«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
شگرد جدید ۲ مرد خشن برای سرقت از خانهها
سارقان بعد از دزدیدن اموال طعمههای خود، برای پس دادن آنها باجگیری میکردند.
مردان نقابدار که برای رسیدن به ثروت، اموال مردم را سرقت میکردند و بعد در ازای برگرداندن اموال باج میخواستند در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش اعتمادآنلاین، سارقان که میدانستند در صورت فروش اموال مسروقه بازداشت خواهند شد شیوه جدیدی برای رسیدن به پول در پیش میگرفتند. آنها با مالباختگان تماس میگرفتند و میگفتند اگر قصد دارند اموالشان را پس بگیرند، باید پول بدهند.
اولین شکایت از طرف زنی جوان به ماموران پلیس داده شد. او گفت: من با کمک دوستان مشغول اسبابکشی بودم و در خانه را باز گذاشته بودم تا سرایدار برایم جعبه بیاورد. یکدفعه دو مرد نقابدار وارد خانه شدند. آنها به من گفتند باید پول و طلا بدهم و بعد هم ماشینم را با خود بردند. دزدان چند ساعت بعد تماس گرفتند و گفتند اگر وسایلم را میخواهم باید باج بدهم.
با شکایتی که این زن مطرح کرد ماموران به او آموزش دادند که اگر با سارقان مواجه شد چه کار کند. به این ترتیب زن جوان سر قرار با سارقان در میدان منیریه حاضر شد. سارقان از او خواسته بودند 300 میلیون تومان پول همراه خودش داشته باشد. وقتی زن جوان سر قرار رفت و سارقان خود را در محاصره پلیس دیدند، تیراندازی کردند که در نهایت با تیراندازی پلیس بازداشت شدند.
بعد از بازداشت دو سارق مشخص شد زنی همدست آنهاست که در یک خودرو نشسته است. با انتقال سه متهم به دادسرا شکات دیگر نیز به پرونده اضافه شدند و تعداد آنها به چهار نفر رسید.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا شکات در جایگاه قرار گرفتند و برای متهمان درخواست مجازات کردند. یکی از شکات گفت: یکی از سارقان به نام بهنام با اسلحه به صورتم کوبید و دندانم را شکست. من دیه دندانم را هم میخواهم.
در ادامه بهنام، متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او گفت: من قصد سرقت نداشتم چون پول لازم داشتم ماشین زن جوان را برداشتم. میدانستم اگر بخواهم ماشین را بفروشم، حتماً گیر میافتم.
او در پاسخ به این سوال که چرا در مواجهه با پلیس شلیک کرد گفت: من ترسیده بودم و برای فرار شلیک کردم.
سپس دو همدست دیگر بهنام در جایگاه قرار گرفتند و اتهام خود را رد کردند. مرجان، همدست بهنام، گفت: من اصلاً نقشی در ماجرا نداشتم. آن روز بهنام با من قرار گذاشت که بیرون برویم بعد هم گفت در میدان منیریه کار دارد. اصلاً نمیدانستم اسلحه دارد و قصد دزدی دارد. من زن صیغهای بهنام هستم و مدتی بود با او رابطه داشتم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید