کد خبر: 630885
|
۱۴۰۲/۰۶/۱۴ ۲۱:۳۰:۰۰
| |

نوجوان متهم به فروش مواد مخدر داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کند:

پدرم مرد، مادر معتاد بود و من موادفروش شدم

پسر نوجوان می‌گوید مادرش بعد از مرگ پدرش با عمویشان ازدواج کرد که مردی معتاد بود و خود او نیز شروع به فروش مواد مخدر کرد.

پدرم مرد، مادر معتاد بود و من موادفروش شدم
کد خبر: 630885
|
۱۴۰۲/۰۶/۱۴ ۲۱:۳۰:۰۰

آرش ۱۵ ساله است. او که به خاطر حمل مواد مخدر بازداشت شده برای سایت جنایی از زندگی‌اش می‌گوید.

*چرا مواد جابه‌جا می‌کردی؟

من نمی‌دانستم جرم است.

*مواد را از کجا می‌آوردی؟

عمویم به من می‌داد.

*عمویت حالا کجاست؟

نمی‌دانم، فراری است. من اصلاً از او خبر ندارم.

*پدر و مادرت معترض نمی‌شدند؟

من وقتی بچه بودم پدرم فوت کرد بعد مادرم با عمویم ازدواج کرد و من را عمویم بزرگ کرد. مادرم هم اعتراضی به این ماجرا نمی‌کرد.

*وضع زندگی شما چطور بود؟

بد نبود. در حدی که بتوانیم غذایی داشته باشیم و خواهر و برادرم راحت زندگی کنند پول داشتیم.

*درس می‌خوانی؟

دو سالی بود مدرسه نمی‌رفتم، حالا شاید از این به بعد بخوانم.

*خواهر و برادرت چه می‌کنند؟

آنها بچه‌های عمویم هستند، خیلی کوچک هستند، با هم زندگی می‌کنیم مشکلی هم نداریم. مدرسه می‌روند. ابتدایی هستند.

*شغل عمویت چیست؟

شغلی ندارد. ولی پول در می‌آورد.

*خودش معتاد است؟

بله.

*مادرت چطور؟

مادرم هم گاهی مواد می‌زند. با هم می‌کشند.

*از طریق موادفروشی پول در می‌آورند؟

پدرم کارگر بود. بعد از اینکه فوت کرد، به ما پول می‌دهند. ‌آن پول را خرج می‌کنند و بقیه هم درآمد عمویم است.

*می‌دانی حکم زندان خواهی داشت؟

نمی‌دانستم چیزی که جابه‌جا می‌کنم خلاف است. کسانی که اطراف من بودند همه موادی بودند. درخواست بخشش دارم.

*درخواست بخشش را باید از قاضی بکنی، به او گفته‌ای پشیمان هستی؟

وکیلم گفته من پشیمان هستم. من اصلاً می‌ترسم حرف بزنم.

*اگر آزاد شوی می‌خواهی چه کنی؟

نمی‌دانم، اما می‌دانم قطعاً دیگر مواد نمی‌فروشم. اشتباه کردم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها