توهمات یک ذهن خطرناک؛ ۵ نفر را کشتم و هنگام فرار تیر خوردم
مرد معتاد که دچار توهم شده بود و گمان میکرد پنج نفر را کشته بعد از دستگیری فهمید اتهامش فقط تخریب چند خودرو است.
مرد شیشهای که توهم زده بود پنج نفر را به قتل رسانده است، به اتهام تخریب چند خودرو و بر هم زدن نظم عمومی بازداشت شد.
به گزارش سایت جنایی، چندی پرونده پیش مرد ۲۸سالهای در یکی از دادسراهای تهران تحت رسیدگی قرار گرفت که مدتی از دست پلیس فراری بود و در نهایت در یک تعقیب و گریز به دلیل بیتوجهی به هشدارهای پلیس از ناحیه پا هدف گلوله قرار گرفت و زمینگیر شد.
این مرد که تا پیش از این ۱۳ سابقه در جرائم سرقت، زورگیری و درگیری و شرارت دارد میگوید: اولین بار به خاطر درگیری به زندان افتادم. بعد از آن هر بار که به زندان رفتم با جرم جدیدی آشنا شدم و فعالیتم را با توجه به چیزهایی که در زندان یاد گرفته بودم از سر میگرفتم. یکی از دفعاتی که به زندان رفتم در مورد مواد مخدر شیشه چیزهایی فهمیدم و بعد که بیرون آمدم دیدم به شیشه اعتیاد پیدا کردهام و مصرفکننده هستم.
این متهم ادامه داد: مصرفکننده مواد بودم و تازگی یکی از دوستانم ماده مخدری به من داد که وقتی مصرف میکردم فکر میکردم زورم خیلی زیاد است و قلدر هستم؛ برای همین مواد میزدم و به زورگیری میرفتم. اما مدتی است توهم تازهای به سراغم میآید و فکر میکنم افرادی در تعقیب من هستند و میخواهند مرا بکشند. در روز دستگیری هم از همان مواد مصرف کردم و حال بدم شد و خواستم از دست مهاجمان فرار کنم اما نتوانستم. دیدم آنها خیلی زیاد هستند و میخواهند به من حمله کنند. وقتی دیدم زیاد هستند یک کلت که از قبل خریده بودم و در خانه داشتم برداشتم و بیرون آمدم. دیدم هنوز آنها هستند و میخواهند من را بکشند، برای همین تصمیم گرفتم آنها را بکشم. شروع به تیراندازی کردم و هر تیری که شلیک میکردم میدیدم یک نفر زمین میافتد.
او گفت: همسایهها که شاهد تیراندازی من بودند پلیس را در جریان قرار دادند. وقتی پلیس آمد من چند نفر را با تیر زده بودم برای همین مجبور شدم فرار کنم. بعد از فرار به خانه یکی از دوستانم رفتم و به او گفتم پنج نفر را کشتهام، کمکم کن؛ اما او کمکم نکرد و به پلیس ۱۱۰ زنگ زد تا ماموران پلیس که در تعقیبم بودند بیایند و من را دستگیر کنند. وقتی فهمیدم دوستم مرا لو داده و ماموران میدانند کجا هستم و بازداشتم نزدیک است از پنجره فرار کردم. در همین حین ماموران رسیدند و چون جرم سنگینی مرتکب شده بودم هر چه ایست دادند توجه نکردم، آن موقع بود که ماموران به پایم تیر زدند و مجبور به تسلیم شدم.
متهم در پایان گفت: وقتی من را به بیمارستان بردند فهمیدم فقط به خاطر تخریب چند خودرو و به هم زدن نظم عمومی تحت تعقیب بودهام. هر چه در مورد پنج قتل پرسیدم فهمیدم خبری از قتل نیست.
دیدگاه تان را بنویسید