قتل هولناک مادر به دست پسر معتاد
پسری که مادرش را کشته با رضایت ۴برادرش از قصاص نجات یافت.
مردی معتاد که پس مصرف ماده مخدر شیشه، مادرش را ضربه چرخ خیاط به قتل رسانده بود با رضایت چهار برادرش از قصاص نجات پیدا کرد.
به گزارش سایت جنایی، ماموران کلانتری ۱۰۸ نواب اواخر سال گذشته در پی اعلام همکاران خود در مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران بزرگ مطلع شدند همسایههای یک ساختمان در حاشیه اتوبان نواب از داخل خانهای صدای درگیری شنیدهاند و لحظاتی بعد مرد جوانی که به نظر میرسیده در حال فرار است از پنجره همان ساختمان به بیرون سقوط کرده است.
به این ترتیب تیم تحقیق کلانتری راهی محل حادثه شدند و مرد مجروحی را مشاهده کردند که براثر سقوط به شدت زخمی شده بود. همچنین امدادگران اورژانس که همزمان با پلیس در محل حادثه حاضر شده بودند مرد جوان را به بیمارستان لقمان حکیم منتقل کردند.
این در حالی بود که ماموران کلانتری با توجه به تماس همسایهها و اعلام خبر صدای درگیری لازم بود واحد مسکونی مورد نظر را نیز بررسی کنند بنابراین پای در خانه طبقه دوم ساختمان گذاشتند و به محض ورود به یکی از اتاقها با پیکر خونآلود زنی حدودا 71 ساله مواجه شدند که براثر ضربات وارده به سرش دچار خونریزی شدید شده و به نظر می رسید با کوبیده شدن چرخ خیاطی بر سرش به طرز هولناکی به قتل رسیده است.
بنابراین ماموران در تماس تلفنی با محمدمهدی براعه؛ بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی که در آن روز وظیفه کشیک قتل را برعهده داشت موضوع را اطلاع دادند و به این ترتیب بازپرس دستور حضور تیمهای تحقیق جنایی را صادر کرد.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از حضور در محل بررسیهای اولیه را آغاز کردند و در جریان تحقیقات اولیه متوجه شدند پسر جوانی در یکی دیگر از اتاقهای خانه حضور دارد، اما از شدت ترس در را قفل کرده است. بنابراین با توضیح شرایط از او خواستند در را باز کند و پس از بیرون آمدن پسر جوان، او هدف تحقیق قرار گرفت و به اعضای تیم جنایی گفت: دقایقی قبل، برادر بزرگترم که موادمخدر "شیشه" مصرف میکرد، به سمت اتاق مادرم رفت و چرخ خیاطی که در آنجا بود را بلند کرد و 2 بار به سر مادرم کوبید.
پسر جوان ادامه داد: من هم به شیشه اعتیاد دارم، علاوه بر آن در لحظه قتل قرص خواب هم مصرف کرده بودم و توهم داشتم، به همین خاطر نتوانستم از اتاق بیرون بیایم و از شدت ترس فقط در را قفل کردم.
این در حالی بود که تحقیقات تکمیلی نیز نشان داد، قاتل، پسر دیگر مقتول است که سابقه کیفری هم دارد و با مادرش به دلیل مشکلات مالی اختلاف داشته و این اختلافات اواخر هر سال تشدید میشد.
با توجه به اینکه عامل این قتل خودش سقوط کرده و به بیمارستان انتقال یافته بود جزییات درگیری مشخص نشد. همچنین معلوم نبود متهم قصد داشته پس از به قتل رساندن مادرش، خودکشی کند یا از پنجره فرار کند.
صبح روز بعد از قتل، متهم به کما رفت و حال جسمی او وخیم گزارش شد بنابراین ادامه تحقیقات با بن بست روبرو شد.
این مرد که ۴۳ سال دارد سرانجام بهبود یافت و در روزهای گذشته در دادسرای جنایی مورد تحقیق قرار گرفت تا تحقیقات پرونده کامل شود. او روز گذشته با رضایت چهار برادر خود که دو نفر از آنها ناتنی هستند از قصاص رهایی یافت.
این متهم در مورد خوش گفت: من ۴۳ سال دارم اما مجرد هستم ۲۰ سال قبل عاشق دختری شدم که خانواده مخالف ازدواج ما بودند و در نهایت ازدواج نکردیم و تا جایی که میدانم آن دختر هم ازدواج نکرد.
این مرد ادامه داد: مخالفت خانوادهها زندگیم را عوض کرد و وارد کار خلاف شدم. عضو باند سرقت مسلحانهای بودم که بعد از دستگیری به زنبور سرخ معروف شد، ما چهار نفر بودیم که مسلحانه به خانهها دستبرد میزدیم و پول و طلا میدزدیدیم، سال ۸۰ هر چهار نفر ما دستگیر شدیم و به ۱۵ سال حبس و رد مال محکوم شدیم. هر چهار نفر ما پس از تحمل محکومیت آزاد شدیم. اما دیگر آدم عادی نبودم. هم من عوض شده بودم و هم جامعه عوض شده بود، من وقتی اینکارها را کردم بچه سال بودم و نادانی کردم. وقتی بیرون آمدم کار خاصی نداشتم. در رنگ فروشی کار میکردم و به شیشه اعتیاد پیدا کردم.
او همچنین در مورد اوضاع خانوادگیش گفت: پدر مادرم اختلاف داشتند و جدا از هم زندگی میکردند، مادرم هم قبلا ازدواج کرده بود دو پسر از همسر سابقش داشت.الان سه نفر از برادرهایم رضایت دادهاند و یکی از آنها هلند است و قرار است به کنسولگری برود و رضایت بدند.
او در مورد روز قتل هم گفت: آن روز شیشه کشیده و توهم زده بودم، یکی از داداشهایم در یک اتاق خواب بود و مادرم هم در اتاق خودش حضور داشت. مادرم من را با اسم برادر کوچکترم صدا زد که گفتم مگر من اسم ندارم که من را به اسم دیگری صدا میزنی؟ حرفمان شد و میخواستم چرخ خیاطی را به بوفه بکوبم و بوفه را بشکنم که مادرم حرکت کرد و به سرش خورد.
این متهم که بزودی از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود گفت: وقتی دیدم مامانم مرده و کف خانه افتاده از شدت عذاب وجدان خودم را از طبقه سوم پایین پرت کردم، اما زنده ماندم و فقط سر و صورت شکست و به کما رفتم. وقتی بهوش آمدم و حالم خوب شد در بازداشتگاه آگاهی که بودم یک پسر دیگر هم دستگیر شده بود که به خاطر مصرف مواد سر مادرش را بریده بود، من الان پشیمانم و عذاب وجدان دارم، ناراحتم که مواد این کار را با من و آن پسر کرد. برادرانم میدانند پشیمانم و من طاقت زندان را ندارم، زندان خیلی سخت است به همین خاطر به من رضایت دادند.
این متهم به زودی در دادگاه کیفری استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه می شود.
دیدگاه تان را بنویسید