برای پدرم مواد میخریدم، خودم هم میکشیدم
پسر نوجوانی که به دلیل حمل مواد مخدر دستگیر شده است، داستان زندگیاش را تعریف کرد.
حامد شاگرد نقاش است. او از 13 سالگی کار کرده و حالا که به 17 سالگی رسیده برای خودش اوستاکار شده است. حامد فقط چند کلاس ابتدایی سواد دارد. او به اتهام حمل مواد بازداشت شده است.
این پسر نوجوان برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید:
*چرا مواد حمل میکردی؟
برای مصرف خودم و پدرم خریده بودم. فروشنده نبودم.
*معتادی؟
تفننی با پدرم میکشم. بیشتر پدرم میکشد. من هم شبهایی که خیلی خستهام یا خیلی ناراحتم مواد میزنم.
*پدرت میداند معتاد هستی؟
بله میداند.
*اعتراضی ندارد؟
چه اعتراضی وقتی خودش مواد میکشد؟ من برایش مواد میخریدم. نمیتوانست چیزی بگوید.
*چرا درس نخواندی و کار کردی؟
وقتی خیلی بچه بودم پدرم از روی داربست افتاد و زمینگیر شد. من را به یکی از دوستانش که نقاش بود سپرد تا کار یاد بگیرم و خرجی خانه را دربیاورم. من هم سر کار میرفتم. یکی دو سال شاگردی کردم پول کمی هم میگرفتم اما بعد خودم کار را یاد گرفتم. البته چون سن کمی دارم هنوز با دوست پدرم کار میکنم. او کار میگیرد و من را با خودش میبرد. کمی هم کار ساختمانی مثل گچکاری یاد گرفتم، دستم که خالی میشود از این کارها هم میکنم.
*میتوانی خرج خانه را بدهی؟
بله میتوانم. درآمد این کار خوب است. همیشه کار نیست اما وقتی کار هست پول خوبی میگیرم. اوستاکار من آدم خوبی است، حقم را نمیخورد.
*چرا کنار کار درس نمیخوانی؟
درس خواندن که فایدهای ندارد. در حدی که بتوانم بخوانم و حساب کنم، بلدم.
*خواهر و برادر هم داری؟
سه خواهر دارم که از من کوچکتر هستند.
*همه خرج خانه را تو میدهی؟
تقریباً بله. گاهی پدرم کاری میگیرد که در خانه انجام میدهد مثلاً برای همسایهها تعمیرات میکند اما پول چندانی نیست.
*چه موادی مصرف میکنی؟
تریاک مصرف میکنیم. من به قاضی هم گفتم برای مصرف خودم و پدرم خریده بودم.
*حتماً دوران محکومیت داری، بعدش چه میکنی؟
باز هم میروم سر کار نقاشی. کار دیگری بلد نیستم.
*به سمت مواد میروی؟
من معتاد نیستم. تفننی مصرف میکردم، اما نمیتوانم بگویم پدرم هم مصرف نمیکند. وقتی او مصرف کند من مجبورم برایش بخرم.
دیدگاه تان را بنویسید