداخلاقی بود و هر سه ما را اذیت می کرد، کتکمان می‌زد من و مادرم از او می‌ترسیدیم، برادرم هم که به خاطر معلولیت توان مقابله با او را نداشت. ما آنقدر از او می‌ترسیدیم که وقتی وارد خانه می‌شد وحشتم زیاد می‌شد، حتی نمی‌گذاشت از خانه بیرون برویم. مثلا من آرزو داشتم یک خودرو داشته باشم اما او برای خانواده ماشین نمی‌خرید. پدرم حتی آبرویم را در خیابان و پیش همکلاسی‌هایم می‌برد. در مورد مادرم هم مدام به همسایه‌ها می‌گفت باید یک زن دیگر بگیرد.

این دختر در مورد احساسات خود و دیگر اعضای خانواده نسبت به پدرش گفت: مادرم زن ساده‌ای بود و واکنشی به او نشان نمی‌داد، اما من و برادرم بابت بد رفتاری‌های پدرم از او متنفر بودیم و خسته شده بودیم . چون خوردن را دوست داشت فقط خوراکی می‌خرید و غذا، اما به چیزی دیگر اهمیت نمی داد.

این متهم به قتل در مورد نقشه قتل نیز اعتراف کرد: با گوشی پدرم امانت توئیتر ساختم و خودم برای آن اکانت کامنت های تهدیدآمیز گذاشتم تا همه فکر کنند یک غریبه پدرم را تهدید می کرد.  چون از او متنفر بودم، می‌خواستم  او را بشکنم .آرزو داشتم تصادف کند و بمیرد تا همه ما راحت شویم، اما فقط آرزو بود. حتی چندبار خواستم خودکشی کنم اما دلم به حال مادر و برادرم که تنها تکیه گاهشان بودم سوخت و منصرف شدم. زمان قتل پدرم خواب بود. من دو چاقو برداشتم. ،برادرم که فکر می‌کنم فهمید می‌خواهم چه کار کنم تلویزیون را روشن و صدایش را بلند کرد و من هم با چاقو‌ها به جان پدرم افتادم، چند ضربه در خواب زدم. بیدار که شد ضربه هایی بعدی را زدم. تقصیر خودش بود که او را کشتم. ما را روانی کرده بود. عصبی و پرخاشگر شده بودم و حس می کردم مشکلات روحی به سراغم آمده اما نه تنها خودش پیش روانشناس نمی رفتم بلکه اجازه نمی داد ما هم پیش روانشناس برویم.

این دختر در مورد پنهانکاری خانوادگی نیز گفت: بعد از مدتی مادرم که او را زمان قتل به بهانه غذای گربه بیرون فرستاده بودم، به خانه برگشت و با صحنه قتل روبرو شد. بعد از آن بود که تصمیم به  صحنه سازی گرفتیم تا وانمود کنیم یک مرد که با پدرم اختلاف و دعوا داشته او را کشته است. نمی‌خواستم به عنوان قاتل زندانی و قصاص شوم برای همین قتل  را گردن همسایه انداختم اما یک شب قبل از اعتراف که در بازداشتگاه خواب بودم، دیدم که پدرم آمده و زنده است. دارد دوباره با من دعوا می کند، همه بدنم می لرزید و دست‌هایم یخ زده بود برای همین صبح که بیدار شدم تصمیم گرفتم اعتراف کنم. البته برادرم هم ماجرا را لو داده بود. پدرم از من یک قاتل ساخت. حق من نبود که در ۲۲ سالگی قاتل و بعد هم قصاص شوم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها